«تلفن سیاه ۲» با گسترش جهان ماورایی و افزایش خشونت، تلاش میکند هویت مستقلتری بسازد، اما توضیح دادن بیشازحد رازها و تمرکز پراکنده بر شخصیتها، از آن شدت دلهرهای را میگیرد که نسخه اول با ظرافت ساخته بود.
«یادانگ: خبرچین» فیلمِ اکشن خشن با روایتی پرشتاب است که دنیای زیرزمینی مواد مخدر و فساد دولتی را به تصویر میکشد؛ اثری که تجربهای متفاوت در ژانر تریلر محسوب میشود.
«جاده هالو» بیش از آنکه یک فیلم باشد شبیه یک نمایش رادیویی کشدار است، اثری که میخواهد درباره رابطه والدین و فرزندان حرف بزند اما نه درام معتبری میسازد و نه معمایی منسجم ارائه میدهد.
خط اصلی داستان فیلم «متریالیستها» با همان ترجمه مادی گرایان چندان بدیع و تازه به نظر نمیرسد و آثار بسیاری در سینمای جوان بر اساس همین ماهیت انتخاب دوگانه و چالشهای بر سر دوراهی ساخته شدهاند.
سریال «بیوقفه» با تکیه بر مناظر طبیعی چشمنواز و قهرمانی مردانه، میکوشد درامی جنایی و رازآلود خلق کند اما با شخصیتپردازی سطحی، روایتپردازی باورناپذیر و دیالوگمحوری افراطی چیزی بیش از نسخه آبکی و کپی از آثار موفقتر نیست.
در فیلم «ناپل به نیویورک» خالق اثر، مهارت کافی برای روایت کامل و جذاب یک داستان تکراری را ندارد ولی پرهیز کارگردان از افتادن به دام احساساتگرایی سطحی یکی از نقاط قوت فیلم است.