بیوگرافی و معرفی آثار شاخص تیم برتون

- 12 دقیقه مطالعه
تیم برتون یکی از آن سینماگران جذابی است که همواره به یاد ما آورده است که چرا هنر هفتم این‌قدر دوست‌داشتنی است.

به گزارش فیلم‌نت نیوز، تیم برتون را می‌توان یک مولف واقعی به شمار آورد. مهم‌ترین شخصیت‌هایی که خلق کرده است، به‌تمامی بازتابی از شخصیت خود او به‌نظر می‌رسند: منزوی و جداافتاده، با سلیقه‌ای عجیب و روحیاتی که گاه حتی به سادیسم پهلو می‌زند، و البته در پی پذیرفته‌شدن در جمع آدم‌های معمولی. شاید جمع این ویژگی‌ها در کنار هم کمی متناقض به‌نظر برسند اما واقعیت این است که تیم برتون با نمایش درونیات همین آدم‌ها توانست به یکی از سینماگران محبوب چهار دهه اخیر تبدیل شود. این میزان محبوبیت برای فردی با سلیقه‌ای چنین خاص از آن اتفاقاتی است که احتمالا فقط در سینما امکان وقوع دارد. برتون یکی از آن سینماگران جذابی است که همواره به یاد ما آورده است که چرا هنر هفتم این‌قدر دوست‌داشتنی است. در این مطلب نگاهی به زندگینامه خالق «بیتل‌جوس» و «ادوارد دست‌قیچی» می‌‎اندازیم و تعدادی از شاخص‌ترین آثار او را مرور می‌کنیم.

زندگینامه تیم برتون

تیموتی والتر برتون در ۲۵ اوت ۱۹۵۸ در شهر بربنک (واقع در ایالت کالیفرنیا) متولد شد. او از همان کودکی به فیلمسازی علاقه‌مند بود و در حیاط خلوت خانه‌شان با استفاده از تکنیک‌های پویانمایی استاپ‌موشن و با یک دوربین ۸ میلی‌متری، آثار کوتاه صامت می‌ساخت. گفته می‌شود برتون در آن سال‌ها به کارهای هنری، نقاشی، طراحی و تماشای فیلم علاقه داشت. پس از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان بربنک در سال ۱۹۷۶، برتون به موسسه هنرهای کالیفرنیا رفت و در حوزه انیمیشن‌سازی به تحصیل مشغول شد. در همین دوران بود که انیمیشن‌های کوتاه «ساقه کرفس غول‌پیکر» و «پادشاه و اختاپوس» را ساخت. بخش‌های باقی‌مانده از «ساقه کرفس غول‌پیکر» نشان‌دهنده بخشی از علایق برتون همچون نمایش پزشکانی که آزمایش‌هایی غیرعادی انجام می‌دهند و موجودات ترسناک و عجیب است که بعدها در مهم‌ترین آثار او هم بازتاب یافتند.

ورود به سینما

«ساقه کرفس غول‌پیکر» توجه کمپانی والت دیزنی را به خود جلب کرد و برتون پیشنهاد فعالیت به‌عنوان انیماتور کارآموز را در این شرکت دریافت کرد. او در طول حضور در والت دیزنی در مقام انیماتور، طراح استوری‌بورد، طراح گرافیک و کارگردان هنری در آثاری چون «روباه و سگ شکارچی» (۱۹۸۱) فعالیت کرد. در همین دوران، برتون اولین انیمیشن حرفه‌ای خود را با نام «وینسنت» ساخت. این فیلم استاپ‌موشن سیاه‌وسفید با مدت زمان شش دقیقه، داستان پسر جوانی را به تصویر می‌کشید که قهرمان او وینسنت پرایس بود. «وینسنت» پروژه‌ای کاملا شخصی بود که برتون در آن شخصیت اصلی را بر اساس روحیات خودش طراحی کرده بود. وینسنت پرایس (بازیگر سرشناس فیلم‌های ترسناک عموما ارزان‌قیمت که در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ در اوج حرفه‌اش قرار داشت) بازیگر محبوب دوران کودکی برتون بود. جالب است بدانید که آخرین نقش‌آفرینی سینمایی پرایس، ایفای نقش مخترع فیلم «ادوارد دست‌قیچی» بود که ادای دینی به پرسونای سینمایی او محسوب می‌شد.

فعالیت برتون با ساخت فیلم نیمه‌بلند تلویزیونی «هانسل و گرتل» (ترکیبی از فیلمبرداری زنده و استاپ‌موشن) در سال ۱۹۸۳ و فیلم کوتاه «فرانکن‌وینی» در سال ۱۹۸۴ ادامه پیدا کرد. پس از پروژه اخیر، دیزنی برتون را اخراج کرد چراکه اعتقاد بر این بود که این فیلمساز جوان، با علایق غیرمتعارفش، منابع کمپانی را برای تولید فیلمی هدر داده که برای کودکان بیش‌ازاندازه تیره‌وتار و ترسناک است. با این وجود، حرفه برتون در آستانه شکوفایی قرار داشت. یک سال بعد، او اولین فیلم بلندش را با عنوان «ماجراجویی بزرگ پی‌وی» جلوی دوربین برد.

ماجراجویی بزرگ پی‌وی (Pee-wee’s Big Adventure)

«ماجراجویی بزرگ پی‌وی» برداشتی هجوآمیز از فیلم کلاسیک و نئورئالیستی سینمای ایتالیا به اسم «دزدان دوچرخه» (ویتوریا دسیکا) است. این فیلم داستان مردی به اسم پی‌وی هرمن را روایت می‌کند که رفتارش همچون بچه‌هاست. او هیچ چیز را در دنیا به‌اندازه دوچرخه‌اش دوست ندارد. وقتی دوچرخه پی‌وی دزدیده می‌شود، او در پی یافتن آن افتاده و با ماجراهایی روبه‌رو می‌شود.

Pee-Wees-Big-Adventure-still

«ماجراجویی بزرگ پی‌وی» نه‌تنها به یک فیلم سودآور تبدیل شد بلکه واکنش‌های مثبت گروهی از منتقدان را هم دریافت کرد (هرچند این تحسین همه‌جانبه نبود). منتقدان طرفدار فیلم اعتقاد داشتند حماقت شخصیت اصلی آن‌قدر الهام‌بخش به تصویر کشیده شده که می‌تواند کودکانی را از طیف‌ها و گروه‌های سنی مختلف جذب کند! از دید مایکل ویلمینگتون، منتقد لس‌آنجلس تایمز، همه‌چیز بستگی به مخاطبی دارد که به تماشای «ماجراجویی بزرگ پی‌وی» می‌نشیند. مخاطب اشتباه شیطنت‌های فیلم را توهین‌آمیز می‌یابد اما مخاطب درست اوقات خوشی را پای این فیلم سپری می‌کند. همچنین راجر ایبرت، دو سال بعد از اکران «ماجراجویی بزرگ پی‌وی»، این فیلم را در صدر فهرست «لذت‌های گناه‌آلود»ش قرار داد و گفت تحت تاثیر این فیلم معصومانه، بازیگوش و عجیب‌وغریب قرار گرفته است چرا که برتون توانسته یک جهان افسانه‌ای کامل را ایجاد کند که با «آلیس در سرزمین عجایب» و «ارباب حلقه‌ها» قابل مقایسه است.

موفقیت «ماجراجویی بزرگ پی‌وی» باعث شد تا دو دنباله بر آن ساخته شود. برتون پیشنهاد کارگردانی دنباله این فیلم را رد کرد چرا که چندان تمایلی به ساخت آن نداشت و در آن زمان مشغول تولید پروژه شخصی‌تری بود که به اولین موفقیت بزرگ کارنامه او تبدیل شد. نام آن پروژه «بیتل‌جوس» بود.

 

Pee-Wees-Big-Adventure2

بیتل‌ جوس (Beetlejuice)

شاید اغراق نباشد اگر بگوییم جهان خاص سینمایی تیم برتون با «بیتل‌جوس» تثبیت شد. «بیتل‌جوس» با محوریت زوجی روایت می‌شود که به‌تازگی از دنیا رفته‌اند. به‌عنوان روح، آن‌ها اجازه خروج از خانه خود را ندارند. آن‌ها با بتل‌گوس (Betelgeuse)، یک جن‌گیر زیستی تماس می‌گیرند تا ساکنان جدید خانه را بترساند.

خاص‌ترین ویژگی «بیتل‌جوس» ترکیب یکدستی از ویژگی‌های کمیک، ترسناک و فانتزی است که برتون به‌شکل ماهرانه‌ای آن‌ها را طوری ادغام کرده است که به‌سختی می‌توان از همدیگر تفکیک‌شان کرد. علاوه بر همه این‌ها، «بیتل‌جوس» از جنبه‌ای حتی یک عاشقانه هم هست. علی‌رغم وجود رگه‌هایی از تمام گونه‌های ذکرشده، «بیتل‌جوس» را به‌سختی می‌توان با هیچ‌کدام از آثار عاشقانه، کمدی، ترسناک یا فانتزی پیش از آن مقایسه کرد. «بیتل‌جوس» نمونه مناسبی برای یادآوری این نکته است که یک ذهن خلاق با تکیه بر ذائقه ویژه‌اش می‌تواند از مجموعه‌ای از الگوهای بارها تکرارشده جوری استفاده کند که محصول نهایی به‌تمامی ساخته و پرداخته سلیقه خود او قلمداد شود.

برتون در حال حاضر دنباله این فیلم را با عنوان «بیتل‌جوس بیتل‌جوس» در دست تولید دارد که قرار است اواسط شهریور امسال اکران شود. کیتون، رایدر، اوهارا، جنا اورتگا، جاستین تروکس، مونیکا بلوچی، ویلم دافو و دنی دویتو از جمله بازیگران این فیلم محسوب می‌شوند.

بیتل جوس ۲ به زودی در فیلم نت 

Beetlejuice 2

بتمن (Batman)

کاراکتر دوگانه بروس وین/ بتمن انگ دنیای برتون است. مرد تنها و گوشه‌گیری که زخم روحی بزرگی از گذشته دارد و در قالبی جدید که هویت واقعی‌اش را پنهان کرده است توسط جامعه پذیرفته می‌شود می‌تواند توصیفی از شخصیت‌های اصلی فیلم‌هایی چون «ادوارد دست‌قیچی» یا «سوئینی تاد» هم باشد. بعد از موفقیت همه‌جانبه «بیتل‌جوس»، برتون این فرصت را پیدا کرد که سلیقه گوتیکش را به یک بلاک‌باستر تزریق کند و نتیجه، یک فیلم ابرقهرمانی تیره‌وتار بود.

«بتمن» در گذر زمان کمتر از جایگاه واقعی‌اش مورد توجه قرار گرفته است. روحیه ویکتوریایی مورد پسند برتون در بتمنِ دیگری که با عنوان «بتمن بازمی‌گردد» در سال ۱۹۹۲ ساخت به‌شکل غلیظ‌تری بروز یافت و ‌جوکرِ پیچیده و تکان‌دهنده‌ای که کریستوفر نولان و هیث لجر در «شوالیه تاریکی» خلق کردند باعث شد تا جوکرِ جک نیکلسون در فیلم برتون بیشتر شبیه کودکی بازیگوش به‌نظر برسد که در پی یافتن شکلات گم‌شده‌اش است! با این وجود نباید از یاد برد که «بتمن» شروع دوره تازه‌ای در فیلم‌های ابرقهرمانی بود. پس از این فیلم بود که فیلمسازان این جسارت را پیدا کردند که به‌تدریج خشونت بیشتری را در فیلم‌هایی بگنجانند که با هدف جذب مخاطبان نوجوان ساخته می‌شد. همین‌طور توجه به سلیقه‌های خاص برای جذب مخاطب عام رواج بیشتری در فیلم‌های پرهزینه هالیوودی پیدا کرد.

بتمن

ادوارد دست‌قیچی (Edward Scissorhands)

«ادوارد دست‌قیچی» را می‌توان تیم برتون در خالص‌ترین حالتش دانست! تقریبا تمام خصوصیاتی که در آثار مختلف برتون با تحسین تماشاگران مواجه شده‌اند، این‌جا در یک تعادل شگفت‌انگیز کنار هم جمع شده‌اند. داستان یک مخلوق انسان‌نما که به‌علت مرگ ناگهانی خالقش نیمه‌کاره می‌ماند و به‌جای دست دارای تیغه‌هایی قیچی‌مانند است، از یک سو ارجاعی به عمیق‌ترین الگوهای ادبیات گوتیک از جمله ماجراهای هیولای فرانکنشتاین به‌نظر می‌رسد و از طرف دیگر در مقام یک عاشقانه لطیف می‌تواند گروه‌های مختلفی از تماشاگران را مسحور کند. حضور جانی دپ (که از این فیلم به بعد به بازیگر محبوب تیم برتون تبدیل شد) و وینونا رایدر (که در آن زمان در دنیای واقعی هم در میانه رابطه‌ای عاشقانه با دپ قرار داشت) هم خوراک رسانه‌ای مناسبی برای روزنامه‌نگاران فراهم کرد و هم به باورپذیری عاشقانه غریب فیلم کمک کرد. مجموعه این ویژگی‌ها باعث شدند تا «ادوارد دست‌قیچی» به یکی از تحسین‌شده‌ترین آثار برتون تبدیل شود.

از آن گذشته، هرچند «ادوارد دست‌قیچی» فیلم متواضعانه‌ای است که در لایه رویی فقط دارد داستانش را به‌زیبایی تعریف می‌کند و برای لذت‌بردن از آن لازم نیست دنبال معانی عمیق بگردیم اما می‌توان با رویکردهای مختلفی همچون نگرش پست‌مدرن و رویکرد پسااستعماری سراغ این فیلم رفت و به نتایجی جالب رسید. با توجه به تمام این ویژگی‌ها می‌توان گفت «ادوارد دست‌قیچی» فیلمی است که تقریبا تمام ویژگی‌های یک فیلم بزرگ را در خود دارد.

سیاره میمون‌ها (Planet of the Apes)

در فاصله یازده ساله میان «ادوارد دست‌قیچی» و «سیاره میمون‌ها»، برتون تعدادی از آثار شاخص کارنامه‌اش همچون «بتمن بازمی‌گردد»، «اد وود»، «مریخ حمله می‌کند!» و «اسلیپی هالو» را ساخت. تمام این فیلم‌ها عملا تداوم همان سلیقه کمیاب برتون بودند. اما «سیاره میمون‌ها» از جنبه‌هایی می‌توانست شروع دوره‌ای جدید در کارنامه این فیلمساز قلمداد شود. از یک طرف، هرچند برتون پیش از این در دو بتمنی که جلوی دوربین برده بود سابقه نوعی کار اقتباسی را داشت اما در «سیاره میمون‌ها» به‌سراغ بازسازی یکی از فیلم‌های کلاسیک تاریخ سینما به همین نام (به کارگردانی فرانکلین جی. شفنر، محصول ۱۹۶۸) رفته بود. از سوی دیگر، «سیاره میمون‌ها» از نظر بصری عظیم‌تر از آثار قبلی برتون بود. حتی کمدی سیاه علمی-تخیلی برتون به نام «مریخ حمله می‌کند!» هم از جنبه هجوآمیزی برخوردار بود که آن را بیشتر شبیه یکی از آثار علمی-تخیلی ارزان دهه ۱۹۵۰ جلوه می‌داد. با این وجود در «سیاره میمون‌ها» از این خبرها نبود.

این فیلم داستان فضانوردی را روایت می‌کند که در سیاره‌ای فرود می‌آید که توسط میمون‌های باهوش اداره می‌شود. میمون‌ها با انسان‌ها به‌عنوان برده رفتار می‌کنند اما این فضانورد با کمک یکی از میمون‌ها به‌دنبال بازگشت به سیاره زمین است.

حاصل کار یکی از موفق‌ترین فیلم‌های برتون از نظر تجاری بود. «سیاره میمون‌ها» به نهمین فیلم پرفروش سال ۲۰۰۱ در سطح دنیا تبدیل شد اما منتقدان را دو دسته کرد. فیلم از نظر بصری بی‌عیب بود و پیچ داستانی انتهایی آن هم مثل نسخه اصلی کار می‌کرد اما، از دید گروهی از منتقدان، فاقد یک ساختار منسجم و متعادل داستانی بود. به‌نظر می‌رسید بیشتر تمرکز سازندگان «سیاره میمون‌ها» صرف چشمگیر از کار درآمدن جلوه‌های تصویری شده بود تا جزییات داستانی. این در حالی است که آن‌چه نسخه اصلی «سیاره میمون‌ها» را به یک اثر تحسین‌شده تبدیل کرد، جزییات شخصیت‌پردازی آن و جنبه کاملا انسانی‌اش بود.

Planet of the Apes 2001

ماهی بزرگ (Big Fish)

تیم برتون از همان دوران جوانی نشان داده بود که عاشق فرایند داستان‌گویی است. سفری که گوینده یا نویسنده یک داستان در حین خلق اثر هنری طی می‌کند، به‌خودی خود واجد جذابیتی است که می‌تواند برای مخاطب هیجان‌انگیز باشد. «ماهی بزرگ» (اقتباس سال ۲۰۰۳ برتون از رمان دنیل والاس) به‌تمامی در مورد همین است. در دل داستان پسری ناامید که سعی می‌کند واقعیت را از خیال در زندگی پدرش که قصه‌گوی قصه‌های بلند است تشخیص دهد، جان آگوست (فیلمنامه‌نویس «ماهی بزرگ») و برتون به نکته‌ای کلیدی اشاره می‌کنند که نقش مهمی در عشق ما به داستان‌سرایی ایفا کرده است: هر خیالی، زمانی که آن را باور کنیم، به واقعیت تبدیل می‌شود.

Big Fish

میزان بالای فانتزی موجود در داستان، فرصت مغتنمی برای برتون فراهم ساخته بود تا انبوهی از تصاویر و ایده‌های همواره مورد علاقه‌اش را به مخاطب عرضه کند. «ماهی بزرگ» پر است از موجوداتی که شاید برای یک فیلم گوتیک کلاسیک مناسب به‌نظر برسند. اما برتون این‌بار این شخصیت‌ها را در چنان فضای لطیفی به تصویر می‌کشد که باعث می‌شوند «ماهی بزرگ» به یکی از آثار متفاوت سینمای او تبدیل شود.

چارلی و کارخانه شکلات‌سازی (Charlie and the Chocolate Factory)

برتون همیشه از ستایشگران روآلد دال (نویسنده داستان‌های کوتاه و از مشهورترین خالقان آثار کودکان در قرن بیستم) بود و در «چارلی و کارخانه شکلات‌سازی» این فرصت را پیدا کرد تا اقتباسی از یکی از آثار مطرح دال را جلوی دوربین ببرد. این موزیکال فانتزی داستان پسری به‌اسم چارلی را روایت می‌کند که همراه با چهار پسربچه دیگر در یک مسابقه برنده می‌شود و به یک تور در کارخانه شکلات‌سازی ویلی ونکا می‌رود.

«چارلی و کارخانه شکلات‌سازی» فیلم دلنشین و خوش‌آب‌ورنگی است که می‌توان آن را یکی از گزینه‌های انتخاب به‌عنوان گرم‌ترین فیلم در دنیای عموما تیره تیم برتون قلمداد کرد. با این وجود در لایه‌های زیرین هنوز می‌توان رگه‌ای از آن دنیای سیاه (و شاید گاه سادیستی) را پیدا کرد. اگر بخواهیم فیلم برتون را با روح داستان دال و حتی اولین اقتباسی مقایسه کنیم که (در سال ۱۹۷۱) از «چارلی و کارخانه شکلات‌سازی» انجام شد، هر چند نسخه تیم برتون هنوز دلنشینی طعم شکلات را در خود دارد اما شاید بتوان آن را نوعی شکلات تلخ دانست!

charlie-and-the-chocolate-factory

عروس مرده (Corpse Bride)

اگر آثاری چون «سیاره میمون‌ها»، «ماهی بزرگ» و «چارلی و کارخانه شکلات‌سازی»، از جنبه‌هایی چون فضاسازی و حتی جنس شخصیت‌پردازی تا حدی با شاخص‌ترین آثار دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ تیم برتون متفاوت به‌نظر می‌رسیدند، «عروس مرده» را می‌شود اووردوز برتون دانست! این انیمیشن استاپ‌موشن هم عناصر آشکاری از سینمای وحشت را در خود دارد و هم یک موزیکال فانتزی کمیک محسوب می‌شود. داستان فیلم در یک روستای خیالی عصر ویکتوریا در انگلستان می‌گذرد و به یک داماد خجالتی می‌پردازد که به‌طور اتفاقی باعث می‌شود زن جوانِ از دنیا رفته‌ای با این فرض که این مرد با او ازدواج کرده است، از گور برخیزد.

«عروس مرده» همان چیزی است که از یک فیلم تیم برتونی به تمام معنا انتظار می‌رود. ترکیب یکدست عواطف ظاهرا متناقض، فضاسازی‌های عمیقا اکسپرسیونیستی، سفر به دنیای مردگان و خلق حال‌وهوایی به‌سبک آثار ادگار آلن پو، همگی از جمله ویژگی‌هایی هستند که «عروس مرده» را چون دنباله‌ای بر آثاری چون «اسلیپی هالو» جلوه می‌دهند.

Corpse Bride 2

 

سوئینی تاد: پیرایشگر شیطانی خیابان فلیت (Sweeney Todd: The Demon Barber of Fleet Street)

«سوئینی تاد: پیرایشگر شیطانی خیابان فلیت» اقتباسی از نمایش موفقی به همین نام است که در سال ۱۹۷۹ روی صحنه رفته بود. این فیلم داستان یک آرایشگر انگلیسی به اسم بنجامین بارکر را بازگو می‌کند که به‌دنبال انتقام از یک قاضی فاسد است و در این راه به یک قاتل زنجیره‌ای تبدیل می‌شود. همان‌طور که از یک فیلم نمونه‌ای تیم برتون انتظار می‌رود، «سوئینی تاد» هم ترکیبی است از الگوهای به‌ظاهر متعارض. زمانی که به ژانر موزیکال می‌اندیشیم، احتمالا اولین تصویری که در ذهن ما شکل می‌گیرد به عشق‌های رمانتیک، نورپردازی‌های پرمایه، رنگ‌های گرم و صحنه‌های باشکوه و چشم‌نواز مرتبط است. با این وجود برتون با روایت داستانی در لندن عصر ویکتوریا، قواعد موزیکال را با الگوهای یکی از زیرمجموعه‌های مطرح ژانر ترسناک یعنی زیرژانر اسلشر درهم آمیخته است. هرچند دکورها و حال‌وهوای اکسپرسیونیستی و تاکید بر شخصیت‌های طردشده از اجتماع از جمله ویژگی‌هایی هستند که این موزیکال تحسین‌شده برتون را به دیگر آثار شاخص او پیوند می‌زنند اما «سوئینی تاد» حتی در دل این دنیای تیره‌وتار هم یک فیلم سیاه و گزنده محسوب می‌شود. اگر در نمونه‌هایی همچون «ادوارد دست‌قیچی» حتی در دل تباهی‌های دنیای پیرامون هم امکان شکل‌گیری یک عشق پاک وجود دارد، «سوئینی تاد» فیلمی است که در آن هیچ شکلی از رستگاری در دسترس نیست. «سوئینی تاد» با استقبال پرشور منتقدانی روبه‌رو شد که بازی تیم بازیگری، جلوه‌های بصری، طراحی صحنه و لباس، و وفاداری فیلم به منبع اقتباس را ستودند.

آلیس در سرزمین عجایب (Alice in Wonderland)

در توضییحات «ماجراجویی بزرگ پی‌وی» به این اشاره شد که راجر ایبرت جهان فانتزی خلق‌شده توسط برتون را با داستان کلاسیک «آلیس در سرزمین عجایب» مقایسه کرده بود. در چنین شرایطی، رفتن برتون به‌سراغ داستان مشهور لوئیس کارول، نوعی بازگشت به ریشه‌ها به‌نظر می‌رسید. به‌خصوص این‌که «آلیس در سرزمین عجایب» هم واجد همان ترکیب نامتجانسی بود که در سینمای برتون هم بارها دیده شد: ترکیبی گروتسک از وحشت و طنز و فانتزی.

در چنین شرایطی و با توجه به تیم پرستاره بازیگری فیلم به‌نظر می‌رسید همه‌چیز برای خلق یک اثر کلاسیک برتونی آماده است. «آلیس در سرزمین عجایب» البته از نظر تجاری فیلم بسیار موفقی بود و به اولین فیلم برتون تبدیل شد که از فروش ۱ میلیارد دلار در سطح جهان عبور می‌کند اما به‌نظر می‌رسد چیزی در این فیلم کم است. شاید عمق پیدا نکردن شخصیت‌ها و تمرکز روی عناصر بصری را بتوان در این امر موثر دانست. با این وجود توضیحات برتون در مورد شرایط تولید فیلم می‌تواند بیشتر راهگشا باشد. برتون به استفاده حداکثری از تجهیزات سر صحنه و تلاش برای نرفتن به سراغ جلوه‌های ویژه تصویری تا حد امکان مشهور است. اما در «آلیس در سرزمین عجایب» چنین امکانی وجود نداشت و همین باعث شده بود تا در نسخه نهایی خبر چندانی از آن حس‌وحال ویژه بهترین فیلم‌های برتون نباشد.

Alice in Wonderland

سایه‌های سیاه (Dark Shadows)

این اقتباس از یک مجموعه تلویزیونی مفرح، یک فانتزی سیاه است و داستان یک خون‌آشام زندانی را به تصویر می‌کشد که پس از آزادی به خانه اجدادی‌اش بازمی‌گردد، جایی‌که نوادگان بی‌عرضه‌اش به حمایت او نیاز دارند. تیم بازیگری فیلم شامل تعدادی از همکاران همیشگی برتون از جمله جانی دپ، هلنا بونهام کارتر و کریستوفر لی است که توسط چهره‌های سرشناس دیگری چون میشل فایفر، اوا گرین و کلوئی گریس مورتز همراهی می‌شوند.

با این وجود «سایه‌های سیاه» هم فیلمی نبود که بتواند طرفداران سینمای منحصربه‌فرد تیم برتون را راضی کند. هرچند سبک بصری فیلم قابل تحسین بود و البته منتقدان کیفیت طنازانه اثر را هم ستودند، اما فقدان یک طرح داستانی متمرکز و ضعف در شخصیت‌پردازی باعث شدند تا «سیاه‌های سیاه» نتواند جایی در جمع آثار ماندگار برتون پیدا کند.

Dark Shadows

چشمان بزرگ (Big Eyes)

بعد از چند فیلم که همگی بازگشت به جهان آشنای تیم برتون محسوب می‌شدند، «چشمان بزرگ» یک بار دیگر نشان‌دهنده چرخشی در کار این فیلمساز کهنه‌کار بود. از یک طرف، پس از چند فیلم پرهزینه، «چشمان بزرگ» فیلم جمع‌وجوری بود که تنها با ده میلیون دلار ساخته شد. از سوی دیگر، تیم بازیگری فیلم (شامل ایمی آدامز، کریستف والتز و دنی هیوستن) برای فیلمی به کارگردانی برتون متفاوت به شمار می‌رفت. همچنین بعد از داستان‌هایی تخیلی با رگه‌های فانتزی، برتون این‌بار کارگردانی فیلمی بر اساس یک داستان واقعی را پذیرفته بود که سبک متفاوتی از کارگردانی را می‌طلبید.

Big Eyes 2

«چشمان بزرگ» به رابطه پییچیده بین هنرمند آمریکایی، مارگارت کین، و همسرش به‌نام والتر کین می‌پردازد. مارگارت کین بعدها به‌واسطه کشیدن نقاشی‌هایی از انسان‌هایی با چشمان بسیار درشت شهرت یافت اما در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ والتر اعتبار نقاشی‌های محبوب مارگارت را به خود اختصاص داده بود. «چشمان درشت» در مجموع با واکنش‌های مثبتی از سوی منتقدان مواجه شد. هر چند منتقدان برخی از جنبه‌های فیلم از جمله ریتم نه‌چندان یکدست آن را مورد انتقاد قرار دادند اما بازی بازیگران فیلم (به‌خصوص آدامز)، کیفیت کلی اثر به‌عنوان یک فیلم زندگی‌نامه‌ای و همچنین تفسیر اجتماعی آن نظر مثبت بسیاری از منتقدان را جلب کرد.

سیدآریا قریشی

 

برچسب‌ها: آلیس در سرزمین عجایب،تیم برتون،چارلی و کارخانه شکلات‌سازی،سایه‌های سیاه،سوئینی تاد،سیاره میمون‌ها،عروس مرده،ماهی بزرگ
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها