«آزادی در نیمهشب»؛ این سرزمین تجزیه شدنی نیست!
به گزارش فیلمنت نیوز، سریال «آزادی در نیمهشب» (Freedom at Midnight) نوشته آبهیناندان گوپتا، گوندیپ کاور، آدویتیا کارنگ داس، دیوی نیدهی شِرما، رِوانتا سارابهای، ایتَن تِیلور و به کارگردانی نیکیل اَدوانی و با بازی سیدهانت گوپتا، چیراگ وُهرا، راجِندرا چاولا، لوک مَک گیبنی، کوردِلیا بوگِجا، مالیشکا مِندونسا، عارف ذکریا، ایرا دوبی، محصول سال ۲۰۲۴ شبکه سونی لیو هندوستان است که در هفت قسمت و براساس کتاب «آزادی در نیمهشب» اثر دومینیک لاپیِر و لَری کالینز، وقایع سالهای منتهی به تقسیم کشور بزرگ هندوستان در سال ۱۹۴۷ را به تصویر میکشد و هماکنون در پلتفرم فیلمنت در حال پخش است.
در خلاصه داستان اثر چنین آمده است: «بعد از استعفای نخستوزیر پنجاب، این استان به میدان جنگ سیاسی تبدیل میشود و با افزایش تنشهای مذهبی در سراسر کشور، کنگره مجبور میشود تقسیم هند را جدیتر بگیرد.»
«آزادی در نیمهشب» در فیلمنت
سکانس افتتاحیه اثر با سوالهای پیدرپی خبرنگاران از مهاتما گاندی آغاز میشود که او، همه آنها را نادیده میگیرد و تنها به یک پرسش درباره تقسیم و تجزیه هند جواب میدهد: «برای تقسیم هند، باید از روی جنازه من بگذرند.»؛ دیالوگی که بازنمایی جوهره اصلی اثر است و دقایقی نمیگذرد که صورتبندی موافقان و مخالفان تقسیم هند جلوی در آسانسور به نمایش درمیآید: محمدعلی جناح و لیاقت علی خان دو سیاستمدار هندی که سابقه حضور در کنگره هند را دارند، خواستار تجزیه هند و تبدیل این کشور به دو کشور پاکستان و هند هستند و سردار والابهای پاتل و جواهر لعل نهرو دو سیاستمدار مطرح هندی که حمایت مهاتما گاندی از رهبران استقلال هند را پشت سرشان دارند، میخواهند یکپارچگی هند حفظ شود.
سکانس معرفی محمدعلی جناح و تشخیص بیماری سرطان در بدن او، مخاطب را یاد کاراکتر والتر وایت با بازی برایان کرانستون در سریال «بریکینگ بد» ساخته وینس گیلیان میاندازد که پس از اطلاع از این موضوع، هم و غم خود را جمع میکند تا بتواند تبدیل به رییس مافیای باند تولید و توزیع مواد مخدر در آمریکا شود و از گذشتن از هیچ خط قرمزی ابایی ندارد. در اینجا، جناح از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد کرد تا هند را به دوتکه/ چندتکه تقسیم کند تا خودش را رهبر جامعه مسلمانان معرفی نماید. خونریزی و کُشت و کُشتار مردم بیگناه هندو، مسلمان و سیک با استفاده از اراذل و اوباش و ترس انداختن در دل جامعه با ایجاد هرج و مرج، فقط گوشهای از رذالتهای این شخصیت واقعی تاریخی است تا به هدف خودش، جامه عمل بپوشاند. با گذشت هر قسمت و سکانسهای یادآوری گذشته که برخی از آنها به جناح ارجاع دارد، بینندگان انگیزههای شخصی او را درمییابند که چرا به دنبال تقسیم هند است؟ در یادآوری قسمت دوم، جناح به دفتر کنگره میرود تا از پاتل، نهرو و حزب او بخواهد با حزب وی ائتلاف تشکیل بدهند زیرا او تنها سخنگوی مسلمانان کشور است و آنها نیز دست رد به سینه جناح میزنند چون تنها سخنگوی مسلمانان کشور، در مجموع، ۱۰ رای برای تصاحب کرسی در کنگره در کل مناطق مسلماننشین هند به دست نیاورده است. جناح سرخورده از چنین حقیقتی، از آنجا خارج میشود و ۱۰ سال بعد، حزب لیگ مسلمانان هند با تکیه بر گفتمان «مارکسیسم فرهنگی» و جداسازی جامعه مسلمانان هند از کل جامعه هند، میتواند بخش اعظم رای مناطق مسلماننشین را برای داشتن کرسی در کنگره تصاحب کند.
جناح و حزب لیگ مسلمان هند با شعار «ساخت کشور مسلمان پاکستان» رای مسلمانان را برای رسیدن به کرسی در کنگره هند به دست میآورند در صورتی که رهبران هندو و سیک به دنبال استقلال هند از امپراتوری بریتانیا هستند و جالب اینکه در قسمت ۶، جناح مخالف سیاست «مقاومت بدون خشونت» مهاتما گاندی به شمار میرود که تمام جامعه هند را به نافرمانی مدنی برای گذار از سلطنت بریتانیا بر کشور هند رهنمود میکند. در نتیجه، جناح فقط به خودش میاندیشد و برای اینکه بتواند به کشور برساخته خودش از میان جامعه مسلمانان کشور هند برسد، حتی حاضر است روبروی فردی بایستد که جامعه هند، فارغ از مذهب، او را به عنوان رهبر معنوی هند برای رسیدن به استقلال برگزیده است و در دیالوگی خطاب به موتیلال نهرو میگوید: «شما رهبرتان را پیدا کردهاید و حالا، وقت آن است که این رهبر، مردمش را پیدا کند.» که حاکی از حس خودکم بینی و حسادت جناح نسبت به مهاتما گاندی است چون به هیچ عنوان، یارای مقابله با محبوبیت، مقبولیت و بصیرت گاندی را ندارد بنابراین باید زمینی کوچک برای خودش بسازد تا در آنجا، خودش را در شمایل یک رهبر جانمایی کند انگار که جایگاهی برابر با او دارد. در بحث قضاوت تاریخی، همچنان اندیشههای مهاتما گاندی بعد از گذشت ۷۷ سال از ترور وی در سراسر جهان به بحث و تبادل نظر گذاشته میشود و الهامبخش نسلهای مختلف در مبارزههای مدنی در سراسر دنیا است و در طرف مقابل، تفکر محمدعلی جناح را اندک کسی به خاطر میآورد مگر کسانی که مذهب و قومیت را دستاویز پیشبرد برنامههای سیاسی خودشان قرار میدهند تا موقعیتی فاجعهبار برای مردم بیافرینند.
جواهر لعل نهرو و سردار والابهای پاتل در سمت رییس کنگره و معاون رییس کنگره هند در انتخابات جدید، هر بار که قدمی برمیدارند تا در مقابل برنامههای جناح برای تقسیم هند قد علم کنند، با سر بر آوردن یک خشونت تازه در یک نقطه دیگر به بنبست میرسند و از آنجا که پیرو مهاتما گاندی و «کنش بدون خشونت» وی هستند، نمیتوانند با توسل به خشونت اوضاع را آرام کنند از اینرو بدون برخورد قاطع، خشونت اراذل و اوباش جناح بیپاسخ میماند و او برای توسل به خشونت جرات بیشتری مییابد. از سوی دیگر، مقابله با جناح باید طوری باشد که استقلال هند از بریتانیا را به خطر نیندازد بدین صورت هر کنش نهرو و پاتل به عنوان مهمترین اعضای کنگره میتواند منجر به یک فاجعه شود که بیش از پیش، دستان آنها را برای اقدام مناسب میبندد. سومین نکته اینکه نهرو و پاتل از پیروان مهاتما گاندی به شمار میروند و هر اقدامی خلاف اندیشههای او در رابطه آنها با او تاثیر میگذارد و این بُعد شخصی ماجرای تقسیم هند برای آنها به شمار میرود.
مهاتما گاندی با وجود آنکه در همه ارکان سیاسی هند دخالت میکند بدون اینکه عنوان رسمی دولتی داشته باشد، هر موقع که دوران سخت تصمیمگیری های دشوار فرا میرسد، در وسط مهلکه حضور ندارد و روزه سکوت گرفته است. چنین موقعیتی، این سوال را به وجود میآورد که آستانه دخالت یک رهبر معنوی در سیاستهای یک کشور و پاسخگو نبودن درباره آن تا چه حد است؟ گاندی در قسمتهای پایانی و پس از بازگشت از سفری چندماهه، به پاتل پیشنهاد میدهد که او و نهرو، ریاست کنگره هند را به محمدعلی جناح واگذار کنند تا جناح از فکر تقسیم هند دست بردارد. ایدهای که خام دستانه و دور از واقعیت شخصیت جناح است؛ جناح در طول اثر، هیچگاه برنامهای برای عاقبت کشور پاکستان پس از تشکیل شدن ارائه نمیدهد بلکه فقط در حال دسیسهچینی برای تشکیل شدن این کشور برساخته است بنابراین اینکه کشوری با این عظمت که هماکنون دست او به خون مردمش آلوده است را دو دستی به دست او بسپارند تا از خیال ساخت پاکستان بیرون بیاید، با هیچ عقل سلیمی قابل پذیرش نیست. از سوی دیگر، هنگامی که مونت باتن با دو طرف هندی، نشست و برخاست کرد و پیشنویس نهایی استقلال هند را نوشت و از گاندی برای صحبت در خلوت دعوت کرد، گاندی اعلام کرد که روزه سکوت دارد و بعدا با مونت باتن صحبت میکند. روزه سکوتی که سوالبرانگیز است: کدام روزه سکوت از سرنوشت مردم یک کشور مهمتر است؟ اگر واقعا راهی برای جلوگیری از تقسیم هند وجود دارد، چرا گاندی مهر سکوت بر لب میزند؟ آدمی که در موقع مقتضی، سخنی نگفته است، بعد از آبها از آسیاب افتادن، قرار است چه بر زبان بیاورد که این سکوت طولانی مدت او را توجیه کند؟ و سوالات دیگر.
یک نکته دیگر که در اثر وجود دارد اینکه وقتی جناح خواستار تاسیس یک کشور برای مسلمانان میشود، به طور ناخواسته میتواند مردمی وطندوست همانند سیک های پنجاب را وارد مناقشهای کند که دل در گروی آن ندارند زیرا آنها خودشان را هندی میدانند و علاقهای به جدا شدن از این سرزمین ندارند و هنگامی که جناح روی آن منطقه دست میگذارد و دست به خشونت میزند، آنها تبدیل به یکی از طرف های مناقشه در پیشنویس «تقسیم هند» میشوند. اینجاست که سرنوشت مردم بازیچه خودخواهی یک نفر به نام محمدعلی جناح میشود و آوارگی و خشونت برای مردمی رقم میخورد که تا چندی قبل، فارغ از مذهب و قومیت، در آرامش و صمیمیت در کنار هم زندگی میکردند.
«آزادی در نیمهشب» یک مستند تاریخی است که بخش اعظم روایت بر دوش بازسازی رخدادها و به ویژه، جلسات مهم اعضای حاضر در کنگره هند، حزب لیگ مسلمانان هند، آکالی ها و نایب السلطنه بریتانیا است و در بازسازی، بازیگران باید نقش کاراکترهایی را باورپذیر دربیاورند که تماشاگران در کسری از ثانیه میتوانند به حجم وسیعی از تصاویر و ویدیوهای آنها در بستر جهانی اینترنت دست پیدا کنند و به مقایسه بازی آنها با رفتار و گفتار آن شخصیت واقعی بپردازند از اینرو بازیگرانی که از این آزمون مقایسه به غایت سخت سربلند بیرون میآیند، به شرح زیر است: سیدهانت گوپتا در نقش جواهر لعل نهرو، راجندرا چاولا در نقش سردار والابهای پاتل، لوک مک گیبنی در نقش لُرد مونت باتن، عارف ذکریا در نقش محمدعلی جناح، کِی. سی شانکار در نقش وی.پی مِنون و آنوباو پال در نقش حسین شهید سهروردی. چیراگ وُهرا هر قدر که در جوانی مهاتما گاندی پرصلابت ظاهر میشود، تصنع در بازیگری در نقشآفرینی زمان پیری او به چشم میآید از اینرو در مجموع نمیتواند نمره قبولی بگیرد.
نیکیل اَدوانی در مقام کارگردان به خوبی میتواند از دریچه دوربین به جنبههای مختلف یک روایت تاریخی نگاه بیاندازد و آنها را به سمع و نظر تماشاگران بدون لکنت برساند که نشان از زبدگی او به عنوان یک فیلمساز با توجه به سابقه وی در ساخت اثر در ژانرهای گوناگون دارد.
«آزادی در نیمهشب» اثری است که نمیتوان نادیده گرفت زیرا حاوی هشدارها و رهنمودها برای هر کسی است که سودای وطن در سر و مهر میهن در دل دارد و برای او، حفظ یکپارچگی سرزمینی قابل مذاکره نیست، چه پای خصم خانگی در میان باشد و چه دشمن خارجی.
فرزاد جمشیددانایی