آیا داود اشرف «وحشی» قاتل سریالی است؟

- 10 دقیقه مطالعه
داود اشرف شخصیت اصلی سریال «وحشی» این روزها در کانون توجه است؛ قاتلی که می توانست قاتل نشود!

به گزارش فیلم نت نیوز، داود اشرف شخصیت اصلی سریال «وحشی» با بازی جواد عزتی و به نویسندگی و کارگردانی هومن سیدی که تاکنون ششمین قسمت اثر در فیلم‌نت پخش شده است، با عواقب حادثه‌ای که مسبب آن بوده است، روبرو می‌شود و این عواقب با توجه به شواهدی که برای مخاطب وجود دارد، می‌تواند به او جایگاه یک قاتل سریالی را بدهد. حالا مهمترین سوال به وجود می‌آید: آیا داودِ اشرفِ «وحشی» قاتلِ سریالی است؟ سوالی که با هم بررسی خواهیم کرد و جواب نهایی به خوانندگان واگذار می‌شود.

در قسمت نخست، ماشین داود اشرف، نخستین بار زهواردررفتگی اش را در راه بازگشت به معدن و هنگام امضا گرفتن از کارگران نشان می‌دهد و متوجه می‌شویم ضبط دچار اشکال است و دومین بار، زمانِ راه افتادنِ اشرف پس از ملاقات با خریدار زمین، با مشکلِ استارتِ ماشین برمی خوریم و در سومین مرحله، پس از خرید سیگار و نوشابه در دکه‌ بیابانی، از زبان مرتضی می‌شنویم که «پنچَره.». چهارمین مورد اینکه نادر که می‌خواهد جلو بنشیند، با خراب بودنِ درِ عقب مواجه می‌شود.

داود اشرف در هنگام دعوای همکارش با رئیس یک گوشه می‌ایستد و برای هواخواهیِ دوستش، مداخله نمی‌کند در صورتی که نادر وسطِ معرکه است.
با کمک نادر از دوستانش پول جمع می‌کند تا برای دخترِ همکارش کادوی تولد بخرد و هنگامی که نادر در ماشین، به یک اعدامی که همسر او را در خانه‌اش رسانده‌اند، اتهامی نسبت می‌دهد خارج از آنچه که به آن محکوم منتسب شده است، از او می‌خواهد دیگر این حرف را تکرار نکند. سپس کادو را به دخترِ همکارش تحویل می‌دهد که در آن لحظات که دوربین در نزدیک‌ترین حالت به وی و دخترک است، دخترک در یک رابطه‌ معمولی دوست خانوادگی با اشرف دیده می‌شود.

یک موقعیت کرینجی

وقتی دختر و پسر دانش‌آموز به نام‌های مرضیه و مسعود سوار ماشین اشرف می‌شوند، خرابی‌های ماشین یک به یک و در حالتی مسلسل وار رو می‌آیند و داود اشرف با صحبت‌های بی موقعِ خودش در تلافیِ شیطنت‌آمیزِ سیخونکی که مرضیه به مسعود می‌زند و خواندنش را متوقف می‌کند، موقعیت کِرینجی به وجود می‌آورد؛ موقعیتی که مرضیه در شعله‌ور تر شدن آتش آن می‌دمد وقتی درِ گوشی با مسعود صحبت می‌کند چنانکه این وضعیت آنقدر بغرنج می‌شود که مرضیه، مسعود را از ماشین به بیرون پرت می‌کند و خودش پشت سرش بیرون می‌پرد.

داود اشرف در تمام این دقایق، دو بار تماس فیزیکی با مسعود داشته است؛ یکبار هنگامی که خون دماغ شده است و دفعه دوم زمانی که بغلش می‌کند و پس از چند قدم، دوباره به همانجای اول برش می گرداندش. همچنین، هیچ تماس فیزیکی با مرضیه نداشته است. پیرمرد را در نظر بگیرید که وقتی اشرف متوجه می‌شود او به اندازه کافی از صحبت‌هایش ترسیده است، تیغ را می‌بندد و با همان حالتِ تیغِ بسته‌شده، لحظاتی به کُری خواندن ادامه می‌دهد تا اینکه متوجه مرگش می‌شود.

در پروفايلینگ قاتلان سریالی، فارغ از تعدادِ قتل‌ها که باید بیش از سه فقره باشد، برنامه‌ریزی و شکارِ زمان‌بندی شده قربانی‌ها با تعقیبِ پیشین مطرح است. در قسمت اول، پیش از مواجهه اشرف با دو دانش‌آموز، هیچ شناختِ پیشینی از آنها وجود ندارد همانطور که پیرمرد را نمی‌شناسد. معیار دیگرِ متمایزکننده یک قاتل سریالی از دیگر قاتل‌ها، تشابه میان جنسیت و سنِ قربانی‌هاست همانند رادنی آلکاکا که قربانی‌های این جانی، دختران و پسران نوجوان و جوان بودند در صورتی که میان دو قتل نخست و سومین قتل اشرف، فاصله‌ی سنی حداقل ۶۰ ساله وجود دارد. یک قاتل سریالی ممکن است در یک آن تصمیم بگیرد که یک رهگذر قربانیِ بعدی اش باشد اما چون باید روندی را در قتل قربانی برای کسب لذت طی کند، همچنان نیاز به برنامه‌ریزی برای قتل وجود دارد. از آنجا که عنصرِ لذت در قتل برای یک قاتل سریالی، اصلی‌ترین دلیل قتل است تا به حسِ رضایت برسد، یک قاتل سریالی فاعل بودن در جنایت را به حد اعلی می‌رساند که همین منجر به تنوع شیوه‌های قتل در قاتلان سریالی مختلف می‌شود. در مورد داود اشرف هیچ برنامه‌ریزی برای سه قتل وجود ندارد و همینطور، در لحظه وقوع قتل، حسِ رضایت ناشی از کسب لذت از قتل در هیچکدام از سکانس‌ها مشاهده نمی‌شود.

دروغگویی به ماموران قانون، عذر موجهِ جعلی ساختن، بر هم زدن صحنه جرم و آتش زدن مدارک جرم اتفاقی است که در ساده‌ترین پرونده‌های قتل با موضوعات خانوادگی نیز به چشم می خورد.

حتما تعجب کرده‌اید که چرا از واژه «حادثه» در پاراگراف نخست به جای جنایت استفاده شد؟ زیرا دو قتلی که در لحظاتِ پایانیِ قسمت اول رخ می‌دهد، در ادبیات جنایی و حقوقی «قتل غیرعمد» تلقی می‌شود که نوعی کشتن یا قتل است که بی هیچ انگیزه و قصد قبلی برای کشتن،‌ آسیب رساندن و یا ضربه زدن به کسی یا شخص مقابل رخ داده باشد. قتل‌های غیرعمد یا کشتار ناخودآگاه در دستگاه دادگستری بسیاری از کشورها در رده قتل و کشتن جای ندارند، بلکه به عنوان مرگ تصادفی یا ناگهانی دسته‌بندی می‌شوند و از مترادف های تصادف در زبان فارسی «حادثه» است. قتلی که مشتمل بر پرداخت دیه و یک تا سه سال حبس تعزیری در قانون قضایی ایران می‌شود.

گناهکار نبودنی که چندان هم بی‌گناه نیست

نکته آخر اینکه داود اشرف متمایز از شخصیت «نوری» با بازی نوید محمدزاده در سریال «قورباغه» به نویسندگی و کارگردانی هومن سیدی نیست و نوری با استفاده از ماده قورباغه بر ذهن آدم‌ها تاثیر می‌گذارد و آنها را به انجام اوامرِ دلخواهش وامی‌دارد و در انتها، از سوی شمس‌آبادی با بازی هومن سیدی و رامین با بازی صابر او را به زانو درمی‌آورند در صورتی که در اینجا، هومن سیدی، داود اشرف را در موقعیتی قرار می‌دهد تا آدم‌ها تحت تاثیرِ ترسِ القاشده به آنها بعد از شنیدن سخنان او همانند دو دانش‌آموز دست به اقدامی مرگبار می‌زنند یا همانند سومین قتل، طرف مقابل دچار ایست قلبی می‌شود. اینبار، داود اشرف مثل «نوری» شخصی قدرتمند نیست که بتواند با قدرتِ دستکاریِ ذهن از چنگ ماموران قانون بگریزد و دیگر هیچ راهِ گریزی از مهلکه دست ساخته خودش نیست حتی اگر هزار کیلومتر از محل وقوع حادثه فاصله بگیرد. پس باید بایستد و مقابله کند. مضاف بر اینکه موقعیت‌هایی که رامین و داود اشرف در دو سریال هومن سیدی در آن قرار گرفته‌اند، به غایت پیچیده است که امکان بازگویی آن برای این دو شخصیت به ماموران قانون و حتی دوستان و آشنایان وجود ندارد بنابراین رامین به قصدِ اخاذی سراغ نوری می‌رود و اشرف می‌کوشد مدارکِ حضورش در صحنه جرم را پاک کند. اینجاست که شاهدِ تقلای داود اشرف برای مقابله با یک سیستم قضایی و یک جامعه برای قبولاندن گناهکار نبودنش هستیم؛ گناهکار نبودنی که چندان هم بی‌گناه نیست.

فرزاد جمشی دانایی

برچسب‌ها: وحشی
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها