افکار عمومی در «آخرین گلوله» غایب است

- 16 دقیقه مطالعه
«آخرین گلوله» نام آخرین سه‌گانه «گلوله گمشده» است که پس از سه قسمت، پرونده قتل چاراس با مجازات شدن آمران و عاملان قتل او به دست لینو و با همکاری جولیا بسته می‌شود.

به گزارش فیلم‌نت نیوز، فیلم سینمایی «آخرین گلوله» (Last Bullet) نوشته گیلوم پیرت و آلبان لونوار و به کارگردانی گیلوم پیرت و با نقش‌آفرینی آلبان لونوار، استفنی سلما و نیکولا دوووشل، محصول تنفلیکس فرانسه است که آخرین قسمت سه‌گانه «گلوله گمشده» و «گلوله گمشده ۲؛ برگشت برای بیشتر» محسوب می‌شود؛ دو قسمتی که در سال‌های ۲۰۲۰ و ۲۰۲۲ عرضه شدند و توانستند نظر مخاطبان و همینطور منتقدان را به خودشان جلب کنند به طوری که ساخت قسمت سوم آن در دستور کار قرار گرفت و این قسمت، پایان‌دهنده این سه‌گانه خواهد بود که هم اکنون در پلتفرم فیلم‌نت در حال پخش است.

«گلوله گمشده» روایتی گسترش یافته دارد که در هر قسمت، بخشی از داستان اولیه آن پیرو قتل چاراس رئیس بخش ماشین‌های تندروی پلیس از سوی یکی از همکارانش به نام آرسکی و با همدستی مارکو برملا می‌شود و شخصیت‌های پشت‌پرده یک به یک نمود می‌یابند.

مدال «سنت کریستوفر» که در طول سه قسمت اثر، به دفعات جابجا می‌شود، نماد محافظت از مسافران است و این مدال، به داستان توانایی سنت کریستوفر اشاره دارد که کودکی را پشت خودش قرار می‌دهد و در برابر امواجِ خطرناکِ رودخانه‌ای که در حالِ عبور از آن است، محافظت می‌کند و در انتها درمی‌یابد که او، حضرت مسیح است. وقتی کسی این آویز را به شخصی هدیه بدهد، نشان دهنده این است که تمایل دارد تا آن شخص از خطراتی که پیش روی خود دارد ایمن بماند و احساس محبت‌ بین آنها شکل می‌گیرد. این مدال را نخستین بار، آرسکی به چاراس در هنگام حضور در تیم او هدیه می‌دهد.

سه قسمت «گلوله گمشده» خط داستانی نحیفی دارد که حول برقراری عدالت درباره قتل چاراس و مجازات آمران و عاملان قتل وی است و ماهیت ژانری مجموعه، در ژانرهای درام، جنایی و اکشن طبقه‌بندی می‌شود و همانند مجموعه سینمایی «سریع و خشمگین»، ماشین‌ها نقش محوری در این روایت‌ها دارند.

در قسمت نخست با تقلاهای لینو با بازی آلبان لونوار مواجه می‌شویم که باید ماشین رنو ۲۱ چاراس را از مزرعه به ایستگاه پلیس برگرداند تا گلوله به جا مانده، مدرکی دال بر اثبات بی‌گناهی او باشد و در این راه، باید نیروهای پلیسی را از سر راه بردارد که سد راه او هستند و می‌خواهند او را گناهکار جلوه دهند.

لینو که در ابتدای قسمت اول، یک زندانی عفو شده بوده است که با نیروهای پلیس به عنوان مکانیک همکاری می‌کند، در پایان، به نیروهای پلیس می‌پیوندد پس از اینکه توانست عاملان قتل چاراس را رسوا کند. در قسمت دوم، با مخفی کردن مارکو از سوی ماس و با همکاری جولیا، جدالی بین لینو و نیروهای پلیس آغاز می‌شود تا مارکو به دست قانون سپرده و مجازات شود. هنگامی که ماس، او را ناامید می‌کند و خبر از معامله شهادت مارکو علیه الکساندر رُز در برابر زندان نرفتن وی می‌دهد، تصمیم می‌گیرد او را به دوست چاراس به نام آلوارو مامور پلیس در اسپانیا تحویل دهد تا او بتواند عدالت را اجرا کند؛ برنامه‌ای که با دخالت عوامل الکساندر رُز و سرکرده آنها به نام یوری و همچنین، جولیا ناکام می‌ماند. قسمت سوم، با تبادل آلوارو از سوی الکساندر رُز با لینو از سوی پلیس اسپانیا آغاز می‌شود تا با شهادت آلوارو علیه برنامه قاچاق مواد مخدر الکساندر رُز در اسپانیا، پرونده او برای همیشه بسته شود که یوری، با یک کامیون به ماشین پلیسی که آلوارو در آن نشسته است، می‌کوبد و باعث مرگش می‌شود. تصادفی عمدی که با قرار دادن یک آدمِ مَست پشت فرمان آن کامیون به یک تصادف ناشی از مصرف الکل تبدیل می‌شود و جنبه صحنه‌سازی به خودش می‌گیرد.

در یک روایت موازی، آرسکی که بعد از قتل چاراس، زن و بچه‌اش را رها کرده و به آلمان رفته است، مورد سوقصد از سوی اوباش آلمانی الکساندر رُز قرار می‌گیرد که موفق به فرار می‌شود و دوباره به فرانسه بازمی‌گردد.

یوری سرکرده پلیس‌های فاسد در خدمت الکساندر رُز فرمانده بخش مبارزه با قاچاق مواد مخدر در قسمت سوم نقش پررنگ‌تری پیدا می‌کند. کسی که در قسمت دوم، برای متوقف کردن لینو از جان مایه گذاشت و ماشین او، یکی از ماشین‌هایی بود که در تعقیب و گریز، داغان شد، در اینجا، با صورتی زخمی برگشته است که شمایل او را از یک پلیس به یک خلافکار تبدیل کرده. آنچه که در قسمت دوم دیدیم، وفاداری او و گروهش به رز بود. در حالی که در این قسمت، با یک قاتلِ خونسرد مواجهیم که بعد از کشتن سه نفر، خم به ابرو نمی‌آورد؛ اتفاقی که ترسناک است.

آنچه که این سه‌گانه را به نسبت دیگر آثار متفاوت می‌کند این است که خلافکارانی که در این مجموعه مشاهده می‌شوند، اراذل و اوباش، قاچاقچیان و قاتلانِ معمول سینما نیستند بلکه تمام اینها، لباس‌های نیروی پلیس را بر تن دارند و اینبار، مبارزه با فساد به جای اینکه امری در بیرون از نهاد پلیس باشد، درون‌زاست و نیروی پلیس باید بتواند با توموری که در مغز خودش موجب بیماری‌اش شده، مبارزه کند تا درمان شود. بدین صورت است که امکان مبارزه واقعی با جرم و جنایت در خارج از نهاد پلیس و دنیای بیرون را پیدا خواهد کرد.

سکانس‌های طراحی شده برای تعقیب و گریز با ماشین‌ها، در هر قسمت یک پله ارتقا پیدا می‌کند و ارتقایی که بر مبنای شخصیت‌ها و ماشین رانده شده از سوی رانندگان آن است. در قسمت نخست، لینو که باید ماشین چاراس را به ایستگاه پلیس برساند تا بی‌گناهی اش را ثابت کند، نمی‌تواند در رنو ۲۱، تغییرات زیادی ایجاد کند بنابراین فقط یک سپر به آن وصل می‌کند. سپری که او را از چنگال پلیس می‌رهاند. در قسمت دوم، این رنو ۲۱ قرمز رنگ به طور کامل از سوی لینو مورد بازسازی قرار می‌گیرد که نشانه‌ای از عبور لینو از غم فقدان چاراس است و بعد از اینکه تیونینگ شد، همان سپری که در قسمت یک مشاهده شد، فقط برق به آن متصل می‌شود و اینگونه با کسانی مقابله می‌کند که می‌خواهند مارکو را از چنگ لینو دربیاورند. در قسمت سوم، لینو با فرمانده بخش مبارزه با مواد مخدر سر جنگ دارد و بزرگترین جنگ او در سه قسمت اثر است و رنو ۲۱ دیگر وجود خارجی ندارد زیرا جولیا در قسمت دوم، ماشین را به دو نیمه تقسیم کرد. در «آخرین گلوله»، اصلی‌ترین ماشین لینو، یک جرثقیل زردرنگ است که باید در برابر دو ماشین، یک کامیون و یک هلیکوپتر جان سالم به در ببرد. این تغییر ماشین لینو و جدا شدنش از رنو ۲۱ که به آن علاقه خاصی دارد، حاکی از دارای شخصیتِ مستقل شدن لینو است و حتی در این قسمت، صحبت از تشکیل تیمی با مدیریت لینو در صحبت‌های سارا مکانیک تازه به مجموعه اضافه شده به میان می‌آید.

یکی دیگر از ویژگی طراحی‌های تعقیب و گریزی که برای ماشین‌های لینو در نظر گرفته شده و در هر سه قسمت قابل مشاهده است، بحث سروصدا و آتش‌بازی است. وقتی ماشین‌های لینو با ماشین‌های طرف معاند مقابله می‌کنند، هر بار، به پرسروصداترین شکل ممکن و در حالی که به اطراف جرقه ساطع می‌شود، آن ماشین‌ها از کار می‌افتند و این در قسمت سوم، به حد اعلی می‌رسد چنانکه لینو به طور عملی، توپهای آتش‌بازی را روی جرثقیل نصب می‌کند و هر چهار وسیله نقلیه که در تعقیب او هستند را به غیرمنتظره ترین شکل از پا درمی‌آورد.

آخرین گلوله را با زیرنویس و دوبله فارسی در فیلم نت تماشا کنید

رابطه استلا که همسر آرسکی قاتل چاراس است و همچنین، مدتی معشوقه لینو می‌شود، ترحم برانگیز است زیرا آرسکی، شخصی است که هیچ اهمیتی برای زن و فرزندش قائل نیست و آنها را در پایان قسمت یک رها و فرار می‌کند و در قسمت سوم، می‌بینیم که او در زندگی مخفيانه اش در آلمان، یک معشوقه دارد و بدین‌گونه است که هنگامی که آرسکی، هدفش از بازگشت به فرانسه را دیدن پسرش عنوان می‌کند، مخاطب نمی‌تواند با او همذات‌پنداری کند و بیشتر آن را بهانه‌ می‌پندارد. لینو هم که مدتی است با استلا وارد رابطه شده، در قسمت دوم برای نجات جولیا به زندان می‌افتد تا بار دیگر، استلا تک و تنها رها شود. این یکی از روابطی است که به شکلی ناخواسته در طول روایت به درستی تبیین و به تصویر کشیده شده است. از این جهت که نشان می‌دهد استلا به طور ناخودآگاه با مردانی ارتباط پیدا می‌کند که هیچگاه خانواده در اولویت اصلی آنها نیست. آرسکی چنان در فساد غرق است که برای رهایی از این منجلاب، همکارش را می‌کشد و لینو هم برای نجات زنی دیگر، او و توماس را فدا می‌کند.

نکته‌ای که در رابطه لینو و جولیا به چشم نمی‌خورد و برای بینندگان، نوع رابطه آنها همچنان یک سوال بزرگ است. در قسمت نخست، آرسکی خبرچینی رابطه لینو با جولیا را به ماس می‌کند در صورتی که در طول دو ساعت اثر، لینو هر بار که تلاش داشت با جولیا ارتباط بگیرد، با دست رد او مواجه می‌شود و در نهایت، در نیمه دوم اثر، حرف لینو را باور و از وی در برابر ماس دفاع می‌کند. اتفاقی که در قسمت دوم، جولیا با ماس در حال همکاری است و از جمله کسانی محسوب می‌شود که سعی دارد مارکو به اسپانیا و دست آلوارو نرسد. اگر قضیه رابطه لینو با جولیا در قسمت نخست پیش کشیده نمی‌شد، مخاطبان می‌توانستند روندی که آنها در طول سه قسمت طی می‌کنند را ظهور علاقه ناگفته به طرف مقابل از سوی هر دو طرف در فرآیند داستان و در نهایت، ابراز علاقه در «آخرین گلوله» در نظر بگیرند و بدین شکل، علیرغم حجم فراوان اکشن گنجانده شده در سه‌گانه بر حسب ژانر، صاحب دو رابطه عاطفی می‌شد که ارکان آن به درستی تعریف شده.

مهم‌ترین نقطه ضعف سه‌گانه را می‌توان فقدان ارجاع به افکار عمومی در طول روایت‌ها نامید. با وجود اینکه سه اثر به بحث فساد در نیروهای پلیس می‌پردازد، بازتاب فساد در روزنامه‌ها و تلویزیون فرانسه به عنوان نمادی از قشرهای مختلف جامعه فرانسه دیده نمی‌شود و اینطور به نظر می‌رسد که دعوایی درون خانوادگی است که باید در درون خانواده حل شود. با توجه به اینکه یک بخش کامل از پلیس فرانسه در سه‌گانه گرفتار فساد از صدر تا ذیل نمایش داده می‌شود، استفاده از لفظ «فساد سیستماتیک» بی‌جا نخواهد بود از اینرو ارجاع ندادن به افکار عمومی سبب می‌شود نمایش «فساد سیستماتیک» مدنظر الکن و ناقص باقی بماند.

آلبان لونوار که طبق گفته خودش از کودکی دوست داشته قهرمان فیلم‌های اکشن باشد، علاوه بر بازیگری در سمت مدیر هنری در ساخت سه‌گانه مشارکت داشته و چنانکه از شواهد پیداست، نقش غیرقابل انکاری در موفقیت مجموعه ایفا کرده است؛ بازیگری که در سال ۲۰۱۵ توانست نامزد کسب جایزه لومیر برای الهام‌بخش ترین بازیگر مرد در فیلم سینمایی «خون فرانسوی» به کارگردانی دیاستمه شود و تا به حال، پله پله پیشرفت کرده است به طوری که امروزه دیگر اکشن بازانی از سراسر جهان انتظار عرضه اثر تازه‌ای از او را می‌کشند؛ انتظاری که حاکی از ظهور یک ستاره جدید در ژانر اکشن در سینمای فرانسه است.

فرزاد جمشیددانایی

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها