شهره آغداشلو از بازی در نقش نادیا مارونی میگوید
ایرانیها در سریال «پنگوئن» چه میکنند؟
به گزارش فیلم نت نیوز، در سریال پرطرفدار «پنگوئن» که به تازگی از نتفلیکس پخش میشود، بازیگری شهره آغداشلو در نقش «نادیا مارونی» را میبینیم؛ زنی ایرانی که به جای سکوت، فریادی از عشق و مقاومت را به نمایش میگذارد. نقش نادیا مارونی، نه تنها یک مادر بلکه یک همسر وفادار و حتی یک رهبر مقاوم است که با تمام قوا از خانواده خود دفاع میکند. شهره آغداشلو در «پنگوئن» با هنرمندی و قدرتی خاص، چهرهای از عشق و فداکاری را در نقش نادیا مارونی به نمایش گذاشته است که بدون شک، به یکی از ماندگارترین شخصیتها در دل گاتهام تبدیل شده است.
در این مطلب، به گفتوگویی جذاب و عمیق با شهره آغداشلو پرداختیم؛ از چالشها و احساساتش در خلق این نقش خاص و متفاوت تا چگونگی انعکاس فرهنگ ایرانی در شخصیت نادیا.
سریال پنگوئن در فیلم نت
*خطر لو رفتن داستان*
*چه چیزی در نقش نادیا مارونی شما را جذب کرد؟
ـ این نقش به من پیشنهاد شد. پیشتر با لورن لفرانک نویسنده و تهیهکننده فوقالعاده در سریال «ایمپالس» همکاری داشتم. او به من اعتماد کرد و فیلمنامهها را برایم فرستاد و گفت: «این نقش را برای تو نوشتم.» و وقتی از او پرسیدم: «چرا فارسی؟ چرا میخواهی من به فارسی صحبت کنم؟» او گفت: «من عاشق صدای این زبان هستم.» و حق با اوست وقتی فارسی صحبت میکنید، مثل شعر به گوش میرسد. وقتی کسی به من میگوید که «این نقش را با تو در ذهنم نوشتهام»، این افتخار بزرگی است. این نویسنده به نقاط قوت و ضعف من آگاهی دارد.
من از بازی با کالین فارل هم بسیار هیجانزده بودم. وقتی فیلم «بنشیهای اینیشرین» را دیدم، با خودم گفتم ای کاش میتوانستم با این بازیگر کار کنم و میدانستم که سریال «پنگوئن» قرار است اولین بار باشد که ما بیشتر با شخصیت پنگوئن آشنا میشویم. این فرصت منحصربهفردی بود و من عاشق فیلمنامه شدم.
*شما گفتید نادیا یک مسیر تحول را طی میکند. این تحول چه چالشهایی برای شما داشت؟
ـ تبدیل نادیا از یک خانهدار به رئیس گنگ، بهویژه به عنوان یک زن ایرانی، چالشبرانگیز بود. زنهای خانهدار ایرانی، به خانواده و فرزندان خود بسیار وفادار هستند و احتمالاً از نیمی از فعالیتهای شوهرانشان بیخبرند اما وقتی فکر کردم که نادیا انقلاب گاتهام را پشت سر گذاشته، فهمیدم که او زنی است با جرات و استقامت که میتواند به عنوان یک رهبر عمل کند. این چالش را پذیرفتم و تلاش کردم این تغییر در شخصیت را به نمایش بگذارم.
*چطور با کلنسی براون که نقش همسرتان را بازی میکرد، همکاری کردید؟
ـ همکاری با کلنسی فوقالعاده بود. بازیگران نیاز دارند به یکدیگر اعتماد کنند. از همان ابتدا که همدیگر را دیدیم با هم ارتباط خوبی برقرار کردیم. او به من گفت: «خدای من، همسر زیبای من میآید!» و من هم گفتم: «عزیزم! تا ابد عاشقتم!» چون زنان ایرانی اگر تصمیم به ازدواج بگیرند، نسبت به همسرشان اینگونه هستند. در مراسم ازدواج، آخرین کلماتی که پدر عروس میگوید این است: «تو با لباس سفید به خانه همسرت میروی و با کفن سفید به خاک برمیگردی.» دوستان آمریکاییام همیشه میپرسند: «واقعاً باید تا آخر عمر با او بمانی؟» و من میگویم: «نه، همیشه میتوانی درخواست طلاق کنی، اما پدر باید این جمله را بگوید! این بخشی از فرهنگ ماست.»
*آیا در شخصیتپردازی نادیا، چیزی بود که به نظر شما دقیقاً با فرهنگ ایرانی همخوانی داشت؟
ـ لورن یکی از آن نویسندگانی است که قبل از اینکه قلم به کاغذ بزند، بهخوبی تحقیق میکند. من نیازی به دوباره چک کردن نداشتم چون میدانستم او همه چیز را دقیقاً بررسی کرده است. تنها تغییری که دادم این بود که به جای استفاده از واژه «کنترل»، واژه «قدرت» را پیشنهاد کردم. قدرت به معنی کنترل و مقاومت در فارسی است. این تغییر به نظرم به اصالت کار اضافه کرد.
*شما به همکاری خود با کالین فارل اشاره کردید. آیا لحظهای در صحنه فیلمبرداری بود که او شما را شگفتزده کند؟
ـ میدانستم که با یک بازیگر با چنین جاذبهای کار میکنم. یک شب، ما مجبور شدیم چند ساعت اضافهتر کار کنیم و او از چهار صبح شروع کرده بود. من ساعت ۱۰ صبح کارم را شروع کردم و حالا ساعت ۹ شب است. با اینکه میتوانست صحنه را ترک کند، اما کنار من ماند و گفت: «شهره، من هرگز این کار را با همکارانم نمیکنم. من اینجا میمانم و تو را تنها نمیگذارم.»
*مرگ نادیا در سریال یکی از دردناکترین صحنهها بود. آیا این پایان را برای شخصیت خود مناسب میدیدید؟
ـ نادیا در آتش میسوخت و قرار بود ساکت بماند، اما نمیتوانستم جلوی خودم را بگیرم. این لحظات آخر او بود و باید چیزی میگفت. از دکترم پرسیدم که چقدر میتوان در چنین شرایطی چیزی گفت. او گفت شاید ۳۰ تا ۶۰ ثانیه. به همین دلیل، وقتی در آتش میسوختم، تنها توانستم نام «آز» را فریاد بزنم، که ترکیبی از همه لعنتها و تقاضای کارما برای او بود.
*آنچه که در نقش نادیا برجسته است، عشق مادرانه و فداکاری بیپایان اوست. شما چه احساسی نسبت به این بخش از شخصیت داشتید؟
ـ بهترین بخش این صحنه برای من این بود که نادیا واقعاً خود را فدای پسرش میکند، همانطور که هر مادر ایرانی برای فرزندش انجام میدهد. هر بار که یک مادر ایرانی با پسرش صحبت میکند، معمولاً کلمه «جان» را به کار میبرد و در پایان میگوید: «قربونت برم.» این همان احساسی است که من از بازی در این نقش گرفتم؛ زن ایرانی که همه چیز خود را برای فرزندش فدا میکند.
۱ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید
به عنوان یک ایرانی مایه افتخارم هست که فرهنگ و زبان ایرانی در دنیا هم در فضای مجازی و هم در فیلم و سریال ها مورد ستایش مردمان دیگر کشور ها قرار گرفته،زنده باد ایران و ایرانی