دین دبلویس کارگردان «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم»:
بی دندان را واقعا خوب زنده کردیم/ از لایو اکشن خوشم نمیآید!
به گزارش فیلمنتنیوز، دین دبلویس کارگردان، نویسنده و تهیهکننده کانادایی، نامی آشنا در صنعت انیمیشن است. این فارغالتحصیل رشته انیمیشن، حرفه خود را در استودیوهای انیمیشنسازی آغاز کرد و به تدریج با تواناییهای خود در داستانسرایی و کارگردانی، به یکی از چهرههای مهم در این عرصه تبدیل شد.
دبلویس در طول فعالیت حرفهای خود، در چندین پروژه مهم مشارکت داشته است. از جمله کارهای اولیه او میتوان به نقش او به عنوان سرپرست داستان در انیمیشن محبوب «مولان» (Mulan) (۱۹۹۸) دیزنی اشاره کرد، اما نقطه عطف کارنامه او همکاری در نویسندگی و کارگردانی مشترک فیلم «لیلو و استیچ» (Lilo & Stitch) (۲۰۰۲) برای استودیوی انیمیشن والت دیزنی بود. این فیلم هم از نظر تجاری موفق بود و هم مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم انیمیشن شد.
این پیشینه، پای او را به پروژه «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» دریمورکس انیمیشن باز کرد. او نویسندگی و کارگردانی هر سه فیلم «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» (۲۰۱۰)، «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم ۲» (۲۰۱۴) و «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم: دنیای پنهان» (۲۰۱۹) را برعهده داشته است. این فرانچایز بیش از ۱/۶ میلیارد دلار در سراسر جهان فروش داشته و جوایز و نامزدیهای متعددی را نیز کسب کرده است. نخستین تجربه دبلویس در ژانر داستانی لایو اکشن نیز با همین فیلم رقم خورده است. این فیلم بازسازی نخستین فیلم از این فرانچایز است و داستان فیلم که در جزیره وایکینگی برک روایت میشود، در مورد پسر ناشی اما مبتکر رئیس دهکده است که با گونهای نادر از اژدها به نام خشم شب (Night Fury) مواجه شده و با او دوست میشود. او امید دارد از طریق این دوستی، روشهای مبارزه روستای خود با اژدها را دگرگون سازد. در لایو اکشن «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم»، میسن تامس نقش اصلی را در کنار نیکو پارکر، جرارد باتلر و نیک فراست و دیگر بازیگران ایفا میکند.
به مناسبت اکران فیلم، وبسایت اسکرینرنت (ScreenRant) با دین دبلویس گفتوگویی انجام داده که ترجمه آن را با هم میخوانیم.
* شما حرفه خود را در انیمیشن آغاز کردید و اکنون سراغ اقتباس لایو اکشن «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» رفتهاید. با توجه به سابقه کاری در سهگانه انیمیشنی، ورود به حوزه جدید چگونه بود؟
– قطعا یک چالش جدید، اما هیجانانگیز بود. ریشه من در انیمیشن است. در نویسندگی و کارگردانی مشترک «لیلو و استیچ» و البته فیلم انیمیشنی اصلی «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» با کریس سندرز همکاری داشتم. پس از آن، کارگردانی و نویسندگی بقیه سهگانه انیمیشنی را ادامه دادم. ساخت لایو اکشن این فیلم هم یک مرحله بود که طبیعتا با توجه به فرایند فعلی فیلمسازی، باید اتفاق میافتاد و اجازه داد دنیایی را که عمیقا به آن اهمیت میدهم از زاویهای متفاوت بازنگری کنم.
* شما بارها گفتهاید که از بازسازیهای لایو اکشن خوشتان نمیآید. چه شد که پیشنهاد کارگردانی این فیلم را پذیرفتید؟
– کاملا درست است. من عموما از بازسازیهای لایو اکشن فیلمهای انیمیشنی خوشم نمیآید، معتقدم اینجور فیلمها معمولا نسخههای ناامیدکنندهای از فیلمهایی هستند که دوستشان دارم. خیلی از مخاطبها و طرفداران فیلمهای انیمیشن هم همین حس را دارند. کارهای اولیه لایو اکشن به نظر جالب میآمد، اما تکرار این شیوه باعث شد که نوستالژی فیلمهای قدیمی آسیب ببیند. نگرانی اصلی من این بود که با ساخت این لایو اکشن و یک بازسازی بیروح، علاقهمندان فرانچایز را ناامید کنم. با این حال، این پروژه باعث شد اعتقاداتم را به چالش بکشم. فرصتی بود تا ببینم آیا میتوانیم همه بخشهای داستان اصلی مورد علاقه مردم را حفظ کنیم و در عین حال افزونههایی مانند اساطیر قویتر و فلسفیتر، تعامل غنیتر شخصیتها و صحنههای اکشن فراگیرتر را اضافه کنیم.
لایو اکشن «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» با دوبله اختصاصی در فیلمنت
* یعنی وفاداری به فیلم انیمیشنی موجود و معرفی عناصر جدید. سخت نبود؟
– ایجاد تعادل مناسب بسیار مهم بود. خواسته یونیورسال کاملا واضح بود و همان داستان فیلم اول را میخواستند، نه داستانی که الهامگرفته از کتابها یا فیلمهای اصلی باشد، اما دست تیم فیلمسازی را هم باز گذاشتند تا به قسمتهایی که ظرفیت دارد، چیزهایی اضافه کنیم که به غنای فیلم کمک کند. روی شخصیتهایی تمرکز کردیم که در فیلم انیمیشنی به دلیل محدودیتهای زمانی، کمتر مورد توجه قرار گرفته بودند. فضای کار طوری بود که توانستیم شخصیت «آسترید» را توسعه بدهیم و سهم اساطیر را در فیلم بیشتر کنیم تا داستان به شکلی عمیقتر و غنیتر پیش برود و مخاطب متوجه شود که چرا عناصر خاصی از ابتدا در فیلم اولیه وجود دارند.

* صحنه خاصی از فیلمهای انیمیشنی وجود داشت که از بازآفرینی یا بهبود آن در نسخه لایو اکشن هیجانزده باشید؟
– قطعا! واقعا از بازآفرینی روز فارغالتحصیلی هیکاپ در میدان مسابقه هیجانزده بودم. صحنهای که او در حضور پدرش، همدورهها و تمام روستا با اژدها روبرو میشود، جزو صحنههای اصلی فیلم است. در همین صحنه است که رابطه او با آسترید تغییر کرده و حالا دیگر آسترید حاضر است بدون در نظر گرفتن جاهطلبیهای خودش، از هیکاپ حمایت کند. سپس لحظه دلخراشی وجود دارد که بیدندان برای نجات هیکاپ میآید. در این لحظه بیدندان حرکت قهرمانانهای انجام میدهد، اما برای هیکاپ بد تمام میشود. این صحنه فرصتی عالی بود تا آنچه را که طرفداران از نسخه انیمیشنی در ذهن داشتند به تجربهای غنیتر و حماسیتر بدل کنم.
* طراحی بیدندان بسیار خوب است. با توجه به واکنشهای متفاوت طرفداران به طراحی شخصیت در دیگر فیلمهای لایو اکشن، چگونه چنین شخصیت انیمیشنی محبوبی را به فرمت لایو اکشن درآوردید؟
– بزرگترین دغدغهام همین بود. میدانستم که اگر از طراحی و شمایل انیمیشنی بیدندان فاصله بگیریم، احتمالا بازخورد منفی زیادی خواهیم داشت! به شدت احساس کردم که در مورد اژدهاها و خود بیدندان نباید کموکسری نسبت به نسخههای انیمیشنی داشته باشیم بنابراین، او را طوری طراحی کردیم که نزدیکترین شباهت را به نسخه اصلی داشته باشد. برای طراحی این شخصیت نمادین از جلوههای ویژه زیادی استفاده کردیم، اما یک عنصر عملی بسیار مهم نیز در صحنه داشتیم. یک عروسکگردان در صحنه داشتیم که با بازیگران کار میکرد و سری از جنس فوم ساخته بود که مشخصات اژدهاهای ما را داشت. آنها میتوانستند شریک صحنه بازیگران انسانی ما باشند و این ابتکار باعث شد که انیماتورها بتوانند آن را بگیرند و در اجرای صحنههای سهبعدی از اژدها استفاده کنند.
ویدیویی ۷ دقیقهای و جذاب از پشت صحنه فیلم «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم»
* یکی از چیزهایی که دوست داشتم، نحوه فیلمبرداری صحنههای پرواز بود. فکر میکنم فیلمبردار از گیمبال (Gimbal) استفاده کرده است. در مورد نحوه فیلمبرداری صحنههای پرواز صحبت کنید.
– برنامهریزی فیلمبرداری به این شکل بود که تمام صحنههای پرواز را به پایان برنامه فیلمبرداری موکول کردیم و حدود یک ماه در یک استودیو پرده آبی بودیم. بخش فنی گیمبالهای ششمحوره ساخته بود که حدودا سه متر ارتفاع داشت. روی آنها، سینه، گردن و سر اژدها را ساختیم که کاملا متحرک بود. این قطعات را میتوانستیم به صورت زنده با جویاستیک کنترل کنیم بنابراین وقتی میسن تامس در زین خود، روی بیدندان سوار بر گیمبال در ارتفاع ۵/۴ متری نشسته بود، به این معنی بود که هر حرکتی که اژدها انجام میداد، اگر شیرجه میرفت، صعود میکرد، میچرخید یا اوج میگرفت، میسون هم مانند یک سوارکار روی اسب با آن حرکت میکرد و این حرکت، باورپذیری بسیار ایجاد کرد و کاری بود که قبلا هرگز انجام نشده بود.

* نماهای جلوههای ویژه در روز بسیار دشوار هستند، زیرا باید نورپردازی را واقعا دقیق انجام دهید در غیر این صورت یک چیز افتضاحی از آب در میآید، اما این فیلم فوقالعاده به نظر میرسد.
– چیزی که در مورد جلوههای ویژه در روز تجربه کردم این است که بهتر است فیلمبرداری در فضای باز انجام شود تا نور بسیار بهتر عمل کند. پراکندگی وسیع نور محیط به متریال اولیه و خام کمک زیادی میکند. انجام این کار در یک استودیو مانند کاری که ما با گیمبال کردیم، بسیار دشوار است. به دلیل محیط کنترلشده، مجبور بودیم این کار را در پرده آبی انجام دهیم و نورپردازی به این شیوه، تنظیمات بسیار زیادی لازم دارد که بعدا باید انجام داد. مثلا بازی با عمق میدان، اتمسفر، کاهش و افزایش نقاط برجسته و یکپارچهسازی تصاویر، کارهایی بسیار طاقتفرساست و خوشحالم که شما این موضوع را تشخیص دادید. به احترام متخصصان «فریماستور» برای زحمت و فداکاریشان برای موفقیت واقعی آن نماها، کلاه از سر بر میدارم. واقعا جادو کردند.
* واکنشهای اولیه به فیلم بسیار مثبت بوده و ۸۳ درصد از منتقدان در راتن تومیتوز نقد مثبت نوشتهاند. با توجه به نگرانیهای اولیه شما در مورد بازسازیها، این بازخورد چه حسی داشت؟
– فشار زیادی از رویم برداشته شد و به آرامش رسیدم. روی این فرانچایز خیلی حساسیت دارم. اصلا دلم نمیخواهد روزی نسخهای از فیلم را ببینم که شخص دیگری ساخته است. مخاطب هم مثل کارگردان از فیلمی که دوستش داشته باشد محافظت میکند و دوست ندارد فیلم دستکاری شود. این موضوع بسیار نگرانم کرده بود و امیدوار بودم تغییراتی که در فیلم دادهام باعث دلخوری طرفداران سهگانه نشود به همین دلیل وقتی دیدم هم منتقد و هم بیننده حرفهای به ویژه پس از نمایش افتتاحیه در نمایشگاه کان (CinemaCon)، فیلم را دوست داشتهاند، استرس چندماههام از بین رفت و واقعا به آرامش رسیدم. فهمیدم که در مسیر درستی حرکت کردهایم و تلاش تیم برای احترام به نسخه اصلی در عین غنیسازی اثر نتیجه داده است.
ترجمه و تنظیم: جهانگیر شاهولد