«بیگانه: زمین»؛ خلق دنیای جدید با وفاداری به پیشینیان
به گزارش فیلمنت نیوز، «بیگانه: زمین» سریالی ترسناک در ژانر علمی تخیلی، ساخته نوح هاولی است که نخستین سریال ساختهشده بر مبنای مجموعه سینمایی «بیگانه» اثر ریدلی اسکات محسوب میشود و وقایع سریال، رخدادهای ۲ سال قبل از ساخت قسمت اول «بیگانه» تولید سال ۱۹۷۹ را روایت میکند و سیدنی چَندلر، الکس لاتر، اِسی دیویس، ساموئل بِلِنکین، بابو کیسی، آدارش گوراو و تیموتی اوُلیفَنت، فهرست بازیگران اثر را تشکیل میدهند. قسمتهای نخست فصل اول «بیگانه: زمین» چندی پیش در شبکه دیزنی پلاس عرضه شد و هماکنون همزمان با عرضه جهانی، در پلتفرم فیلمنت در حال پخش است.
در خلاصه داستان اثر چنین آمده است: «زنی جوان که به همراه گروهی از سربازان باید درباره یک سفینه سقوط کرده تحقیق کنند و کشف آنها تبدیل به تهدیدی بزرگ برای سیاره زمین میشود.»
بیگانه: زمین در فیلمنت
«بیگانه: زمین» با بدعت گذاری آغاز میکند و مهمترین نمونه، نمایش قرارگیری تخمهای عظیمالجثه زینومورف ها روی زمین بعد از سقوط سفینه اکتشافی یوتانی است که تا به حال، در هیچ یک از فیلمهای مجموعه سینمایی «بیگانه» سابقه نداشته است زیرا زمینیها در زمان اکتشاف در سیارههای دیگر با تخمهای عظیمالجثه زینومورف ها مواجه میشدند و مورد حمله بیگانگان قرار میگرفتند. مشابه چنین اتفاقی فقط در ترکیب دو جهان داستانی «بیگانه» و «غارتگر» و در فیلمهای «بیگانه در برابر غارتگر» به نویسندگی و کارگردانی پاول اندرسون محصول سال ۲۰۰۴ و «بیگانه در برابر غارتگر؛ دعای آمرزش مردگان» نوشته شِین سالرنو و به کارگردانی برادران اِستِراس تولید سال ۲۰۰۷ رخ داده است. این اتفاق، نقطه عطف اصلی سریال و برخلاف مجموعه سینمایی «بیگانه» است که زمینیها در سیارههای فرازمینی با بیگانگان برخورد میکردند و در صورت شکست، گزندی به زمین نمیرسید. زمینیها اینبار، باید در زمین جلوی آنها را بگیرند تا نسل بشر به خطر نیافتد در نتیجه این موضوع، همذاتپنداری مخاطبان با وقایع سریال را به طرز قابل توجهی افزایش میدهد.
بوُی کاوالیِر، یک تریلیونر جوان و مدیر شرکت Prodigy به فارسی «اعجوبه» است و هدف او از ترکیب خودآگاه انسانی با بدنهای مصنوعی رباتیک، خلق شخصیتی است که بتواند در هوشمندی به پای او برسد تا وی را از مکالمههای بیسروته با آدمهای کمهوش و نادان برهاند. تصویری که از کاوالیِر در زمینه گذر از محدودیتها و جاهطلبی ارائه میشود، با شمایل ایلان ماسک کارآفرین و ابرسرمایهدار آمریکایی مطابقت دارد که بخش اعظم شهرتش را از برنامههای فضایی انجام گرفته زیر نظر خودش در شرکت «فناوریهای اکتشاف فضایی» به دست آورده است. کاوالیِر در صحبت با دکتر میگوید که هدفش پول نیست و این مساله با کودکان مریض انتخاب شده برای آزمایش انتقال خودآگاه انسانی به بدنهای مصنوعی رباتیک همخوانی دارد زیرا همه آنها از خانوادههای فقیر برآمدهاند در صورتی که به راحتی میشد این لطف شامل حال ثروتمندان شود.
نکته منفی برای نویسندگان در شخصیتپردازی بوُی کاوالیِر اینکه در زمان برخورد سفینه فضایی به شهر Prodigy، او خطاب به دستیارش دستور میدهد که ابتدا، ثروتمندان را نجات دهید که چنین حرفی با آنچه که تا به حال، از کاوالیِر به سمع و نظر مخاطبان رسیده است، با استناد به سطور پیشین منافات دارد.
در دنیای «بیگانه: زمین»، شرکتها جای کشورها را گرفتهاند و کل دنیا روی انگشت ۵ شرکت میچرخد که شرکت کاوالیِر، به تازگی، به جمع غولها اضافه شده و رقابت هر پنج شرکت، بر سر استفاده از هوش مصنوعی برای نامیرایی انسانها است؛ رقابتی که هر کس برنده شود بر کل جهان تسلط خواهد یافت و جمعآوری گونههای گوناگون بیگانگان فضایی از سراسر کهکشان، مصداقی از تلاش شرکت یوتانی برای دستیابی به چنین هدفی است.
بیگانگان فضایی جمعآوری شده در سفینه فضایی اکتشافی در مجموعه سینمایی «بیگانه» همیشه شامل گونه اصلی زینومورف بودند که در هر قسمت، جهشی را از سر میگذراندند و از نکات جالب توجه سریال این است که اینبار، علاوه بر تخمهای عظیمالجثه زینومورف ها و بیگانگان، دو گونه جدید در سفینه وجود دارند که از دیگر بدعت های سازندگان محسوب میشود: ۱_اختاپوسی با مردمکی شبیه انسان روی سر که همانند انگل میتواند وارد بدن میزبان شود و در نهایت، او را بکشد و یک حشره خونخوار که با مکیدن خون انسان، همانند یک توپ فوتبال بزرگ میشود و غدههایی شبیه به حفرههای مغز انسان از بدنش بیرون میزند.
در مجموعه سینمایی «بیگانه»، اندرویدها جایگاه ویژهای دارند و در سریال «بیگانه: زمین» این جایگاه با حضور «مارو» با نقشآفرینی بابو کیسی دستنخورده باقی مانده است؛ یک سایبورگ که به هر قیمتی شده و حتی به قیمت جان تمام خدمه سفینه فضایی اکتشافی، میخواهد محموله بیگانگان فضایی سالم به دست مسولان شرکت یوتانی برسد و در این مسیر، به زودی، گروه هایبریدی ها تبدیل به اصلیترین مانع او خواهند شد. در اینجا، جا دارد یادکردی از بازی تحسینبرانگیز مایکل فاسبندر در «بیگانه؛ پرومته» اثر ریدلی اسکات در نقش دیوید؛ سایبورگ متکبر و جاهطلب صورت بگیرد که به شعر، فلسفه و اسطوره علاقه داشت، خودش را در مقام خالق میپنداشت و از اینکه در گونههای زیستی تغییر ایجاد کند، ترسی به دل راه نمیداد حتی اگر موجب از بین رفتن گونههای زیستی دیگر میشد.
انسانها همواره در نبرد با بیگانگان فضایی بودند و به راحتی، توسط آنها قلع و قمع میشدند و اینبار، سازندگان برای اینکه بتوانند شانس بقای آدمیزاد را در برابر آنها افزایش دهند، از هایبریدی ها (ترکیب خودآگاه انسانی با بدنهای مصنوعی رباتیک) رونمایی کردند و نخستین نمونه، «وِندی» با بازی سیدنی چَندلر نام دارد؛ دختری که عاشقانه برادرش را دوست دارد و برای نجات و کمک به او، کاوالیِر را راضی کرد تا او به همراه بقیه گروه هایبریدی ها پا به سفینه بگذارند و تحقیق و تفحص را انجام دهند. آنچه که گروه هایبریدی ها تا بدین لحظه به خوبی توانستند از پس آن بربیایند، نمایش معصومیت کودکانه درهم آمیختهشده با بدنی بزرگسالانه و با قدرتی نامحدود است. مواجهه هایبریدی ها با بیگانگان فضایی و پیروزی و شکست آنها در نبرد پیشرو، سنگ محک اصلی موفقیتآمیز بودن این آزمایشهای انتقال خودآگاه انسانی به بدنهای مصنوعی رباتیک است علاوه بر اینکه نشان میدهد آیا خطرپذیری این کودکان مریض برای هایبریدی شدن، ارزشش را داشت؟
با هر تغییر در ماهیت فناوریها و هر پیشرفت در مسیر علم، همگان با این سوال روبرو خواهند شد: انسان چیست؟ و این برجستهترین سوالی است که گروه هایبریدی ها، در جستجوی پاسخ به آن است.
سازندگان «بیگانه: زمین» با عرضه هر قسمت و با هر بدعت گذاری نشان دادند که به تماشای سریالی خواهیم نشست که میکوشد دنیای جدیدی را برای طرفداران بیگانگان فضایی خلق کند همچنان که به میراث مجموعه سینمایی «بیگانه» وفادار خواهد ماند و این حفظ تعادل در خلق دنیای جدید و وفاداری به میراث پیشینیان، نهایت خواسته بینندگان از هر فیلمی است که قرار است دنباله اثری پیش از خودش نام بگیرد.
فرزاد جمشیددانایی