یادداشتی بر سریال «پوست شیر»

تاریخ‌سازان

- 3 دقیقه مطالعه

یکی از منتقدان سینما با اشاره به فیلمنامه، تیم بازیگری، کارگردانی و موسیقی متن «پوست شیر»، این عوامل را از دلایل موفقیت این سریال ارزیابی کرد.

به گزارش فیلم‌نت نیوز، بهنام شریفی (تحلیل‌گر سینما و روانشناسی تحلیلی) در صفحه شخصی خود چنین نوشت:

 

در این نوشته به دنبال عوامل استقبال بالای مخاطبان از سریال «پوست شیر» هستم و سعی می‌کنم به صورتی منصفانه نکات قوت و ضعف سریال را برشمارم.

 

نقاط قوت

در درجه اول فیلمنامه مهم‌ترین عامل موفقیت سریال بود. رضا بهاروند و جمشید محمودی برای اولین بار در تاریخ سریال‌های ایرانی یک سریال پلیسی-معمایی خلق کردند که با تعلیق بالا توانست مانند نمونه‌های جهانی تماشاگر را تشنه قسمت بعد نگه دارد. این اولین بار در سنت سریال‌سازی ایرانی بود که شروع و پایان اپیزودها مانند سریال‌های موفق جهانی با دقتی زاید‌الوصف طراحی شده بود. در عین حال مضمون سریال و قرابتش با زندگی بیرونی ایرانی‌ها بسیار همزمانی عجیبی را رقم زد. مایه‌های ملودراماتیک قصه در هر قسمت چشم‌ها را خیس می‌کرد. شخصیت‌های قدرتمندی داشتیم که برای هر کدام می‌توانستیم یک زندگی در ذهنمان بسازیم.

در درجه بعدی تیم بازیگری و بازی‌های درخشان توانست مردم را جذب کند. در سطح اول هادی حجازی‌فر و شهاب حسینی، در دسته بعدی سه پدیده (که سال‌ها بازی کرده بودند) و به گمانم با این سریال گل کردند یعنی علیرضا کمالی ، ژیلا شاهی و مجتبی پیرزاده، در مرحله بعد پانته‌آ بهرام، مهرداد صدیقیان و پردیس احمدیه، در رسته بعد بهزاد خلج و بابک کریمی و در نهایت تمام بازیگرانی که در حد چند سکانس بازی کردند و همه بیش و کم خوب بودند.

کارگردانی جمشید محمودی و موسیقی بامداد افشار دو عامل دیگر موفقیت سریال بودند. محمودی مدیریت موفقی روی تیم بازیگری و لوکیشن‌های متعدد کار داشت و با مدیوم‌شات‌ها و کلوزآ‌پ‌های بیانگر و تاکیدی و ریتم اکشن تصاویرش توانست یک توازن درست برقرار کند. در عین حال بامداد افشار با ساز مغولی‌اش و تم مشهورش آمیزه‌یی از استرس، اندوه، فقدان و شیون آفرید که بسیار بسیار میان مردم گل کرد. ترانه پوست شیر با صدای ابی و نزدیکی‌اش با مضمون کار دیگر عامل موفقیت کار بود.

نقاط ضعف

سریال می‌توانست در دو فصل تمام شود. پس از اتفاق سهمگین قسمت دوم سیزن سوم سریال به شدت افت کرد. پیدا شدن منصور زمینه‌چینی مناسبی نداشت. در عین حال چند قسمت پشت سر هم تازگی منصور و شخصیت پیچیده‌اش را یکنواخت کرد. بسیاری از سوال‌ها بی‌جواب ماندند: مثل ماجرای درختی. انگیزه منصور برای این سطح از مخوف بودن حتی با وجود جنونش باید یک پیش‌زمینه دراماتیک هم پیدا می‌کرد. فرجام چند شخصیت مشخص نشد. چند شخصیت مثل بهزاد ناگهان رها شدند. البته ما نمونه موفقی چون «سوپرانوز» را داریم که در پایان سوال‌های زیادی را بی‌پاسخ گذاشت. شاید برادران محمودی می‌خواهند ادامه یا اسپین‌آفی برای «پوست شیر» بسازند. نحوه بسیاری از گره‌گشایی‌ها، کشف‌های مشکات، توجه نکردن به یک سری موارد بدیهی نیز عجیب بود. اینکه چرا مثلا تلفن‌های نعیم که متهم به قتل بود و اطرافیانش شنود نبود و چراهای این‌چنینی. دیالوگ‌نویسی در برخی نقاط بسیار شعاری می‌شد. بعضی نماهای متقابل هم نمی‌توانست حس درست کند.

اما

اما سریال با یک قسمت خوب پایانی خیلی از ضعف‌هایش را کاور کرد. مواجهه خیر و شر مثل یک امر باستانی درجه یک بود. برف و صدای ابی و چشم خونین نعیم و جنون منصور همه چیز را شکل داد. مواجهه نعیم و مشکات و هم‌ذات‌پنداری‌شان کامل شد. برای اولین بار یک پلیس سینمایی درست و اصولی در سریال‌های ایرانی دیدیم.

آن پایان و برف بی‌پایان در ذهن ما ماند. سرگذشت تلخ کاراکترهایی که با پوست شیر و قلب پرنده جایی میان حافظه‌مان بیتوته کردند و ماندند.

در مجموع با همه این ماجراها و تفاسیر بدون هیچ‌گونه تردیدی باید گفت: «پوست شیر» سطح استاندارد سریال‌سازی ایرانی را در شبکه نمایش خانگی تغییر داد. برای اولین بار سریال‌سازهای ایرانی دریافتند فیلمنامه در سریال چقدر مهم است و باید درست شکل بگیرد. مسلما این قدم اول است و صنعت سریال‌سازی در ایران باز هم پیشرفت خواهد کرد. اما نام «پوست شیر» در تاریخ سریال‌سازی ایرانی به‌عنوان یک الگوی موفق باقی خواهد ماند.

برچسب‌ها: انتخاب سردبیر،برگزیده،پوست شیر،فیلم نت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها