«جان سخت» و پایان مناسب برای قصهای پرپیچ و خم
به گزارش فیلم نت نیوز، در یک سریال، پایانبندی از اهمیت فوق العادهای برخوردار بوده که در صورت اندکی لغزش کلیت کار به خطر میافتد. اتفاقی که در سریالهای مختلف رخ داده و یک پایانبندی نامطلوب اثر ناخوشایندی روی کلیت آن گذاشته است. سریال «جان سخت» ساخته مصطفی تقیزاده و محصول فیلمنت که به تازگی آخرین قسمت آن پخش شده را میتوان در زمره سریالهایی قرار داد که در قسمتهای پایانی اوج گرفته و تماشاگران خود را راضی نگه داشته است. سریالی نوزده قسمتی که در همان قسمت اول با یک نقطه عطف درخشان، تماشاگران خود را تحت تاثیر قرار داده و به تماشای ادامه کار ترغیب میکند. شخصیتهای اصلی از فرزاد و اشکان و شاهین تا حمید و هانیه و نگار را به خوبی معرفی کرده و موقعیتی آشنا برای تماشاگر را خلق میکند. قتلی ناخواسته که فرزاد را در مقام متهم به قتل قرار داده و خانواده او را در برابر خانواده وحید به عنوان مقتول قرار میدهد.
تقیزاده نیمه نخست سریال خود را اختصاص به ماجرای قتل وحید و حواشی آن اختصاص داده و داستانکهایی هم حول محور آن تدارک دیده که بعضا جذاب و تماشایی از کار درآمدهاند. برای نمونه هم میتوان به علاقه بین حامد برادر وحید و الهام خواهر فرزاد اشاره کرد که به یکباره از عشق به نفرت تبدیل شده و در روند پیشرفت داستان نقشی کلیدی داشته است. همین طور ماجرای مربوط به جوانی رحیم پدر فرزاد و علاقهای که در آن سالها به ثریا مادر وحید و حامد داشته است. شاهد قتل بودن رحیم و شهادتی که به ضرر دایی ثریا میدهد، تخم کینه ای را در دل ثریا کاشته که چندین سال بعد سر باز کرده و ثریا راضی به عفو قاتل فرزندش نمیشود.
اما از قسمت دهم و یازدهم به بعد، «جان سخت» پوست انداخته و با یک چرخش ناگهانی وارد فاز تازه و متفاوتی میشود؛ جایی که هانیه با پیشنهاد شهرام که به عنوان پرستاردر خانهشان کار میکند، مواجه شده و بقیه افراد گروه یاکوزا هم برای رسیدن به پولی هنگفت برای آزادی فرزاد با آن موافقت میکنند. شهرام از آن دسته شخصیتهای مکملی است که توان متلاطم کردن فیلمنامه را داشته و تماشاگر نسبت به آن حسهای متناقضی دارد. مرد میانسالی که خود را به فراموشی زده و پس از سرقت الماسی گران قیمت و پنهان کردن آن در چاهی متروک، سراغ گروه اشکان برای پیدا کردن آن میآید. طمع به عنوان تم فرعی در اینجا وارد قصه شده و نقشی کلیدی در پیشبرد قصه ایجاد میکند. با رفتن آنها به قشم، تقیزاده و گروهش فرصت کافی برای خلق پلانهای متفاوت و غنا بخشیدن به فضای بصری آن را پیدا کردهاند. فضایی اگزوتیک و در عین حال هولناک که تماشاگران در بیم و امید نسبت به فرجام کار قرار می دهد. کشته شدن حمید و شاهین به دست عوامل شهرام و زنده ماندن اشکان و نگار در قعر همان چاهی که الماس از آن بیرون کشیده شده، نقاط عطفی را شکل می دهد که در نهایت تم انتقام را پررنگ و پررنگ تر می کند. اعدام نشدن فرزاد و مواجههاش با اشکان نیز آن را تقویت کرده و این دو را به گرجستان میکشاند؛ جایی که شهرام با هویت جعلی مهرداد، کازینودار شده و زندگی مرفهای دارد.
دوستی قدیمی فرزاد با پسری جوان که ساکن تفلیس است، راه را برای رسیدن به شهرام هموار کرده و صدف نیز حلقه واسط ماجرا به حساب میآید. تقیزاده برای پیچ و تاب بخشیدن به این بخش، از روایت غیرخطی سود جسته و از رودست زدن شخصیتها به یکدیگر بهره گرفته است. کلیشهای همچنان جذاب و امتحان پسداده که در فیلمها و سریالهای مختلف استفاده شده است. پوکرباز بودن صدف هم به این روش کمک زیادی کرده و در کشاندن شهرام به دامی که برایش چیده شده، نقشی کلیدی ایفا میکند. در قسمت پایانی نیز تنها روی هانیه به عنوان همسر شهرام تاکید شده و فرجام کار شهرام نیز قرینه بلایی که سر شهرام و نگار آورده است، قرار داده میشود.
«جان سخت» به عنوان سریالی با تعداد قسمتهای نسبتا زیاد، نیاز به فیلمنامهای پر پیچ و خم و شخصیتهای گوناگون و متکی بر منحنی تنش صعودی داشته است. از این منظر میتوان به آن نمره قبولی داد که کارگردانی استانداردی هم آن را همراهی میکند. گروه بازیگران سریال نیز در جان بخشیدن به نقشها تا حدود زیادی موفق نشان دادهاند. به خصوص مجتبی پیرزاده و فرهاد اصلانی که بخش مهمی از بار دراماتیک داستان را به دوش کشیدهاند. البته نمیتوان از حضور اما تاثیرگذار مینا ساداتی در نقش صدف نیز به سادگی عبور کرد.
محمد جلیلوند
سریال جان سخت با یک پایانبندی متفاوت در فیلم نت