جهانِ «وحشی» سرنوشت آدمها را رقم میزند
به گزارش فیلمنت نیوز، «وحشی» تازه ترین اثر هومن سیدی که این روزها به طور اختصاصی از پلتفرم فیلمنت پخش می شود با پرداخت متفاوتش توجه بسیاری از مخاطبان و منتقدان را جلب کرده است. روایتی که در آن به خوبی نشان می دهد برخی از آدمها محکوم هستند که دردهایشان را با روشهایی عجیب و گاه ناخواسته بروز دهند و نمایش همین زیست پنهانشده در لایههای شهر است که «وحشی» را به اثری درخور تحلیل تبدیل میکند.
فضای سریال یادآور نظریه «پنجره شکسته» است؛ همان تئوریای که میگوید دیدن یک پنجره شکسته در خانه، نشانهای از وضعیت بیسروسامان آنجاست و بهنوعی به دیگران مجوز تخریب میدهد. در «وحشی» هم هر کوچه و خانه، پنجرهای شکسته است که خبر از فقر، فساد، سرکوب و بیپناهی میدهد. «وحشی» داستان قاتلی است که گویی قتلهایش حاصل زنجیرهای از بدبیاریها و واکنشهای ناخواسته است. عمیقتر که میشویم درمییابیم این قتلها از دل زیستی ناامن و پرتنش بیرون آمدهاند و ضدقهرمان قصه (داود اشرف) با بازی دقیق جواد عزتی، نه فقط محصول تصمیمهای خودش، بلکه نتیجهای از ساختار محیطی است که در آن زندگی میکند.
بازی عزتی در این نقش، بهویژه از قسمت پنجم به بعد بهتدریج شکل میگیرد و ما شاهد داودی هستیم که از تردید و بیثباتی به نوعی پذیرش تلخ از موقعیتش میرسد. در صحنهای که داود میخواهد علاقهاش را به رها، وکیل پروندهاش، ابراز کند تمام بازی عزتی بر پایه زبان بدن و سکوت طراحی شده است: نگاهها، صورت منقبض، دستهای بیقرار و سکوتی که گویاتر از هر دیالوگی است. در چشمهای داود، هم ترس از طرد شدن دیده میشود و هم نیاز به تعلق. نگار جواهریان در نقش رها جهانشاهی نیز با بازی کنترلشده، لایههای پیچیده ای از شخصیت خود را نمایان میکند. رها شاید در ظاهر زن جدی و قاطع پرونده باشد اما هرچه داستان جلوتر میرود، آشکار میشود که او هم برای باور کردن داود، نقابی به چهره زده است. رابطه میان این دو، نه عاشقانهای کلاسیک، بلکه کنش پیچیدهی احساسی است؛ جایی که دو انسان زخمی، بهجای درمان یکدیگر بر دردهای هم میافزایند.
در نقطه مقابل داود، دانیال فرجی در نقش نوید، پسربچهای است که بدون دیالوگهای سنگین و بازی اغراقآمیز، حضوری فراموشنشدنی دارد. نوید از همان قسمتهای ابتدایی نه با کلمات، بلکه با نگاه و رفتارش، خود را معرفی میکند؛ پسری خاموش، همیشه گوشبهزنگ که گویی زودتر از سنش، معنای تهدید و ترس را فهمیده است. دوربین بارها روی چهره او مکث میکند؛ چهرهای که در سکوت، اضطراب و بلاتکلیفی را فریاد میزند. نوید نهتنها یکی از ابعاد مهم رابطه داود با دنیای بیرون است، بلکه نماینده کودکانی است که در محیطهای آشفته و خشونتزا رشد میکنند. نگاههای خیره و مرددش، زبان بدن جمعشدهاش در حضور دیگران و حتی شیوه نشستن و راه رفتنش، گواهی است بر روانی که مدام در حالت دفاعی قرار دارد. صحنههایی که داود با او حرف میزند یا حتی فقط نگاهش میکند، تماشاگر حس میکند که نوید بهنوعی بار تمام خشونتهای نگفته سریال را به دوش میکشد. رابطه داود و نوید، اگرچه ساده و کمکلام است، اما بعد عاطفی قوی و تاثیرگذاری دارد.
البته سریال «وحشی» در کنار نقاط قوتش، نقاط ضعفی هم دارد به طور مثال برخی دیالوگها بیشازحد طولانی هستند و اطلاعاتی به مخاطب میدهند که بعدتر پیگیری نمیشوند اما با ریتم درست تدوین و یکپارچگی نقشها، این ضعفها کمتر به چشم میآیند.
هومن سیدی در این سریال، با استفاده از تدوینی با ضرب آهنگی سریع و تغییر فوکوسهای پیاپی، حواس مخاطب را کنترل میکند و بهشکلی عامدانه، او را در جایگاه یک مشاهدهگر کنشگر قرار میدهد زیرا نمیخواهد بیننده فقط تماشا کند، بلکه میخواهد فشار را حس و در بیپناهی داود، خودش را بازشناسی کند.
در نهایت، «وحشی» روایتی است از خشونت که بهمثابه یک انتخاب ناگزیر درآمده است؛ سریالی که نه برای سرگرم کردن آمده، نه برای قهرمان ساختن، بلکه برای نشان دادن این حقیقت تلخ که در جایی از این شهر، خشونت تنها زبانی است که هنوز شنیده میشود.
زهرا رستمی
سریال وحشی را در فیلم نت تماشا کنید