یک کمدی سیاسی شریف

«جوجه تیغی»؛ زنان، زنان و باز هم زنان

- 5 دقیقه مطالعه
فیلم «جوجه تیغی» اثری کمدی سیاسی در سینمای ایران است که نگاهی جدی به حضور زنان در عرصه سیاست و اجتماع دارد و تلاش می‌کند به لزوم تغییر نگاه غلط به نیمی از جامعه پافشاری کند.

به‌ گزارش فیلم‌نت نیوز، ساخت فیلم در چارچوب سینمای کمدی سیاسی در ایران کار آسانی نیست و کمتر کسی تصمیم می‌گیرد که این ریسک را انجام دهد. فیلم‌های کمدی سیاسی اگر در مسیر درستی پیش بروند می‌توانند در اذهان ماندگار بشوند و تبدیل به آثار پرفروش هم بشوند (مثل «نان عشق موتور ۱۰۰۰») اما اگر راه به بیراهه بروند و از لبه مرز «سمت مردم بودن» خارج شوند، دچار تنبیه عمومی از سوی تماشاگران می‌شوند (مثل چپ راست). فیلم «جوجه تیغی» اما در کجای این ماجرا قرار دارد؟

مستانه مهاجر در اولین تجربه کارگردانی خود بعد از سال‌ها تهیه‌کنندگی و تدوین سراغ سوژه‌ای رفته که مدت‌هاست درباره آن دست‌کم در عالم سینما صحبت نمی‌شود: زنان در جامعه سیاسی. اینکه ما در ادبیات سیاسی کشورمان عباراتی چون رجل سیاسی داریم و کمتر زنی را در قامت مسئولیت‌های سیاسی می‌بینیم از جمله مواردی است که سخت آزاردهنده است. با تب و تاب انتخاباتی که کشور طی چند هفته گذشته سپری کرد و استقرار دولت جدید، مطالبه حضور زنان در عرصه سیاست بار دیگر پررنگ شده و حالا زمان مناسبی برای تماشای فیلم «جوجه‌ تیغی» است که دقیقاً دست روی همین نقطه ضعف جامعه سیاسی ما گذاشته شده است.

فیلم «جوجه تیغی» فقط از بُعد سیاسی به موضوع زنان نگاه نمی‌کند (اگرچه نگاه اصلی‌اش گرد همین محور است) و نگاه اجتماعی به حضور زنان نیز دارد. فیلم درباره رابطه زنان و مردان صحبت می‌کند و از مردان سنتی دم می‌زند که نگاهی از بالا به پایین به زنان دارند. با اینکه فیلم مربوط به سال ۱۴۰۰ می‌شود اما پیش‌بینی جالبی از کنش‌های سیاسی زنانه در کشور طی یکی دو سال اخیر داشته و تماشای جوجه تیغی بعد از حضور پررنگ زنان در نقد قوانین جامعه، ارزش بالاتری نسبت به زمان اکران خود پیدا کرده است.

در «جوجه تیغی» ما با زنی سیاستمدار روبرو هستیم که نماینده مجلس شورای اسلامی است و قصد دارد به‌عنوان اولین کاندیدای زن وارد کارزار انتخاباتی شود. او استاد دانشگاه هم است و سکانس اولیه فیلم با بحث بین او و شاگردانش شروع می‌شود و مساله حجاب مطرح می‌شود. شاگردان این استاد گرانقدر باور دارند زنان الگویی که او درباره آن‌ها مثال می‌زند، مثل فروغ و یا مریم میرزاخانی، حجاب بر سر نداشتند و حجاب لازمه پیشرفت زنان نیست. این بحث نیمه‌کاره در همان سکانس اولیه فیلم رها می‌شود و کارگردان بنا به دلایل خطوط متعدد قرمز در فیلمسازی ایران بسیاری از صحبت‌ها و شعارهای خود را مجبور است که به‌صورت خرده روایت مطرح کند و سپس آن‌ها را نیمه‌تمام بگذارد. رهاسازی سوژه‌های نابی که در فیلم مطرح می‌شود حتماً یک نقص سینمایی به حساب می‌آید و از نگاه بیننده نافذ و منتقدین سینمایی پنهان نمی‌ماند اما زمانی که چشم‌ها را بشوییم و جور دیگری ببینیم و به بستر فیلمساز یعنی قوانین سختگیرانه نگاه بیندازیم، می‌توانیم دلیل این رهاسازی را بفهمیم و آن را درک کنیم. فیلمنامه مجبور است قضاوت را در بسیاری از سکانس‌ها برعهده تماشاگر بگذارد و خودش نقش داور را در این میان بازی نکند تا مبادا دچار تیغ سانسور شود؛ نکته مهم اینجاست که فیلمنامه تلاش نمی‌کند تا به سمت یک جناح و ایدئولوژی غش کند و نگاهی معقول و میانه‌رو به همه مسائل دارد. 

مردان در فیلم «جوجه تیغی» از زنان می‌ترسند، آن‌ها را به حکم جوجه تیغی‌هایی می‌بینند که نباید بهشان دست زد وگرنه زخم و زیلی می‌شوند. مردان در فیلم «جوجه تیغی» دائماً جملاتی نظیر «زن بلاست» و «زن مشکل‌ساز است» و… ادا می‌کنند و آن‌ها را به مثابه یک انسان همرده خود نمی‌بینند. فیلمساز حتی به مقوله «زنان دشمن زنان» نیز نگاه کرده و از این موضوع مهم غفلت نداشته است. کافیست نگاهی به شخصیت دوست و یاور (یا شاید هم مربی) شخصیت اصلی فیلم بیندازیم که دائماً آیه یأس در گوش او می‌خواند. این زن به خیال خود راهکارهای متعددی به شخصیت اصلی فیلم ارائه می‌کند اما در واقع زنی است که فقط در حال نق زدن است، در برابر باورهای شکل گرفته در جامعه درباره زنان تسلیم شده و قصد ندارد هیچ حرکت کنشگرانه انجام دهد. این زن مانند زنانی است که فقط حرف می‌زنند و شعار سر می‌دهند اما در نهایت کاری برای پیشرفت و اعتلای جامعه زنان نمی‌کنند. 

دیگر شخصیت‌های فیلم نیز حرف‌های زیادی برای گفتن دارند. به‌عنوان مثال خود کاراکتر حامد کمیلی که مردی است جوان و دگم و سخت‌گیر که با حضور دختران در کنار پسران در دانشگاه هم مشکل دارد اما به‌تدریج نرم شده و باورهای دیگری پیدا می‌کند. چرخش نگاه این کاراکتر با اینکه کمی سریع‌تر از حد انتظار شکل گرفته و منطق پشت آن بسیار کمرنگ است اما حکایت از این دارد که باید نگاه‌های تند و تیز را تغییر داد. او با یک خلافکار در ارتباط است که شش ماه داخل زندان بوده و حالا برای مشورت با پلیس از زندان خارج شده و قرار است به او یاد بدهد تا چطور زنان را به کنترل خود در بیاورد. این خلافکار (که نقش آن را پژمان بازغی بازی می‌کند) هرچه پیشنهادات خود را رو می‌کند با شکست مواجه می‌شود و زنان در برابر این باورهای غلط و اشتباه یک مرد سنتی سر خم فرو نمی‌آورند. خلافکار قصه ما بعد از شکست‌های پیاپی ایده‌هایش برای خام کردن زن‌ها در سکانسی دیالوگی طلایی ادا می‌کند: «من فقط شش ماه زندان بودم و آمدم بیرون ولی زن‌ها چقدر عوض شدند.» اینجاست که به جملات اولم می‌رسم و از پیش‌بینی حیرت‌انگیز فیلمساز درباره نقش زنان در جامعه صحبت می‌کنم،‌ زنانی که در عرض شش ماه خودشان را به شکل دیگری در جامعه نشان دادند و حالا نگاه به آن‌ها در ایران و جهان کاملاً تغییر یافته است.

جوجه تیغیفیلم «جوجه تیغی» اصرار شدیدی به لزوم تغییر نگاه مردان سنتی دارد و در این موضع به‌حق و راستین خود پافشاری می‌کند اما موضوع اینجاست که تغییرات حاصل شده در کاراکترهای فیلم آنچنان باورپذیر نیست. در واقع فیلمساز راه‌حلی برای این موضوع ارائه نمی‌دهد و فقط به نمایش آن می‌پردازد. شاید بتوان این تعبیر را داشت که فیلمساز قصد نسخه پیچیدن نداشته و صرفاً  آمال و آرزوهای خود در دنیای زنان را به تصویر کشیده که یکی از اصلی‌ترین آن‌ها، تغییر نگاه مردان به آن‌ها است. کارگردان با همین نگاه هم به استقبال پایان‌بندی منطقی خود می‌رود و بدون آنکه سرنوشت نهایی کاندیدای زن قصه را به مقصد نهایی خود برساند، فیلم را به اتمام می‌رساند. او تصمیم می‌گیرد که مانند رهاسازی اعتراضات و انتقادات خود به وضعیت جامعه و سیاست‌ها، سرنوشت شخصیت اصلی فیلم خود را نیز در نگاه نافذ او رو به دوربین خلاصه کند و او را زنی قدرتمند و باصلابت نشان دهد که قصد ندارد از موضع خود عقب‌نشینی کند اما اینکه سیاست‌ کشور چقدر او را می‌پذیرد، پرسشی است که هیچ‌گاه پاسخ داده نمی‌شود. در طول فیلم سیاستمداران پس از مطرح شدن موضوع کاندیداتوری این زن، گوشی را روی او قطع می‌کنند و یا او را جدی نمی‌گیرند و به جاده خاکی می‌زنند، اما آیا در پایان فیلم هم همین رویه در جریان است؟ این موضوعی است که فیلمساز پاسخ آن را به افرادی که در جامعه زندگی می‌کنند یعنی تماشاگران خودش سپرده است.

موضوع کاندید شدن شخصیت اصلی فیلم به‌عنوان یک نامزد ریاست جمهوری، با اینکه سوژه اصلی فیلم است و در ابتدا نیز به آن پرداخته می‌شود اما رفته رفته با ورود حامد کمیلی در نقش پسر این کاراکتر، داستان دیگری وارد فیلمنامه شده که تقریباً سوژه اصلی را می‌بلعد. داستان ورود حامد کمیلی به یک باشگاه مدلینگ برای پیدا کردن دلارهای گمشده به‌عنوان یک مأمور مخفی، بهانه‌ای است برای روایت برخی مشکلات دیگر زنان مانند عدم اجازه ورود به استادیوم‌های ورزشی و یا مشکلات بیزینس وومن‌ها در شغل‌شان و غیره. این بهانه اما بیش از حد طول می‌کشد و سایه‌اش بر کل فیلم سنگینی می‌کند. احتمالاً می‌توان حدس زد فیلمساز تصمیم گرفته به‌جای پرداختن به موضوع جذاب یک زن در مقام کاندیدای ریاست جمهوری که احتمالاً دچار ممیزی‌های بسیاری می‌شده، یک داستان دیگر را بال و پر دهد تا سرش کمتر درد بگیرد اما واقعیت اینجاست که سوژه اصلی فیلم کشش بسیار بیشتری داشته و پرداخت دقیق به آن سوژه می‌توانست آن را تبدیل به یک شاهکار کمدی-سیاسی در تاریخ سینمای ایران کند. در حال حاضر اما  در نهایت باید گفت«جوجه تیغی» یک فیلم کمدی شریف سیاسی است که به‌دور از دیالوگ‌های جنسی و شوخی‌های مبتذل سعی در ارائه نظرات جنجالی دارد. جوجع تیغی قطعاً یک اثر ماندگار و جاویدان در سینمای ایران نیست اما می‌تواند آغازگر فیلمی باشد که در دوران جدید تاریخ کشورمان به مساله زنان پرداخته و راه را برای ساخت آثار بیشتر درباره نیمی از جامعه، هموار کند.

آرش پارساپور

برچسب‌ها: جوجه تیغی،مستانه مهاجر
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها