نگاهی جامعه‌شناختی به فیلم «خواهر ناتنی زشت»

«خواهر ناتنی زشت» بازتابی تیره از زیبایی، طرد و خشونت زنانه

وقتی افسانه دگرگون می‌شود!

- 10 دقیقه مطالعه
فیلم «خواهر ناتنی زشت» با وارونگی روایت سیندرلا، اسطوره‌ محبوب و آشنای کودکی را از منظر طردشدگان بازمی‌نویسد.

به گزارش فیلم نت نیوز، فیلم ««خواهر ناتنی زشت» (The Ugly Stepsister) محصول ۲۰۲۵ اثری جسور، عمیق و تکان‌دهنده است که با بازآفرینی تیره‌ افسانه‌ «سیندرلا» مخاطب را به لایه‌هایی فراتر از فانتزی و ترس می‌برد. در اینجا با قصه‌ای روبه‌رو نیستیم که صرفا سیندرلا را وارونه کند، بلکه با اثری مواجهیم که افسانه را کالبدشکافی می‌کند تا پویایی‌های تبعیض، زیبایی، بدن و قدرت را در جامعه معاصر برملا سازد.

فیلم «خواهر ناتنی زشت»، یک اثر فانتزی صرف نیست؛ متنی سیاسی و جامعه‌شناختی است که در قالبی نمادین، نظام‌های نابرابر جنسیتی و زیبایی‌محور را به چالش می‌کشد. در دنیایی که هنوز زنان را بر اساس ظاهر، اطاعت، و جذابیت ارزش‌گذاری می‌کند، این فیلم آیینه‌ای تیره‌ است در برابر نور دروغین افسانه‌ها.

تیغ تیز ایدئولوژی زیبایی؛ بدن‌هایی در اسارت قضاوت

از همان عنوان فیلم، موضوع «زیبایی» در کانون نقد قرار می‌گیرد. شخصیت اصلی، الویرا، خواهر ناتنی‌ای‌ست که از لحاظ ظاهر، با استانداردهای رایج زیبایی همخوانی ندارد. در برابر او، آگنس تجسم ایده‌آل زیبایی مدرن است: بلوند، باریک‌اندام، مطیع و دوست‌داشتنی.

فیلم در این تقابل ظاهری، دست روی ایدئولوژی زیبایی‌محور می‌گذارد؛ همان نظامی که ارزش زن را به ظاهرش تقلیل می‌دهد. میان «جذاب»ها و «غیرجذاب»ها تبعیض سیستماتیک قائل می‌شود. زنان را وادار می‌کند تا برای بقا، تأیید و دیده‌شدن، علیه یکدیگر رقابت کنند. سکانس‌هایی از بدن‌آزاری الویرا ( از آرایش خشن تا جراحی پلاستیک) در واقع روایتی از خشونت‌های نمادین جامعه بر بدن‌های زنانه است.

الویرا دختری است که در قیاس با خواهر ناتنی‌اش فاقد زیبایی کلاسیک است. همین عدم انطباق با استانداردهای بصری، او را در جایگاه فرودست و نامرئی قرار می‌دهد. فیلم با دقتی بی‌رحمانه، نشان می‌دهد که چگونه جامعه ظاهر را معیار ارزش‌گذاری قرار می‌دهد،

از قصه تا کابوس؛ افسانه‌ای که زنانه‌اش نمی‌خواهند

فیلم با وارونگی روایت سیندرلا، اسطوره‌ محبوب و آشنای کودکی را از منظر طردشدگان بازمی‌نویسد. در این فیلم، «دختر خوب» جای خود را به زنی انتقام‌جو، زخم‌خورده و خشمیگن می‌دهد. جای «نجات توسط شاهزاده»، با فریب، طرد و خشونت پر می‌شود.

عشق و نجات جای خود را به جنگ میان زنان و فروپاشی امید می‌دهد. این بازخوانی، نقدی است بر دوگانه‌ی زنانه‌ی کلیشه‌ای،  یا «نیک و مظلوم» باش یا «شرور و حسود». فیلم از ما می‌پرسد: چرا شخصیت‌های زنانه در افسانه‌ها این‌قدر ساده‌سازی شده‌اند؟

جای خشم، قدرت و نافرمانی کجاست؟ آیا روایت‌های کلاسیک، حامل تبعیض‌ جنسیتی پنهان نیستند؟ فیلم، سیندرلا را به چالش می‌کشد. در این جهان، نه شاهزاده‌ای برای نجات وجود دارد و نه کفشی بلورین برای رستگاری.

این وارونگی، خوانشی انتقادی از ساختارهای جنسیتی است که افسانه‌ها بازتولید می‌کنند]اینکه عشق همواره راه‌حل است و مرد، همواره ناجی. فیلم این کلیشه‌ها را در هم می‌شکند و پرسشی اساسی پیش می‌کشد: چرا زن قهرمان نمی‌شود، مگر آن‌که زیبا باشد؟

زنان علیه زنان؛ خشونت درون‌جنسیتی و ریشه‌های آن

یکی از محورهای کلیدی فیلم، تقابل و رقابت میان الویرا و آگنس است، اما این رقابت «طبیعی» یا ناشی از خصومت شخصی نیست؛ بلکه محصول ساختارهایی است که زنان را به دشمن یکدیگر تبدیل می‌کنند. فیلم نشان می‌دهد که چگونه نظام مردسالار با تعیین ملاک‌های پذیرش، زنان را وادار به رقابت می‌کند. چگونه زنان به جای همبستگی، درگیر خشونت نسبت به یکدیگر می‌شوند و چطور این ستم، نوعی سرکوب درون‌جنسیتی  ایجاد می‌کند.

سکانس‌هایی که الویرا سعی می‌کند چهره‌اش را به «آگنس» شبیه کند، تجسمی از تلاش برای بقا در ساختاری نابرابر است – تلاشی که نتیجه‌اش همیشه تحقیر و طرد است.

رقابت زنانه؛ خشونتی که درون جنس شکل می‌گیرد

بدن در این فیلم، یک «مکان سیاسی» است. الویرا، برای پذیرفته شدن، بدن خود را تغییر می‌دهد و از بین می‌برد. پزشک زیبایی، نقش همان «پری مهربان» افسانه‌ای را دارد، اما در لباس جراح روان‌پریش، کابوس می‌آفریند. فیلم بدین ترتیب، نقدی عمیق بر نظام‌هایی وارد می‌کند که زنان را وادار به خودآزاری در راه رسیدن به بدن ایدئال می‌کنند. اختلالات روانی را تغذیه و بازتولید می‌کنند و بدن زن را محل سلطه، داوری و بازنمایی سرمایه نمادین قرار می‌دهند.

یکی از لایه‌های برجسته فیلم، نمایش خشونت درون‌جنسیتی است. در جهانی مردسالار، زنان به‌جای اتحاد، به دشمن یکدیگر بدل می‌شوند. رقابت میان الویرا و آگنس، بیش از آن‌که شخصی باشد، ساختاری است؛ محصول جهانی که به زنان می‌آموزد برای دیده‌شدن باید دیگری را حذف کنی. این خشونت، برخلاف تصور رایج، تصادفی نیست؛ بلکه مکانیسمی است برای حفظ نظم مردانه که با ابزار زیبایی، استاندارد، و تایید اجتماعی عمل می‌کند.

طردشدگی، خشونت و روان‌شناسی انتقام

الویرا، نماینده‌ آنانی‌ست که از جامعه «بیرون» مانده‌اند: زشت‌ها، فقرا، منزوی‌ها. او به تدریج از یک شخصیت قربانی، به موجودی خشن و ترسناک بدل می‌شود. این تحول نه محصول ذات شیطانی او، بلکه واکنشی به طرد و تحقیر مستمر است.

در این مسیر، فیلم سوالاتی اساسی مطرح می‌کند: چگونه جامعه قربانیان خود را به هیولا بدل می‌کند؟ آیا خشونت طردشدگان، نتیجه خشونت ساختاری نیست؟ تا کجا می‌توان از انسانی که هیچ‌گاه دیده نشده، انتظار انسان‌دوستی داشت؟ و پایان‌بندی فیلم که میان ترحم، ترس و هویت مبهم الویرا سرگردان است، این پرسش را رها می‌کند: چه کسی واقعا هیولاست؟

بدن زنانه؛ جغرافیای تسلط و مقاومت

در این فیلم، بدن چیزی فراتر از جسم است. بدن الویرا، میدان جنگ است؛ جایی که فشار اجتماعی، آرزوی پذیرش، و نفرت درونی با هم درگیر می‌شوند. جراحی‌های دردناک، تغییر چهره و وسواس بی‌پایان نسبت به ظاهر، بازتابی است از جامعه‌ای که بدن زن را محل داوری، سرمایه‌ی نمادین، و گاه ابزاری برای خشونت می‌بیند.

در الویرا، نمودهایی از اختلال وسواس زیبایی و اضطراب از نپذیرفته شدن به وضوح دیده می‌شود. فیلم «خواهر ناتنی زشت» بیش از آن‌که یک درام روان‌شناسانه یا اثر ترسناک باشد، روایتی نمادین از خشونت‌های نهادینه‌شده در قالب افسانه‌هاست. در جهانی که افسانه‌های کودکانه به شکلی ناخودآگاه نابرابری، زیبایی‌پرستی و تبعیض جنسیتی را نهادینه می‌کنند، این فیلم، تلاشی موفق برای افشای حقیقت پشت رؤیاست. از منظر جامعه‌شناسی، این فیلم را می‌توان یک متن فرهنگی دانست که به ما یادآوری می‌کند که زیبایی، یک امتیاز طبقاتی است. افسانه‌ها، ابزار بازتولید نظم جنسیتی‌اند. زنان، قربانی ساختارهایی هستند که آنان را علیه خود و هم‌جنسانشان می‌شوراند. بدن زنانه، نه یک دارایی، بلکه میدان جنگی اجتماعی است و در نهایت، آن‌که طرد می‌شود، گاهی برمی‌گردد تا جهان را از نو تعریف کند.

طردشدگان؛ آنان کههیولا می‌شوند چون دیده نمی‌شوند

الویرا در اصل نماینده‌ی تمام کسانی است که از «نُرم» اجتماعی جا مانده‌اند. او نه با ذات پلید، بلکه با زخمی عمیق از تحقیر و نادیده‌گرفته‌شدن به موجودی خشونت‌طلب بدل می‌شود. فیلم با زیرکی، روند «هیولاسازی» قربانیان را به تصویر می‌کشد. در نهایت، این پرسش باقی می‌ماند: آیا الویرا شرور است، یا محصول جامعه‌ای که هیچ‌گاه او را ندید و نپذیرفت؟

محسن سلیمانی فاخر

The Ugly Stepsister

 

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها