نگاهی به سریال جدید فیلم‌نت

داریوش و تصویری از قهرمانانی از جنس مردم

- 5 دقیقه مطالعه
سریال «داریوش» می‌تواند موفقیت «پوست شیر» را تجربه کند و با شخصیت‌پردازی قدرتمندی که به کاراکترهای خود اعطا کرده امکان این را دارد تا تبدیل به یک اثر درخشان دیگر در شبکه نمایش خانگی شود.

به گزارش فیلم‌نت نیوز، دو قسمت از پخش سریال «داریوش» فیلم‌نت می‌گذرد؛ سریالی که با ترکیب برنده اثر شگفت‌انگیز قبلی این پلتفرم یعنی «پوست شیر» ساخته شده و این بار سکان هدایت کارگردانی به دستان هادی حجازی‌فر گذاشته شده است. برای نقد و بررسی کردن یک سریال به بیشتر از دو قسمت نیاز است اما موضوعی که تا به اینجا برای مخاطب روشن شده اینست که قهرمانان «داریوش» یک تفاوت اساسی با سایر قهرمانان سریال‌ها و فیلم‌های تریلر و هیجان‌انگیز دارند و آن هم این است که در «داریوش» رنگ و بوی «انسانیت» بیشتر از همیشه موج می‌زند.

در سریال «داریوش» ما با شخصیتی روبرو هستیم که پس از سال‌ها به ایران برمی‌گردد، آن هم قاچاقی و از لب مرز. این فرد سال‌ها پیش در یک سرقت بزرگ طلا نقش داشته و حین سرقت یکی از دوستان و همدستان خود را کشته شده است و از همین رو از ایران متواری شده است. این فرد که داریوش نام دارد حالا شنیده که ولی دم مقتول او را بخشیده‌اند و از همین رو یواشکی به ایران برگشته تا در کنار دخترش زندگی کند غافل از اینکه بازماندگان مقتول همچنان از داریوش کینه دارند و قصد ندارند خون ریخته شده عزیز خود را بی‌جواب بگذارند. 

داریوش در همان قسمت اول به دوستش کاظم (که به او پناه آورده) می‌گوید که سال‌ها از ایران فرار کرده و دختر و نوه‌اش را اینجا تنها گذاشته چرا که ترسیده است. کاظم نیز در جای دیگری از سریال به ترس خود پس از خوردن یک کشیده و شنیدن چهار تا داد اعتراف می‌کند و با گریه و استیصال به داریوش می‌گوید چرا انقدر ترسو هستیم؟ داریوش در جواب او می‌گوید که «در عوض فرار کردن را خوب بلد هستند.» داریوش و کاظم قهرمانانی از جنس ما مردم هستند. آن‌ها می‌ترسند، آن‌ها تصمیم قهرمانانه نمی‌گیرند، آن‌ها معمولی هستند و قرار نیست یک‌پا جان ویک باشند؛ البته فعلاً.

سریال «داریوش» در شخصیت‌پردازی دو کاراکتر اصلی خود سنگ‌‌تمام گذاشته و طی همین دو قسمت ما را با بیشتر ابعاد شخصیت‌های کاظم و داریوش آشنا کرده است. ما شیشه‌خرده‌هایی از کاظم می‌بینیم و بعید نیست که در قسمت‌های آینده متوجه شویم کاظم با وجود ترسو بودن و بی‌دست‌وپا بودن، احتمالاً نقش پررنگی در گم شدن طلاها داشته است. کاظم می‌تواند همان آدم بی‌عرضه‌ای باشد که از آب کره می‌گیرد و هرجا که نفعش باشد، حرف بزند و وارد عمل شود. کاظم رفیقی است که در عین رفاقت و دوستی احتمالاً نارفیق هم است و برخلاف رضا پروانه (دوست صمیمی و داداشی قهرمان سریال پوست شیر) نه یکه‌بزن است و نه آنقدر بامعرفت و بامرام. او کلاس کاراته می‌رود تا بتواند از خودش دفاع کند اما در عمل هیچ کاری از دستش برنمی‌آید. کاظم مردی است که در دنیای ذهنی خودش جواب دیگران را می‌دهد و جواب مشت را با مشت می‌دهد اما در واقعیت او مردی است که در سوراخ موش قایم شده و همانطور که خودش اذعان دارد، نمی‌تواند کمک درست و حسابی به دوستش بکند.

داریوش قسمت ۲

از شخصیت کاظم اما مهم‌تر و پیچیده‌تر کاراکتر اصلی خود سریال یعنی داریوش با بازی هادی حجازی‌فر است. داریوش هم قهرمانی است که می‌ترسد، دخترش را در وسط قمه‌های دشمنانش رها می‌کند و باعث سرافکندگی نوه‌اش می‌شود که از او درخواست کمک می‌کند. او مردی است که می‌خواهد برای همسایه‌ای که با دخترش سر و سیری دارد شاخ و شانه بکشد اما وقتی وارد منزل این مرد می‌شود، فقط یک باد الکی  دارد. همسایه خوش‌تیپ که در وهله اول از این مرد ترسیده، به‌مرور می‌فهمد که او یک پهلوان پنبه است و او را خانه‌اش بیرون می‌کند. این مرد جوان هم مثل ما بینندگان بعد از اینکه تنها چند دقیقه با داریوش همراه شده،‌ می‌فهمد که او فقط باد است، بلوف می‌زند و در عمل هیچ چیزی در چنته ندارد حتی اگر رخ عقاب بگیرد و تأکید کند که یک قاتل است.

داریوش یک قتل انجام داده اما همان قتل را هم از روی ترس و وحشتش مرتکب شده و حالا دائماً با کابوسی که از این کار می‌بیند دست و پنجه نرم می‌کند. او قرار نیست مثل قهرمانانی که پیش‌تر هادی حجازی‌فر آن‌ها را بازی کرده ظاهر شود و یک تفنگ بگیرد و کار همه را یکسان کند. او نه حجازی‌فری است که در لاتاری دیدیم و نه حجازی‌فری است که در پوست‌ شیر مشاهده کردیم؛ داریوش حتی شبیه به کاراکتر بی‌کله فیلم ماجرای نیمروز نیست و یک قهرمان منحصر به‌فرد در سینمای ایران است. مردی تقریباً سن و سال دار که از زمین و زمان می‌ترسد و فقط می‌خواهد زنده بماند، البته فعلاً.

به‌نظر می‌رسد شخصیت داریوش در ادامه سریال دستخوش تغییراتی شود، با توجه به پوسترهایی که از سریال منتشر شده و هیبتی که از این کاراکتر به نمایش درآمده، بعید است که داریوش قرار باشد در همین حد و اندازه باقی بماند. زخم‌های بزرگی در راه است که داریوش را از یک مرد ترسوی بزدل که سال‌های سال زیر پوست شهرهای مرزی ترکیه قایم شده و حالا حتی با حوله حمام هم پا به فرار می‌گذارد تبدیل به مردی کینه‌توز و بی‌رحم کند، لااقل این حدس نگارنده است. تصور می‌کنم داریوش قرار است مانند هایزنبرگ در برکینگ بد و بسیاری از شخصیت‌های قهرمان دیگر آثار مشهور، ذره ذره تبدیل به کاراکتری شود که اصلاً از او انتظار نمی‌رود. داریوش پتانسیل اینکه تبدیل به یک ماشین ضدگلوله و خشمگین بشود دارد و بعید نیست در ادامه داستان سریال «داریوش» این اتفاق برای این کاراکتر رخ دهد.

«داریوش» سریالی است که تلاش دارد قهرمانانش را مردمی نشان دهد و از همین رو ارتباط گرفتن با آن‌ها کاری آسان‌تر است. این درست که در تعریف ژانر سریال‌های اکشن و هیجان‌انگیز شاید لازم باشد ما قهرمانی را ببینیم که فراتر از حد و اختیارات ما رفتار کند تا عاشقش شویم اما واقعیت اینجاست که داریوش و کاظم با تمام ترس‌ها و مشکلاتشان، توانستند طی همین دو قسمت در دل مخاطبان جا باز کنند. بازی بی‌نظیر حجازی‌فر و جمشیدی (در نقش کاظم) و شیمی خوبی که بین این دو رفیق شکل گرفته نیز در شکل‌گیری این حس بی‌تاثیر نیست. این دو نفر توانستند یک زوج خوب و قدرتمند در سریال «داریوش» و تداعی‌کننده Coupleهای مشهور سریال‌ها و آثار پلیسی بین‌المللی باشند. 

سریال «داریوش» تازه در اول مسیر خود است و برای اینکه بتواند پتانسیل‌های خود را شکوفا کند مدت زمان زیادی در اختیار دارد، باید دید که تیم و مغزهای متفکر پشت اثر خوبی چون «پوست شیر» چگونه می‌توانند سریال جدید خود را پیش ببرند. آن‌ها به ترکیب برنده خود در تیم فنی دست زیادی نزدند اما با تغییرات مهمی که در شخصیت‌پردازی قهرمانان خود داشتند، ریسک بزرگی کرده‌اند و تصور می‌کنم این ریسک می‌تواند به موفقیت خوبی برسد. 

شما نظرتان درباره سریال «داریوش» چیست و درباره آینده آن چه فکر می‌کنید؟

آرش پارساپور

داریوش - فیلم نت

برچسب‌ها: داریوش،عباس جمشیدی فر،نوید محمودی،هادی حجازی فر
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها