خطر لو رفتن داستان!
«دختری با سوزن» روایت هولناکِ قاتل نوزادانِ کپنهاگ
یه گزارش فیلم نت نیوز، «دختری با سوزن» به کارگردانی مگنوس وان هورن محصول کشور دانمارک با سناریوی غیرخطی و چند لایه است که در آن فصه ای از جامعه مخوف و تکان دهنده اوایل قرن بیستم و پیامدهای جنگ جهانی روایت می شود. فیلم در واقع قصه زن جوانی به نام کارولین با بازی تحسین شده ویک کارمن سون است که روزهای فاجعهباری را در کپنهاگ هنگام جنگ جهانی اول در دهه ۱۹۲۰ در شرایط سخت سپری میکند. شوهر کارولین مدتهاست در جنگ ناپدید شده و مرگش رسما تایید نشده است بنابراین کارولین نمیتواند مزایای ویژه بیوههای جنگ را دریافت کند. او در یک کارخانه مشغول به کار است و در آنجا، مورد توجه رئیس کارخانه قرار میگیرد. کارولین در رویا و توهم ازدواج با یورگن رییس کارخانه از او باردار می شود و در نهایت مادر یورگن با این وصلت به شدت مخالفت میکند.
کارولین، بی پناه و درمانده در دام داگمار اوربای (با بازی درخشان ِترینه دورهلم) با ظاهری موجه و رفتاری فریبنده می افتد. داگمار با گول زدن زنهای بی بضاعت و بی سرپرست و وعدههای رویایی، نوزادان آنها را به اصطلاح به سرپرستی قبول میکند و بعدها به قتل می رساند، تا زمانیکه کارولین از این حقیقت تلخ و جنایت هولناک مطلع می شود.
به شکلی داستان کارولین در بستر جنایات واقعی داگمار اوربای روایت میشود و وان هورن کارگردان سوئدی و کاربلد به جای تمرکز بر جنبههای پلیسی، قصه تکاندهنده از وضعیت زنان در شرایط سخت را به تصویر می کشد. فیلم با ظرافت به مفاهیمی چون شرم، صلاحیت مادری و حتی انگاره گناه ذاتی در نوزادان میپردازد و آنها را به چالش میکشد. به قول داگمار اوربای: «فقر با خودش جهل و بی مهری می آورد. قتل بچه ها به دست من کاری بود که شما جراتش را نداشتید انجام دهید!»
کارگردان اساسا به حقوق زنها در زمینه باروری و آینده تلخ و ناگوار و تنگدستی این جنس از آنها اشاره کرده و به نوعی دانمارک را که پس از جنگ جهانی که با فقر گسترده و نابرابری اجتماعی وضعیت نامناسب زنان در جامعه و تاثیر جنگ بر ساختارهای اجتماعی مواجه بود، مطرح کرده است. به گمانم قصه تا حدودی متاثر از رمان «تس از خانواده دوربرویل» اثر توماس هاردی است و همچنین با زندگی داگمار اوربای قاتل زنجیره دانمارکی ترکیب شده است، اما وان هورن به شکل قابل توجهی توانسته داستان اصلی را با ایده و تفکر فانتزی اش متعادل کند.
«دختری با سوزن»، اصولا داستانی رئال با تصویری از نابرابری و شکاف بین افراد برخوردار و محروم و ویژگیهایی که یک فرد را برای حضور در جامعه نامناسب عنوان میکند، روایت کرده و مهمتر، زنانی را نشان می دهد که توسط اطرافیانشان رانده و ناامید میشوند؛ به واقع یک نوع تلفیقِ ژانر تاریخی و وحشت روانشناختی، همراه با فضاسازی منحصر بفرد و سوژه قوی و باورپذیر.
فیلمبرداری سیاه و سفید و درخشان فیلم به واسطه میشل دایمک به حسی شبیه رویاگونه و مستند ایجاد کرده است. موفقیت این اثر درخشان مرهون حقیقت تیره و خشن مستتر در آن است و برای ایجاد فضای وهم آلود و گوتیک و تاریخیِ اصیلترِ قصه، انجام شده است. کلا فضاسازی های شهر بهگونهای ترسیم شده که گوتیک جلوه کند؛ اتاقهای تنگ و تاریک و کوچههای باریک. اصولا موقعیت فیلم حسی صنعتی و خشن دارد و مشابه یک نقاشی سیاه و سفید است.
«دختری با سوزن» اثری هنری و جذاب با موضوعی تاریک و به دور از نمادگرایی و استعاره به حقایق تکان دهنده پرداخته است و همچنین به تاثیر شرایط اجتماعی بر رفتار انسان و مسئولیت جمعی در برابر جنایات اشاره می کند و قاعدتا در آن خبری از احساس اغراقآمیز یا مونولوگهای طولانی و کسل کننده نیست و کارگردان، با ظرافت و مهارت بالایی، احساسات را به تصویر کشیده و به سبک بصری در داستانگویی بسنده کرده که با همین نگاه توانست تاثیر لازم را روی مخاطب بگذارد. وان هورن با ساخت این فیلم جایگاه مهم و پیروزی مسحورکننده ای در سینما کسب کرد.
امیرابراهیم جلالیان
دختری با سوزن را در فیلم نت تماشا کنید
۱ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید
عالی بود