یادداشتی برای سریال اختصاصی فیلم‌نت

«دفتر یادداشت» قربانی زیاد دارد!

- 4 دقیقه مطالعه
در سریال «دفتر یادداشت» ترکیب رضا عطاران و حسن معجونی یک دست‌پخت عالی را به نمایش می گذارد که البته نشان دهنده توانایی هر دو بازیگر است که درست چیدمان شده و در قصه درستی به پست هم خورده‌اند.

به گزارش فیلم‌نت نیوز، زهرا مشتاق منتقد درباره «دفتر یادداشت» سریال اختصاصی فیلم‌نت که سال ۱۴۰۲ پخش شد، یادداشتی نوشته است. وی معتقدست این سریال را باید پس از پایان پخش و به طور منسجم و پشت سر هم دید.

در متن وی آمده است: «به نظرم سریال «دفتر یادداشت» به اندازه ای که شایسته اش بود، دیده نشد. درست است که در پلتفرم های ایرانی، فیلم های اجتماعی و یا آنهایی که فضای رئال تری دارند، طرفداران بیشتری پیدا می کنند، اما «دفتر یادداشت» ویژگی هایی داشت که آن را دلنشین و خوش مشرب نشان می داد. قصه تو در تویی داشت و در دهلیزهای تاریک ذهن، گرده هایی نورانی برای باز شدن معمای خود می پراکند. درست مثل ذهن شخصیت اصلی فیلم که مدام خاموش می شود و دفتر یادداشتش حلقه واسطی می شود برای وصل ماندن به دنیا؛ ایده ای که در یکی دو فیلم خارجی هم، چند سال پیش دیده شده بود. زنی که در حادثه ای، دچار فراموشی می شود و هر صبح، نواری در ویدئو به او یادآوری می کند که کیست و چه کار می کند. کماکان اینکه در کتاب کتابخانه نیمه شب نیز، البته در فرآیندی خیلی خاص، شخصیت اصلی آن، یک جورهایی نیاز دارد که ذهنش نسبت به موقعیت گذشته و فعلی اش آگاهی پیدا کند.

«دفتر یادداشت» را نمی شود از نیمه نگاه کرد. چون ممکن است خط و ربط آدم ها و نسبتی که با هم دارند، فهمیده نشود. کلیت سریال در بستری معماگونه می گذرد، با چاشنی طنزی که اساسا شکل حضور ایرج و حمید وارد فضا می کنند. نوعی بی اعتنایی، نوعی شلختگی در شمایل و منش آنهاست که دوست داشتنی شان می کند. بامزه و جالب. یعنی ترکیب رضا عطاران و حسن معجونی، یک دستپخت عالی را به نمایش می گذارد که البته نشان دهنده توانایی هر دو بازیگر است که درست چیدمان شده اند و در قصه درستی به پست هم خورده اند. معجونی که کلا یله و رهاست. به نظر می رسد، اصلا در هیچ موقعیتی، دوربین را نه می بیند و نه به حساب می آورد. او شناور در نقش می شود. زشتی و زیبایی مقابل دوربین و تماشاگر برایش بی معناست. اینکه چه لباسی بر او پوشانده شود، پیژامه باشد یا کت و شلوار، چاقی‌اش چقدر و کجا معلوم باشد؛ همه این ها برای او بی معناست و واقعا او معجونی از حسن است که هر بازیگری تلاشش رسیدن به چنین نقطه ای است و حالا فکر کنید، چنین بازیگری در کنار رضا عطاران قرار می گیرد که خدای طنز و در عین حال آثار جدی است. هر کاری که کرده، درخشیده، زبان بدنش را می شناسد، قاب دوربین را می بیند و در عین حال گویا هیچ پشت صحنه ای وجود ندارد. روان است. در بازیگری جاری است. «دفتر یادداشت» در چنین فضایی روایت می‌شود. با قصه ای که تعریفش آسان نیست. حتی کارگردانی اش هم آسان نیست، نه به دلیل رهبری یک گروه بزرگ سریال ساز، مدیریت تعریف درست یک قصه، خودش به تنهایی کار سترگی است.

فضای آسایشگاه، انگار تصورات زمینی شده یک ذهن سالمند و مالیخولیایی است. بیماران و کارکنانی عجیب و غریب و منیر صالحی، همسر بیژن و مدیر آسایشگاه و ساختمان. منیر با بازی مینا ساداتی، نمایش عقده ها و خشم انباشته از دوره دور در گذشته است. پدری متهم به خیانتکاری که پای زن دوم را به زندگی آنها باز می کند و همسر اول، خانم امانی با بازی پر سکوت شمسی فضل اللهی که نشان دهنده رنجی عمیق و کینه ای نهادینه شده از مردی است که تعادل زندگی شان را نابود کرده است.

«دفتر یادداشت» قربانی زیاد دارد. تلخی هایی که ریشه در گذشته آدم ها دارد. آنها هر کدام با قصه ای به هم وصل می شوند. گذشته آدم ها، اغلب می تواند تاریک باشد. ترسناک یا غمبار باشد. میل های سرکوب شده، خشم های توفانی و خیانت های نابخشودنی، تبدیل به درخت نفرت و انتقام می شود و مرگ را در قالب کشتاری بی وقفه و سریالی وارد ماجرا می کند. گویا امکانی برای توقف انتقام نیست. زهر افعی ها باید در جایی تخلیه شود. افعی هایی که از نخست، بدی نداشته اند، اما زخم های سرنوشت، نیش های آنها را سمی و کشنده کرده است. واقعا چه کسی باید محاکمه شود؟ آیا شمس و شعله و روزگار دردناکی که از سر گذرانده اند، آنها را به جبر، تبدیل به آدم های فعلی نکرده است؟ یا ناصر و امیر، برادران ناتنی و کینه کهنه یکی از دیگری و شراره با بازی الهام پاوه نژاد که می خواهد لکه ننگ آور همسر دوم بودن را با روایت خود، تغییر دهد، که بگوید همسر اول رفته بود که من آمدم. چون می خواهد شانه اش را از بار مسولیت ویرانی سنگینی که بر منیر و مادرش تحمیل کرده است، برهاند.

نازنین در ترسناک ترین موقعیت ها یک ریز می خندد و مادرش روح انگیز معتاد به نوشابه هایی است که می شود فهمید اگر محدودیت نبود، به طور مشخص یک زن گرفتار الکل است. باید خیلی بگذرد که بدانیم قصه این مادر و دختر چیست که بدانیم در کدام بخش از تراژدی هولناک زندگی در برابر پیکر عریان حقیقت قرار می‌گیرند.

در «دفتر یادداشت»، مثل همه سریال های رازآلود دیگر، تکه ها، آهسته آهسته و در خساست تمام به مخاطب داده می شود. چون «دفتر یادداشت» نیز نیازمند مخاطبی است که خود را در داستان سهیم کند. حدس بزند، اشتباه کند، دچار ترس شود، خودخوری کند و برای برخی لحظات دچار حالت های انسانی شود. از خشم تا هراس و نفرت و سوظن و همدلی.

مسعود خاکباز قصه اش را با آب و تاب تعریف می کند و کیارش اسدی زاده، پاس گل نویسنده را درست تبدیل به گل می کند و موسیقی به درستی صحنه ها را به یکدیگر مرتبط می کند.

در پایان نمی شود از تیتراژ درخشان سریال یاد نکرد. انگشت لاک زده رونده در فضایی انیمه مانند که ترس و جذابیتی همزمان خلق می کند. به امید دیدن کارهای بیشتر از نویسنده و کارگردان این کار.»

سریال دفتریادداشت را اختصاصی در فیلم‌نت تماشا کنید.

برچسب‌ها: دفتر یادداشت
نظرات

۱ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها