داستان «پینوکیو» (به قلم کارلو کولودی) آنقدر مشهور و محبوب است که هر چند وقت یکبار انتظار ساخت نسخه سینمایی جدیدی را از آن داشته باشیم. اما اینکه در یک سال، دو نسخه مهم از این داستان روی پرده بیاید از آن اتفاقات جالبی است که مقایسه این دو اثر را جذابتر میکند.
به گزارش فیلمنت نیوز، در سال ۲۰۲۲، دو فیلمساز مطرح و شناختهشده، برداشت خود از داستان مشهور کارلو کولودی را به مخاطبان عرضه کردند. یکی از این فیلمسازان، رابرت زمهکیس بود: فیلمساز بزرگی که او را با آثار خاطرهسازی چون سهگانه «بازگشت به آینده»، «چه کسی برای راجر ربیت پاپوش دوخت» و «فارست گامپ» به یاد میآوریم. در نسخه لایو اکشن او از «پینوکیو»، تام هنکس نقش پدر ژپتو را ایفا کرده و جوزف گوردون-لویت، بنجامین اوان اینسورث و کیگان-مایکل کی از صداپیشگان اصلی فیلم محسوب میشوند.
فیلمساز دوم، گییرمو دلتورو است که او را با فیلمهایی چون «هزارتوی پن» و «شکل آب» به یاد میآوریم. نکته حالب این است که دلتورو اسم خودش را روی فیلم گذاشته و آن را «پینوکیوی گییرمو دلتورو» نامیده است. در این نسخه انیمیشنی از «پینوکیو»، چهرههای شاخصی چون اوان مکگرگور، دیوید بردلی، کریستف والتز، تیلدا سوئینتن، کیت بلانشت، ران پرلمن، جان تورتورو و تیم بلیک نلسون صداپیشگی کردهاند.
این دو فیلم با بازخوردهای کاملاً متفاوتی روبهرو شدند. «پینوکیو»ی رابرت زمهکیس با واکنش تند منتقدان مواجه شد و فروش فاجعهباری هم داشت تا به یکی از بزرگترین شکستهای سال ۲۰۲۲ تبدیل شود. از سوی دیگر انیمیشن گییرمو دلتورو که با بودجهای تقریباً یکپنجم فیلم زمهکیس ساخته شده بود، دو برابر آن فیلم فروخت و البته تحسین منتقدان را هم به دست آورد. نام «پینوکیوی گییرمو دلتورو» در فصل جوایز هم بارها به گوش رسیده و بهنظر میرسد این انیمیشن جدیترین مدعی کسب جایزه اسکار بهترین انیمیشن سال است.
با این مقدمه، نگاهی خواهیم انداخت به ویژگیهای اصلی این دو نسخه کاملاً متفاوت از داستان مشهور «پینوکیو».
«پینوکیو»ی رابرت زمهکیس مشخصاً با هدف ارتباط برقرار کردن با کودکان ساخته شده است (هرچند برخی از شوخیهای آن را احتمالاً بزرگسالان راحتتر درک خواهند کرد). از سوی دیگر، زمهکیس و همکارانش تلاش کردهاند تا به نقاط کلیدی داستان کارلو کولودی وفادار باشند. مشکل از همینجا شروع میشود. نسخه لایو اکشن «پینوکیو» بهسرعت از روی حوادث عبور کرده و وقت چندانی را صرف پرورش روابط بین شخصیتها نمیکند. برخی از شخصیتها صرفاً حضور دارند تا ارجاعی به داستان کولودی بدهند درحالیکه حضورشان از نظر دراماتیک هیچ ضرورتی ندارد (بهعنوان مثال گربه نره و روباه مکار). از سوی دیگر، مقدمه سریع فیلم باعث میشود که حتی اصلیترین رابطه فیلم (رابطه پدر و فرزندی میان ژپتو و پینوکیو) بارور نشود. در ابتدای فیلم، تنها اشارهای گذرا به ارتباط ژپتو با فرزند ازدسترفتهاش میشود. پس از جان گرفتن پینوکیو هم ژپتو بهسرعت او را بهعنوان فرزندش میپذیرد و به همان سرعت هم او را به مدرسه میفرستد و بعد از گمشدن پینوکیو تازه به این میاندیشد که در ارسال او به مدرسه اشتباه کرده است. اما این سؤال پیش میآید که چرا باید یک عروسک تازهزندهشده و کاملاً بیتجربه را به این سرعت و بهتنهایی به مدرسه فرستاد؟ آیا این رفتار از سوی پیرمرد تنهایی که فرزندش را از دست داده و حالا بزرگترین آرزویش به واقعیت پیوسته، باورپذیر است؟
واقعیت این است که کل فیلم با همین سرعت پیش میرود و همین امر به بروز ایرادات منطقی منجر میشود. به عبارت دیگر، هر ایدهای پیش از آنکه بارور شود از فیلم کنار رفته و جای خود را به ایده بعدی میدهد. به همین دلیل است که با فیلمی تخت و سطحی روبهروییم که هرگز متقاعدکننده جلوه نمیکند.
اما آیا نکات مطرحشده بدین معنا است که به هیچ وجه نمیتوان از این فیلم لذت برد؟ اینطور نیست. اگر سطح توقع خود را تنظیم کنیم، با تمام مشکلات فیلم در مسیر داستانپردازی، میتوان از «پینوکیو»ی رابرت زمهکیس لذت برد. اول اینکه فیلم از نظر بصری یک تجربه باشکوه و چشمنواز است. اگر کسی بیشتر از جزییات داستانی به جذابیتهای تصویری علاقه داشته باشد، میتواند لحظات دلنشینی را در این نسخه از «پینوکیو» پیدا کند. از سوی دیگر، اساساً فیلم با این هدف ساخته شده (یا بهتر است بگوییم یکی از اهداف فیلم این است) که خاطرهای از داستان کارلو کولودی را در ذهن کسانی زنده کند که آن کتاب را پیش از این خواندهاند. به بیان دیگر، «پینوکیو»ی زمهکیس را میتوان یک خاطرهبازی اساسی با کتاب کولودی دانست. بنابراین اگر از طرفداران پروپاقرص کتاب «پینوکیو» باشید و هنگام تماشای نسخه زمهکیس مدام توضیحات یا شخصیتهای اصلی کتاب را به یاد بیاورید و فضاهای خالی موجود در فیلم را با رجوع به کتاب پر کنید، شاید بتوانید از تماشای این فیلم لذت ببرید.
اما «پینوکیوی گییرمو دلتورو» فیلم کاملاً متفاوتی است. البته کسانی که سینمای دلتورو را دنبال کرده باشند اصلاً از تماشای این فیلم شگفتزده نمیشوند. انیمیشن دلتورو، اقتباسی تیرهوتار از داستان کولودی است که در برخی از لحظات شاید چندان برای کودکان مناسب نباشد. برخلاف زمهکیس، دلتورو هیچ اصراری به حفظ وقایع اصلی کتاب ندارد (کتاب کولودی اولینبار در سال ۱۸۸۳ منتشر شد درحالیکه دلتورو داستان را به قرن بیستم و بحران بین دو جنگ جهانی منتقل کرده است). با وجود این تغییرات اساسی، انیمیشن دلتورو بهمراتب منطقیتر از فیلم زمهکیس پیش میرود. دلتورو و پاتریک مکهیل (فیلمنامهنویسان «پینوکیوی گییرمو دلتورو») روی جزییات منطقی اثر کار کردهاند و بنابراین مشکلاتی که در مورد فیلم زمهکیس ذکر شد، اینجا بهندرت به چشم میخورد. حالا هم روی رابطه ژپتو و فرزندش حسابی کار شده، هم نحوه پذیرش پینوکیو توسط ژپتو و شکلگیری رابطه پدر و فرزندی منطقی جلوه میکند و هم ایده فرستادن پینوکیوی بیتجربه به مدرسه توجیه دراماتیک محکمی دارد.
جدا از آن، دلتورو استعارههایی را وارد اثر کرده که میتوانند نظر بزرگسالان را به خود جلب کنند. جنگ و مرگ، بخشهای مهمی از این اثر را تشکیل میدهند. ایده جنگ و خطرات آن، بهعنوان جایگزینی برای حضور پینوکیو و کودکان دیگر در شهر لذت (همانجا که بهتدریج به الاغ تبدیل میشوند) در نظر گرفته شده و همین، جنبه استعاری قدرتمندی به برخی از بخشهای ماجرا میبخشد. از نظر بصری هم «پینوکیوی گییرمو دلتورو» بیش از آنکه نزدیک به نسخههای قبلی این داستان باشد، حالوهوایی همچون آثار دیگر خود دلتورو (شاید بهطور ویژه «هزارتوی پن») دارد.
فارغ از کیفیت متفاوت دو فیلم، تماشای متوالی دو نسخه کاملاً متفاوت از یک داستان مشهور کلاسیک، میتواند تجربه کمیاب و جذابی را رقم بزند. تفاوت رویکرد این دو اقتباس، نشان میدهد که داستان بارها خواندهشده و روایتشدهای همچون «پینوکیو» هنوز جای زیادی برای پرداخت دارد و به این سادگیها کهنه نخواهد شد.
هر دو نسخه «پینوکیو» در پلتفرم فیلمنت منتشر شدهاند. «پینوکیو»ی رابرت زمهکیس را میتوانید اینجا و «پینوکیوی گییرمو دلتورو» را میتوانید اینجا تماشا کنید.
سید آریا قریشی