زادروز هوشنگ مرادی کرمانی برای خیلی از ایرانیان عزیز است؛ کسانی که شاید حتی او را نشناسند، اما کودکیشان با «قصههای مجید» گذشت و از آن همه سادگی و زیبایی لذت بردند. مرد شیرین قلم ادبیات ایران، سال پنجاهوسه در کرمان قصههایی را خلق کرد که شانزده سال بعد در قاب تصویر درآمد و راه به تلویزیون پیدا کرد. داستان مهر و محبت پایانناپذیر مادربزرگی که شاید دستش تنگ باشد، اما دلش به اندازه دریا بزرگ است. حکایت شرارتهای پسربچهای که از دیوار صاف بالا میرود تا اندازه لباس معلمش را بگیرد و برای او سفارش بافتنی بدهد، پسری که قرار است میگو بخورد و دانشمند شود. همینقدر کودکانه، معصوم و دلنشین. گاهی دلمان برای روزگار قصههای مجید تنگ میشود؛ برای آن همه سادگی و صمیمیت، برای آدمهایی که با هم غریبه نبودند، اینقدر ترسناک نبودند، برای هیاهوی مدارس بزرگ و نیمکتهای سه نفری، برای خانههای فراخ هشتدری…
هوشنگ مرادی کرمانی اما فقط «قصههای مجید» نیست. او خالق «مهمان مامان» هم هست، همینطور «خمره» و «چکمه» و خیلی از داستانهای جذاب دیگری که به تصویر در نیامدند و چه حیف… این داستان مرد هفتادوهفت سالهای است که در کودکی با مفهوم زجر و سختی آشنا شد و شاید پناهگاهی بهتر از عالم خیال و رویا پیدا نکرد. خیالات قشنگ او، بعدها به فصل مشترک خاطرات خیلی از ما ایرانیها تبدیل شد. ممنونیم آقای مرادی کرمانی.