نسخه مرمت شده «کافه ترانزیت» به همت فیلم‌نت اکران عمومی شد

زنی که ایستاد و سر خم نکرد

- 3 دقیقه مطالعه

امروز مصادف با ۲۱ شهریور ماه روز ملی سینما (یا به تعبیر صحیح تر روز سینما) فیلم سینمایی «کافه ترانزیت» ساخته زنده یاد کامبوزیا پرتوی در ۳۱ سالن سینمای ایران به همت پلتفرم فیلم‌نت، فیلمخانه ملی ایران و لابراتوار صدا و سیما اکران عمومی می‌شود. به همین بهانه سایت فیلم‌نت نیوز وظیفه خود می‌داند تا پرونده ای هر چند کوچک برای این فیلم خاطره انگیز تهیه و تدارک ببیند و به مخاطبان خود یادآوری کند در سال‌های نه چندان دور سینمای ایران صاحب چه فیلم‌های دغدغه مند و صاحب اندیش و سلیقه‌ای بود.

به گزارش فیلم‌نت‌نیوز، ۱۲ بهمن ۱۳۸۴ است دومین سالی که پا در جشنواره فیلم فجر می‌گذارم و صف‌های چند ساعته را برای دیدن فیلم‌های مهم در سرمای آن سال‌های تهران به جان می‌خرم. جشنواره بیست و سوم فجر آغاز شده است. مجید مجیدی با «بید مجنون» آمده، رضا میرکریمی با «خیلی دور خیلی نزدیک»، تهمینه میلانی با «زن زیادی» و کمال تبریزی با «یک تکه نان» حرف و حدیث در باره این فیلم‌ها بالا است عده ای مخالف و عده ای موافق این آثارند اما روز سوم و یا چهارم جشنواره است که به ناگاه ورق بر می‌گردد و جشنواره فیلم فجر صاحب یک پدیده می‌شود، فیلمی که کسی از داستان و شیوه اجرایی آن اطلاع چندانی نداشت و در سکوت کامل خبری تهیه و تولید شده است، آن فیلم چیزی نیست جز «کافه ترانزیت» ساخته زنده یاد کامبوزیا پرتوی. می گویند یک فیلمنامه حساب شده دارد، می گویند بازی فرشته صدرعرفایی و پرویز پرستویی کلاس درس بازیگری است، می گویند کارگردانی خود نمایی نمی‌کند، می گویند جعفر پناهی خوب تدوین کرده است و می‌گویند بازی نابازیگران رشک بر انگیز است.

راستش را بخواهید از این حرف‌ها و ادعاها کم در صف جشنواره فیلم فجر نشنیده بودیم پس انتظارات را بالا نبردیم البته دو فیلمنامه «من ترانه پانزده سال دارم» و «دیشب بابات رو دیدم آیدا» که پرتوی برای رسول صدرعاملی نوشته بود این احتمال را بالا می‌برد که با فیلمی استاندارد طرف خواهیم بود.

عاقبت در ساعت ۹ شب شانزدهم بهمن ماه و در سینما آستارا به تماشای فیلمی نشستم که هیچ اطلاعاتی در مورد آن نداشتم و باید اعتراف بکنم «کافه ترانزیت» حتی از آن چیزی که می گفتند هم بهتر بود یک فیلم کم ادعا ولی به شدت مستحکم که ترکیبی از سینمای واقع گرایانه و کلاسیک بود با فیلمنامه و کارگردانی به شدت حساب شده و البته داستانی که هنوز برای سینمای ایران تازگی دارد آن هم در این روز و روزگار، «کافه ترانزیت» داستان زنی روستایی با نام ریحان بود که مقابل سنت مرد سالارانه روستای خود سر خم نکرد و علی رغم تمام تهدیدات و خشونت‌ها ایستاد و حرف خود را یک تنه پیش برد. «کافه ترانزیت» نمونه واقعی و دقیق یک زن مستقل و قدرتمند و صاحب اندیشه را در سینمای متفکر ایران نمایندگی می‌کند، زنی که برای خودش هویت قائل است و نمی خواهد تن به سنت‌ها و باورهای غلط جامعه خود بدهد.

بازی فرشته صدرعرفایی در نقش ریحان بی تردید یکی از فرازهای کارنامه سینمایی او به شمار می‌آید و زمانی این مرتبه و جایگاه در این نقش آفرینی جذابیت پیدا می‌کند که بدانیم اصولا صدرعرفایی بازیگر با استعداد و توانایی است که از پس هر نقشی بر می‌آید و در کارنامه حرفه‌ای او تقریبا بازی متوسط و ضعیف وجود ندارد.

در تماشای مجدد فیلم سینمایی «کافه ترانزیت» پیشنهاد می‌کنم به کارگردانی و انتخاب زوایای دوربین در این فیلم توجه کنید که با چه پختگی و تسلطی پرتوی فضای به شدت گرم و اتمسفری به شدت انسانی را با همین میزانسن‌های ساده رقم زده است و بی راه نیست اگر ادعا کنیم «کافه ترانزیت» بهترین کارگردانی پرتوی و جزو بهترین فیلمنامه‌های سینمایی کارنامه او به شمار می‌آید.

نویسنده: پویا نبی

برچسب‌ها: امیر سماواتی،انتخاب سردبیر،بهروز هاشمیان،پرویز پرستویی،پویا نبی،تیتر یک،جعفر پناهی،کافه ترانزیت،کامبوزیا پرتوی،محمدرضا سکوت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها