مستند «سرپتیها» به کارگردانی کیوان مهرگان از تاریخ ۱۳ مرداد ماه و در قالب طرح «سینمای دیگر» در پلتفرم فیلمنت عرضه شده است. این مستند تاریخی روایتی تازه و کمتر دیده شده از شکلگیری جنبش مشروطه در استان کرمانشاه است. به همین بهانه فیض الله پیری یادداشتی در مورد مستند «سرپتیها» به رشته تحریر درآورده است.
به گزارش فیلمنتنیوز، جنبش مشروطه را عدهای به نام خود کرده اند؛ چنانکه خیلی پدیدههای تاریخ را. چنین بوده و دوست دارند چنین باشد، اما چنین نبوده و چنان نیز نخواهد ماند! در بازگویی تاریخ مشروطه و سربداران راه آزادی، نقش همراهی پیرامونیان جغرافیایی ایران، کمتر دیده شده و این دلاوریها و فدارکاریها چون خاستگاه جغرافیایی آن، به حاشیه و محاق تاریخ رفته است. بیگمان این جسارت آشکار و خیانت به تاریخ است. در مرحله دوم، این قرائت از تاریخ، همان اندازه برای ساکنان مرکزی ایران خطرناک است که برای جغرافیای جنبی ایران آسیب زاست. به همان اندازه که این نقش تاریخی نادیده گرفته شود، به همان میزان نیز، مرکز از آن آسیب می بیند. این همان پدیده شومی است که به روایت امروزی باید آن را تهرانیزه شدن توسعه در ایران دانست. چنانکه دریغ باید گفت که روایت از تاریخ و…به تهران خلاصه شده است!
فیلم مستند “سرپتیها” بر خلاف این روایت رایج و نادیده انگاشتن هاست؛ روایتی از درون و قرائتی بومی به مثال شاهد عینی از رویداد.
این فیلم مستند، نقش کرمانشاه با محوریت یارمحمدخان کرماشانی ” آزادیخواه گمنام” را در جنبش مشروطه به تصویر میکشد، جایی که یارمحمد و همراهان آزادیخواهش حاضر میشوند برای دفاع از ایران و تحقق آزادی و دموکراسی سر بسپارند.
سرپتی در زبان کردی کرماشانی به معنای سرِ بدون کلاه و به عبارتی بیکلاهی است. در جنبش مشروطه روایت است که یاران محمد سوگند خوردهاند که تا پای سر دادن برای پیروزی بجنگند.
شماری از اهل نظر و تاریخ در این فیلم به روایت نقش کرمانشاه در جنبش مشروطه می پردازند تا مرزهای هویتی آزادیخواهانه و تاریخی کرمانشاه را باردیگر به نسل نوین و سانسورچیهای تاریخ یاداوری کنند؛ چهره هایی که می توانست متفاوتتر و تاثیرگذارتر از آن جمع باشد.
کیوان مهرکان فیلمساز بومی اهل هارون آباد( اسلام آباد غرب) در کرماشان براساس این فلسفه “سرپتی ها” را ساخته است. او از دیار “چیاگاوانه” و کردان کلهر، عاشق زادگاه و خاستگاه زبانی و هویتی خویش است. به قول امید سوماری شاعر اهل سومار قصرشیرین “اگرچه رفته است تهران پی دلش” و به ظاهر فیزیکی از اصل خویش دور شده، اما دلش در سرزمین مادری می تپد. او به شکل شگفت انگیزی کیوان مهرگان است. چنانکه معلمان دوران دبیرستان او به بهانه این فیلم روایت کردهاند که همواره متفاوت بود و متفاوت می اندیشید.
مهرگان در فیلم “سرپتی ها”علیه قرائت رسمی از تاریخ دست به شورشی بزرگ و طغیانگری شجاعانه زده است. او جسورانه روایتهای رسمی را به چالش می کشد و علیه نظریه رایج “مرکز- پیرامون” و به اصطلاح رسانهای ” شمال_جنوب” چون اسلاف “سرپتی” خویش ، ایستاده و البته به شکل نو علیه جربان مسلط آب شنا میکند. کارگردان فیلم در تجربه جدید ابایی ندارد که هویت بومی خود را ابراز دارد و مرکز نشینی را با روایتی دیگر از تاریخ مواجه کند و به چالش بکشد. همین دیگری بودن و خصلت اعتراضی و عصیانگرانه است که کیوان مهرگان را شگفت و متفاوت نشان می دهد. چنانکه در روزنامه نگاری چنین بود و در شعر نیز تجربهای متفاوت از دیگران دارد.
فیلم سرپتیها، خبر از حرکتی نو و جریانی جدی و جدید میدهد که خصلت عصر “مطالعات فرهنگی” است و راويان دگر ستیز تاریخ و فرهنگ را به مبارزه می طلبد. سرپتیها، خبر جدید همان مهرگان روزنامهنگار است که قالب فیلم به خود گرفته و آن خبر، آغاز عصر جدید برای به رسمیت شناختن بازیگران تاریخی غیر مرکز نشین و تنوع فرهنگی که در ایران کم مخالف ندارد!
کیوان را از نوجوانی می شناسم؛ چنان صمیمی که فیلم را هم دو نفره در دفتر او با هم دیدیم. او دوست سالهای ابری و بارانی من است و روزگاری روزنامهنگاری را با هم آغاز و تجربه کردیم. جایی دیگر نوشتم او به شعر و فیلم روی آورد و من ماندن برای نوشتن را بر مهاجرت ترجیح دادم. گرچه این دوستی میتواند بهانهای برای ابراز خوشحالی من از موفقیت فیلم سرپتیها مخصوصا توزیع اینترنتی آن باشد، اما این نسبت جبر جغرافیا و توفیق صنفی، تنها جزیی از این پازل است. شادمانی من بیشتر به این مساله برمیگردد که او یک گام علیه هواخواهان دیدگاه توسعه شمال- جنوب برداشته و همه روایتهای رسمی را درو کرده است و چون چریک مدافع ایل و قبیله، یک تنه به جنگی بزرگ با ظالمان روایتگر تاریخ رفته است؛ چنانکه روایت کتاب ” آخرین کوچ ” اثر علی اکبر نقی پور را در اذهان زنده میکند.
به سان “سرپتی”ها که خودی نشان دادند، مهرگان در جبهه فرهنگ و روایت تاریخ ابراز اندام کرده و بعید است اخرین و اولین ساختهاش باشد و به این آسانی ساکت این حوزه بماند. او انگار جوانی یاغی و طغیانگر است که تهدید اصالت ایل و قبیله را ( بخوانید له کردن بازیگران اصلی اما به حاشیه رفته تاریخ، زیر هویت مسلط و روایت رسمی) حس کرده و یک تنه با تفنگ پدری ، دفاع از سرزمین مادری را بر عهده گرفته است.
آن گونه که من کیوان مهرگان را می شناسم، او تا آخرین فشنگ یاغی و طغیانگر خواهد ماند، حتی اگر سرنوشت سرپتیها را به ارث ببرد!
نویسنده: فیض الله پیری
منبع: روزنامه عصر باختر