سریال «پادشاه تالسا» درباره یک ضد قهرمان اصیل
به گزارش فیلم نت نیوز، برای بسیاری از ما، سیلوستر استالونه همچنان «راکی» و «رمبو» است؛ شخصیتهایی که با فیلمهای اکشنشان خاطرات بسیاری برای ما ساختهاند. چه در «رمبو» که یکتنه در کوه و جنگل در مقابل یک ارتش بزرگ قهرمانانه پیروز میشد و چه در مجموعه «راکی» که داستان بوکسوری از پایینشهر را روایت میکرد که آرامآرام خود را به اوج قهرمانی میرساند. اما دوران جوانی ستارگان اکشن هم گذشت و اکنون گرد پیری بر چهره آنان نشسته است و آن فیلمها و قهرمانبازیهایشان نیز شکلی تازه به خود گرفتهاند، با قهرمانان و چهرههای جدید.
«پادشاه تالسا» گویی داستان ستارگان اکشن دهههای ۸۰ و ۹۰ است؛ جوانانی خوشاندام که یکتنه دست به ماجراجوییهای قهرمانانه میزدند. اما با گذشت زمان، فضای آثار اکشن تغییر کرد و فردیت قهرمان جای خود را به داستانهایی پر از زد و خورد و جلوههای ویژه داد. در «پادشاه تالسا»، داستان عضو جوانی از یک خانواده مافیایی روایت میشود که پس از سالها زندان و بدون خیانت به خانوادهاش، در ۷۰ سالگی به خانه بازمیگردد. شخصیتی که یادآور همان ستارگان اکشنی است که در جوانی قهرمان بودند و اکنون، با وجود پا به سن گذاشتن، نمیتوان حضورشان را نادیده گرفت.
سیلوستر استالونه ۷۸ ساله، بهترین انتخاب برای نقش دوایت، ملقب به ژنرال، در سریال «پادشاه تالسا» است. حضور او، که همچنان شمایل و استایل «راکی بالبوا» با رگههای ایتالیایی را دارد، توانسته مخاطبان بسیاری را جذب این مجموعه کند. در داستان، دوایت از سوی خانواده مافیایی خود به شهری دورافتاده و آرام به نام تالسا تبعید میشود تا از شرش در نیویورک خلاص شوند. اما او برای شکست به تالسا نیامده است و حضورش موجب شکلگیری حوادثی در این شهر آرام میشود، حوادثی که مخاطب را چنان با خود همراه میکنند که پس از فصل نخست، تولید و پخش فصل دوم سریال نیز آغاز شده است.
پادشاه تالسا در فیلم نت
استالونه با راهاندازی فرنچایز «بیمصرفها» (۲۰۱۰–اکنون) و نقشآفرینی بهعنوان مزدوری به نام بارنی راس، تلاش کرد نمونهای امروزی از اکشن را احیا کند؛ آن هم با حضور همان ستارگان مطرح اکشن دهه ۸۰ و ۹۰. اگرچه «بیمصرفها» از لحاظ هنری چندان مورد توجه نبود، اما باعث شد استالونه در سن پیری نیز حضور موثری در سینما داشته باشد. همچنین، این فرنچایز به دلیل حضور ستارگان اکشن قدیمی، برای علاقهمندان این ژانر جذاب بود.
با وجود تغییرات در ساختار سینما و سریالسازی، همچنان یک داستان خوب حرف اول را میزند. مخاطبان، فارغ از جغرافیایی که در آن زندگی میکنند، مشتاق شنیدن و دنبال کردن داستانهای جذاب هستند. داستان خوب بر اساس گرهافکنیها، کشمکشها و نهایتاً گرهگشایی، میتواند مخاطب امروز را با نمونههای داستانی کلاسیک همراه کند.
«پادشاه تالسا» نیز دقیقاً با تکیه بر یک روایت داستانی در قالب درام گنگستری و سفر قهرمان، البته اینبار با محوریت یک ضدقهرمان، توانسته مخاطبان مختلفی را جذب کند. این مجموعه بهجای تأکید بر اکشن و خشونت، روایتی از تلاش برای بقا را به تصویر میکشد. فصل نخست این سریال که در دوران کرونا تولید شده بود، توانست مخاطبان بسیاری را جذب کند و حالا فصل دوم آن نیز به ادامه این روایت پرداخته است. موفقیت دوایت مانفردی با بازی استالونه در حال پیشرفت است و درگیریهای میان خانوادههای مافیایی او را در چالشی جدی قرار داده است.
تیلور شریدان در «پادشاه تالسا»، درامی تبهکاری را با یک ضدقهرمان اصیل خلق کرده است. شخصیتی که در آغاز فصل اول، تنها بهخاطر دستمزد سکوت و تحمل زندان، وارد میدان میشود اما بهناگاه سر از اوکلاهاما و یک شهر کوچک در میآورد. تضاد میان رفتارهای انسانی شخصیت اصلی و آیین خلافکاری، باعث میشود بیننده با او همذاتپنداری کند. خلق چنین ضدقهرمانی دشوار است؛ چرا که باید تعادلی میان مخالفت او با قانون و برخورداری از صفات انسانی حفظ شود. در غیر این صورت، همراهی مخاطب از دست خواهد رفت.
«پادشاه تالسا» نمونه موفقی از خلق ضدقهرمانی دوستداشتنی است؛ مردی که همچنان به اصول قدیمی، مانند وفاداری به خانواده، معتقد است و تا حد ممکن از خشونت پیشگیری میکند. مخاطب از دیدن این تضاد رفتاری لذت میبرد و همین ویژگی باعث جذابیت بیشتر داستان میشود.
این سریال بر اساس اصول کلاسیک داستانگویی پیش میرود؛ بدون ساختارشکنیهای غیرمتعارف یا تلاش برای درگیر کردن مخاطب در جهانهای موازی. نقطه قوت آن در همین سادگی است: روایت یک داستان جذاب و همراه کردن مخاطب. در سالهایی که بیشتر مجموعههای تلویزیونی بر گسترش تعلیق و غافلگیری مخاطب متمرکز شدهاند، جای خالی چنین مجموعههای ساده و داستانگو بیش از پیش احساس میشود.
«پادشاه تالسا» با تکیه بر یک داستان سرگرمکننده و دلنشین، که عناصری مانند قهرمانپروری، مبارزه، وفاداری و تلاش برای بقا را در خود دارد، جایگاه ویژهای در میان تولیدات تلویزیونی یافته است. این سریال، با تعداد قسمتهای اندک در هر فصل و فضاسازی مناسب، توانسته مخاطبان را بهخوبی با خود همراه کند. یکی از برگهای برنده آن، در کنار داستان روان و جذابش، بازی درخشان سیلوستر استالونه است.
نوید جعفری، نویسنده و منتقد سینما و تئاتر