«سِکَندر»؛ سالی که نکوست از بهارش پیداست
به گزارش فیلمنت نیوز، فیلم سینمایی «سِکَندر» به نویسندگی و کارگردانی اِی.آر.موروگادوس و به تهیهکنندگی ساجد نادیاوالا و با بازی سلمان خان و راشمیکا ماندانا، محصول سال ۲۰۲۵ سینمای بالیوود است که هماکنون در پلتفرم فیلمنت در حال پخش است.
«سِکَندر» که با بودجه ۲۰۰ کروری ساخته شد، در گیشه توانست به فروشی ۱۷۸ کروری دست یابد و علیرغم حضور ستارهای همچون سلمان خان، به شکست انجامید.
در خلاصه داستان اثر چنین آمده است: «جوانی پرشور، با شبکهای قدرتمند از فساد روبرو میشود. او وضع موجود را به چالش میکشد و برای احیای حقوق مردم عادی در کشوری که گرفتار بیعدالتی است، مبارزه میکند.»
سلمان خان در «سِکَندر» در نقش سانجِی سکندر راجکوت بازی میکند که یک آخرین نسل از شاهان راجکوتی در ایالت گجرات هند است و با رانی صاحب با نقشآفرینی راشمیکا ماندانا ازدواج کرده است. او طی یک سفر هوایی، با آرجون پسر وزیر راکش پرادهان درگیر میشود و این سرآغاز مسیر جدیدی است که سانجِی از سر میگذراند.
«سِکَندر» با وجود اینکه سلطنت مهاراجاها سالهاست در هند پایان یافته است، همانند یک شاه در سرزمین خودش راجکوت ستایش میشود زیرا او و خاندان او همیشه خدمتگزار مردم راجکوت بودهاند بنابراین مردم نیز جانانه در مقام دفاع از او برمیآیند.
با اتفاقاتی که منجر به مرگ همسرش سایاتری میشود و رد پای وزیر راکش پرادهان در آنها مشهود است، با اینحال، وی از انتقام صرفنظر میکند زیرا برحسب یک اتفاق روی داده است.
رابطه سانجِی و همسرش، رابطهای است که همواره تحت تاثیر محبت مردم به خاندان سلطنتی راجکوت و پاسخ های مسئولانه وی به خواستهها و نیازهای آنها قرار دارد و این به موقع نبودن های شوهرش برای رانی صاحب، بارها به تصویر کشیده میشود که انگیزه اصلی سانجِی برای دو سوم پایانی «سِکَندر» را شکل میدهد.
با مرگ سایاتری و اهدای اعضای وی، سانجی به بمبئی میرود تا کسانی که اعضای بدن همسرش را دریافت کردند، بیابد و این سفری است که سانجِی تا زمانی که مشکلات را با وزیر پرادهان حل نکند، تا اطلاع ثانوی به او امکان بازگشتِ به راجکوت را نمی دهد و این چالش مهم سانجِی است.
سانجِی با کمکهایی که به کسانی که اعضای همسرش را دریافت کردهاند، می دهد رفتهرفته در دل آنها و همچنین مردم آن مناطق جا باز میکند ولی مشکل فیلمنامه از جایی شروع میشود که حجم کمکها و اقداماتی که او برای مردم بمبئی انجام میدهد، از حد تصور خارج است و اینجاست که اغراق که شاخصه نخست سبک زندگی هندیها، شعر سبک هندی و بالیوود است، تبدیل به پاشنه آشیل اثر میشود و آن اغراقی که تا دقایقی پیش برای مخاطبان قابل باور بود، فراتر از حد معمول سینما میرود و بینندگان در کمال ناباوری، خیره چشم به پرده نقرهای میدوزند.
روند اقدامات انساندوستانه سانجی در دو شکل، از محدوده باور خارج است: یک اینکه درمان ۶ هزار بیمار تنفسی و ارسال آمبولانس برای گردآوری آنها، از عهده دولت مستقر برنمیآید و کاراکتر سانجِی، تنها در صورتی میتواند از عهده چنین مخارجی بربیاید که ثروتی بی حد و حصر داشته باشد و این با شمایلِ شغلی معدن دار و مَلاک که پیش از این فیلمنامه از این کاراکتر به ما نشان داده، در تضاد است. دوم اینکه وقتی میزان دست و دلبازی کاراکتر از حدی فراتر رود و مثل ریگ پول بپاشد و به مردم خدمات بیمنت ارائه کند، این تصور را ایجاد میکند که هدفِ او، خریداری احساسات و عواطفِ مردمی است در صورتی که اعطای زمین به کشاورزان که خاندان او انجام دادند، سازوکاری سیاسی برای خلع ید اربابانِ حاکم بر آن زمینها بوده است تا آنها دیگر رعیت نباشند از اینرو چنین بذل و بخششی از سوی سانجِی با معرفیهای نخست او در فیلمنامه تضاد دارد.
کاراکتر آرجون با بازی پراتیک بابار، آنقدر دستوپا چلفتی است که هر بار، قصد دارد صدمهای به سانجِی بزند، خودش صدمه میبیند و سکانس مرگِ او، گواهی بر این ادعاست.
کاراکتر وزیر راکش پرادهان با نقشآفرینی ساتیاراج میتواند در مقابل قهرمانی همچون سکندر قد علم کند و انگیزه او، انتقام مرگ پسرش و اعاده حیثیت از دست رفته خاندان او پس از لو رفتن فیلم کتک خوردن آرجون است آن هم در زمانی که انتخابات نزدیک است هرچند همیشه پشتپرده است و نوچههای وی، دست به اعمال شریرانه در برابر سانجِی میزنند بنابراین مواجهه مستقیم بین این دو تا سکانس پایانی به تعویق میافتد و از آنجا که سانجِی، خودش مردِ اولِ میدان در مقابل تهدیدهای وی است، نبود وزیر، بار تقابل بین آنها را کاهش میدهد و سکانس مواجهه به جانداریای که باید باشد، نیست زیرا کاراکترهای سانجی و وزیر آنقدر سفید و سیاه و همچنین پیروز و مغلوب تعریف میشوند که به قول شیخ بهایی: «سالی که نکوست، از بهارش پیداست» و فرصت غافلگیری را از مخاطبان میگیرد.
سکندر را در فیلم نت تماشا کنید
در ادامه، ضعف شخصیتپردازی باعث میشود با وجود آنکه رابطه علت و معلولیِ جذب مردم از سوی سانجِی در شهر بمبئی که موطنِ سانجِی راجکوتی نیست، ملموس است، در نظر بینندگان، بیاعتبار باشد چون در یک روند خطی برای سانجِی به وقوع پیوسته و در هیچ مرحله، دچار چالش نشده است.
در زمان اکران «سِکَندر»، مخاطبان هندی فاصله سنی بین دو سلمان خان و راشمیکا ماندانا را برنتافتند و از آن انتقاد کردند ولی به اعتقاد نگارنده این انتخاب، از جمله انتخابهای قابل دفاع کارگردان محسوب میشود و فاصله سنی آنها برای سانجِی که مردم دوست است و زندگی وی وقفِ مشکلات آنها شده، قابل قبول است زیرا چنین شخصی به علت تعدد مسئولیتهای حرفهای با تاخیر سراغ سامان زندگی خودش میرود و همانطور که در «سِکَندر» مشاهده شد، حتی در زندگی شخصی اش، نمیتواند شوهری شش دانگ باشد.
بالیوود در دهه اخیر، در انتخاب سوپراستارها برای ایفای نقش به افزایش سن آنها توجه داشته است و دیگر آنها را برای عاشقانههای جوانانه برنمیگزیند از اینرو شاهرخ خان در آثاری همچون «چِنای اِکسپِرس» به کارگردانی روهیت شِتی، نقش یک پیرپسر چهل ساله را بازی میکند و بدین شکل بازیگرانِ جوان همانند رانویر سینگ مجالِ ظهور مییابند و تبدیل به ستاره میشوند و انتخاب سلمان خان برای «سِکَندر» در راستای چنین استراتژی است.
برای انتخاب نقش شاهزاده راجکوتی گجراتی، انتخابهای فراوانی پیش روی کارگردان وجود نداشته و انتخابها به چند گزینه محدود میشده است که بدین شرح هستند: سلمان خان، عامر خان و شاهرخ خان در سینمای بالیوود و ناندا موری تاراکا رائو رامو جونیور، رام چاران و پرابهاس در سینمای تلوگو و ویجِی در سینمای تامیل و از این جهت، مناسب ایفای نقش یک شاهزاده هستند که پایگاه مردمی محکمی در نزد مردم هند دارند و هواداران برای آنها سر و دست میشکنند و بازیگرانِ جوانی همچون رانبیر کاپور هنوز نتوانستهاند به چنین اقبالی دست یابند. با توجه به اینکه این اثر، دومین ساخته سینمایی اِی.آر.موروگادوس در صنعت سینمای بالیوود پس از ساخت «گَجینی» با بازی عامر خان در سال ۲۰۰۸ به شمار میرود، از میان نامهای شاخص نامبرده شده در بالیوود، سلمان خان «سِکَندر» لقب گرفت.
در سینمای هند، رسم بر این است وقتی کارگردانی در صنعت های مختلف سینمای هند همچون بالیوود، تالیوود و کالیوود اثری میسازد، از بازیگران آن عرصه استفاده میکند هرچند امکان استفاده از بازیگران صنایع سینمایی دیگر هند نفی نمیشود. در نگاهی دیگر، در سالهای اخیر، آثاری همچون «باهوبالی» به کارگردانی اس.اس.راجامولی با استراتژی موسوم به «Pan Indian» به زبان مردمِ جنوب هند و دوبله شده به چند زبان هندی برای بازاریابی در میان مخاطبان سراسر هند ساخته شده که هدف آنها، ایجاد همبستگی میان هندیها با نژادها، مذاهب و زبانهای مختلف است تا بدین صورت بر وفاق ملی تاکید شود و آبی بر آتش فعالیتهای تجزیهطلبانه در نقاط مختلف هند شود تا بار دیگر، اتفاقاتی همچون جدایی پاکستان از هندوستان، آوارگی میلیونها مردم در میان مرزها و نزاعهای بی پایان در کوهستانهای جامو کشمیر به وقوع نپیوندد.
«سِکَندر» نه توانست دل مخاطبان را در گیشه به دست بیاورد و نه نظر منتقدان را در رسانهها به خودش جلب کند از اینرو باید گفت بازگشت اِی.آر.موروگادوس کارگردان اثر به سینمای بالیوود بعد از ۱۸ سال، یک شکست تمام عیار نام گرفته است.
فرزاد جمشیددانایی