خانوادهای که به آزمایشگاه جهان تبدیل شد
«شش برادر اسکیزوفرنیک»؛ کاوش عمیق در تاریکیهای ذهن
به گزارش فیلمنت نیوز، مستندهای جنایی ژانری در دنیای سینما است که با یک شلیک، به چند هدف میخورد و طرفداران دنیای مستند و ژانر جنایی و هیجان انگیز و… را همزمان مجذوب خود میکند. در بین آثار، جایی که مرز میان واقعیت و دراماتیکسازی محو میشود، مینیسریال «شش برادر اسکیزوفرنیک» درخشان اما با تَرکهایی در پوسته و باطن خود ظاهر میشود. این مستند چهار قسمتی، تولید شبکه دیسکاوریپلاس بر اساس کتاب پرفروش «جاده دره پنهان» نوشته رابرت کولکر ساخته شده و داستان واقعی خانواده گالوین را روایت میکند؛ خانوادهای آمریکایی که در دهههای ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ میلادی که نماد کمال و موفقیت به نظر میرسید اما در بطن خود با کابوسی به نام اسکیزوفرنی دستوپنجه نرم میکرد.
داستان سریال مستند Six Schizophrenic Brothers درباره ۶ برادر از ۱۰ پسر خانواده (در مجموع دوازده فرزند، شامل دو دختر) است که یکی پس از دیگری علائم این بیماری روانی را نشان دادند و باعث آشوبهای زیادی شدند. این سریال با ظرافتی تلخ، چگونگی فروپاشی این خانواده پرجمعیت را زیر ذرهبین قرار میدهد. امتیاز این سریال در پایگاه IMDb بالا است که نشاندهنده استقبال مخاطبان فیلمباز یا افراد دغدغهمند نسبت به مسائل روانی است و از آنسو در سایت جمعبندی نظرات منتقدان، امتیاز منتقدان نسبت به آن چندان بالا نیست و نشان یک اثر متوسط است: این ارقام، خود گویای دوگانگی اثر است: جذابیت ذاتی داستان واقعی در برابر نقصهای ساختاری که یا شما را عاشق آن میکند یا از آن متنفر میشوید.
تماشای شش برادر اسکیزوفرنیک در فیلمنت
خانوادهای در آستانه فروپاشی
سریال با تمرکز بر خانواده گالوین آغاز میشود، که در کلرادو زندگی میکردند. پدر خانواده، دون گالوین، یک افسر نظامی با سابقه خدمت در نیروی هوایی بود که پس از جنگ جهانی دوم، یک زندگی منظم و پربار را برای همسرش میمی و فرزندانشان بنا کرد. فرزندان، متولد شده بین دهه ۱۹۴۰ تا اواسط ۱۹۶۰، در محیطی به ظاهر ایدهآل و مناسب برای بچهها بزرگ شدند: خانهای بزرگ در جاده هیدن ولی با آب و هوای مناسب، فعالیتهای ورزشی زیر نظر مربیان برتر، یادگیری موسیقی و پیمودن درجات تحصیلات عالی، اما این تصویر کامل با پیشروی زندگی این خانواده، به تدریج ترک برمیدارد. اولین علائم اسکیزوفرنی در دونالد، بزرگترین پسر، ظاهر میشود: توهمات، رفتارهای خشونتآمیز و انزوا. سپس، یکی پس از دیگری، جیم، جو، برایان، متیو و پیتر نیز به دام این بیماری میافتند و کاری از دست کسی برنمیآید. سریال بدون افشای نکات کلیدی زندگی این افراد بر چگونگی تأثیر این بیماری بر روابط خانوادگی تمرکز دارد؛ از انکار اولیه والدین تا تلاشهای ناامیدانه برای درمان در دورانی که دانش پزشکی درباره اسکیزوفرنی محدود بود و اغلب با روشهای غیرانسانی مانند شوکدرمانی و روشهای غیراصولی دیگر همراه میشد.
هر قسمت، حدود ۴۵ دقیقهای، در یک خط زمانی مستقیم پیش میرود اما با بازگشتهایی هوشمندانه به گذشته خانواده کاری میکند که استفاده از این فلشبکها بسیار مفید شود. قسمت اول با نام «یک خانواده آمریکایی کامل»، صحنه را با مصاحبههای خواهران کوچکتر، مری (که حالا مری کریستین گالوین نام دارد) و مارگارت پیش میبرد. آنها خاطرات کودکی خود را بازگو میکنند: بازیهای خواهرانه-برادرانه و موفقیتهای ورزشی دونالد در فوتبال کالج و صدالبته نقش میمی به عنوان مادری فرهنگدوست که فرزندان را به کنسرتها و موزهها میبرد. اما زیر تمام این داستان درام و بهظاهر جذاب این خانواده، تنشهای نهفته است. تنشهای خانواده گالوین در قسمتهای بعدی به ویژه در دو اپیزود «فروپاشی» و «میراث دیوانگی»، به اوج میرسد و پرده از راز مخوف در دل این خانواده برمیدارد. سریال از تصاویر آرشیوی خانوادگی واقعی، آلبومهای عکس و ویدیوهای هندیکم خانواده استفاده میکند تا حس اصیل بودن را القا کند، اما گاهی با بازسازیهای غلوکننده و جلوههای ویژه مصنوعی مثل صحنههای آتش سوزی و… مرز مستند را به سمت اغراق نمایشی میکشاند.
یکی از نقاط قوت مهم سریال، رویکرد مبتنی بر مصاحبههای شخصی بازماندگان است. مصاحبهها با بازماندگان خانواده – به ویژه مری و مارگارت – عمیقاً احساسی و بیپرده و بیسانسور هستند. مری که مسئولیت مراقبت از برادران بیمار را بر عهده گرفت، تجربیات خود را با جزئیاتی تکاندهنده توصیف میکند: شبهایی که از ترس خشونت برادران بیدار میماند، بازدیدهای اجباری فرزندانش از عموهای بیمار برای «عادیسازی» وضعیت و حتی اتهاماتی که به دیگر خواهرانش وارد میکند مبنی بر ترک خانواده. این مصاحبهها نه تنها قلب تپنده سریال هستند، بلکه به تماشاگر اجازه میدهند تا لایههای پیچیدهای از احساس گناه، عشق و کینه را در خانواده ببینند و خودش را رد مقام یک داور برای این عذاب الهی نازل شده در خانواده گالوینها ببیند. همچنین، متخصصان پزشکی مانند دکتر لین دلسی و محققان ژنتیک، زمینه علمی برای مستند فراهم میکنند و توضیح میدهند چگونه خانواده گالوین به عنوان مورد مطالعاتی کلیدی در تحقیقات اسکیزوفرنی کمک کرد؛ از جمله کشف عوامل ژنتیکی و محیطی که بیماری را تحریک میکنند.
با این حال، ساختار سریال گاهی دچار تکرار میشود و هیجان کافی برای تماشای ادامه آن وجود ندارد. شخصا پس از دیدن قسمت اول رغبتی به تماشای قسمت دوم نداشتم و این موضوع مدتها طول کشید تا به سریال برگردم اما باید بگویم بعد از قسمت دوم، ریتم سریال بهتر میشود. تا قسمت دوم، اغلب به بازگویی چندباره حوادث مشابه میپردازد مانند توصیف چندینباره حملات خشونتآمیز برادران، که ریتم روایت را کند میکند و پس از آن رازهای بیشتر باز میشود که داستان را جذابتر میسازد. بازسازی صحنههای اسکیزوفرنی هرچند مؤثر در ایجاد تنش هستند اما بخاطر بودجه پایین سریال رسما شبیه به آثار بیمووی شدند و صریح بگویم که ارزانقیمت به نظر میرسند: سایههای مبهم، موسیقی تنشزا شبیه به برنامههای خبری جنایی تلویزیون دهه هفتاد و افکتهای بصری مانند شکستن شیشه روی عکسها و… که یادآور برنامههای درشهر شبکه تهران قدیم است! این رویکرد، سریال را از سطح یک مستند حرفهای به سمت یک مستند نمایشی سوق میدهد با این حال داستان طوری پیش میرود که من و شمای بیننده بیماری روانی را به جای یک هیولای ترسناک، یک وضعیت قابل درک و درمانپذیر ببینیم و همین ارزش مستند را دوچندان میکند ولو اینکه بودجه زیادی نداشته باشد.
از نظر تکنیکی، کارگردانی (که توسط تیمی از جمله لی گلن هدایت شده) در استفاده از آرشیوها ماهرانه است و از موسیقی برای احساساتی کردن حس بیننده به خوبی استفاده شده است. تدوین با برشهای سریع میان گذشته و حال سعی در حفظ ریتم دارد و در هیچ کجای داستان حس سردرگمی به مخاطب دست نمیدهد حتی در لحظاتی که ما داستان هر ۶ برادر را به صورت جداگانه میبینیم، با مهارت کارگردان و نوع روایتش، فرمان داستان از کنترلمان خارج نمیشود.
آینهای بر انگ روانی و امید
سریال در کاوش مفاهیم کلیدی مانند انگ اجتماعی اسکیزوفرنی و یا بار خانوادگی بیماری روانی موفق است. همانطور که گفته شد در دهه ۱۹۶۰، درمانها اغلب سرکوبگرانه بودند؛ از بستری اجباری بیماران تا انکار خانوادگی، سریال این موضوع را با جزئیات نشان میدهد و به خودسانسوری مشعول نمیشود. این عناصر، سریال را به ابزاری برای آگاهیبخشی تبدیل میکنند و پایان امیدوارکننده آن – با تمرکز بر تحقیقات ژنتیکی که از دادههای خانواده گالوین بهره برده – پیامی مثبت میفرستد: علم در حال پیشرفت است و خانوادههای دارای بیمار روانی نباید تنها بمانند.
بهعنوان کسی که از نزدیک با چنین موضوعی درگیر شده میتوانم بگویم از نظر فرهنگی، این اثر به گفتگو درباره سلامت روان کمک میکند و منتقدان آن را به دلیل گرایش بیش از حد به جنبههای نمایشی مورد انتقاد قرار دادهاند که موضوع مهمی نیست، این مینی سریال قرار نیست یک اثر هنری باشد و بیشتر یک آگاهی بخشی است و در آن موفقآمیز عمل میکند.
ارزش تماشا با احتیاط
«شش برادر اسکیزوفرنیک» مستندی تاثیرگذار است که داستان واقعی یک خانواده با چند بیمار روانی را با جزئیاتی خالص و بیپرده روایت میکند و به دلیل بودجه اندک در دام شگردهای تلویزیونی ارزانقیمت میافتد. برای علاقهمندان به مستندهای جنایی روانشناختی، تماشای این اثر ضروری است اما کسانی که به دنبال مستندهای باشکوه هستند ممکن است از تماشای آن ناامید شوند.
شخصا پیشنهاد میکنم این سریال را با آمادگی روانی کامل ببینید و شاید بد نباشد پس از آن، کتاب اصلی یا هر کتابی مربوط به دنیای اسکیزوفرنی را بخوانید تا اطلاعات خود را کاملتر کنید. در نهایت، این سریال یادآوری تلخ است که پشت هر خانواده «کامل»، ممکن است تاریکیهایی نهفته باشد که لزوما برای ما قابل درک نباشد و سینما وظیفه دارد این موارد را با احترام برای همگان روشن کند.
آرش پارساپور