رسالت آثاری همچون «دفتر یادداشت» در این است که ضمن تبحر در قصهگویی بتوانند توجه بیننده را بهواسطه برخورداری از شخصیتها یا تیپهای گیرا و جذاب به خود جلب کنند.
به گزارش فیلم نت نیوز، سریال «دفتر یادداشت» محصول اختصاصی فیلم نت است که جمعه ها صبح از این پلتفرم پخش می شود. در این مطلب به میانجی سریال «دفتر یادداشت» به بررسی شخصیت/ تیپ فعال به قلم ایمان عظیمی در سینما و تلویزیون خواهیم پرداخت.
گونهی کمدی در سینما و تلویزیون ما طرفداران زیادی دارد و نویسندهها و کارگردانها اغلب سعی دارند تا با استفاده از ظرفیتهای ژانری آن در کار خود به موفقیت برسند و زمینه را برای تداوم کارهای بیشتر فراهم کنند. امّا در همین ابتدا بهتر است بپرسیم که آیا کیفیت آثار به نمایش درآمده کمدی در قالب فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی همیشه از حد مطلوبی برخوردار بوده است یا خیر؟
با نگاهی به جدول اکران و ایضاً سریالهای پرمخاطب درمییابیم که کمدی جایگاه ویژه و بارزی در فروش بلیط و رکورد تماشا در vodها داشته است ولی بعضی از این تولیدات تنها به علت نیاز بیننده به خنده و پر کردن اوقات فراغت توانستهاند سری میان سرها درآورده و به زیست کوتاه مدتشان ادامه دهند؛ در این بین امّا سریال «دفتر یادداشت» برای ساخت روایت خود در ذهن مخاطب کار بهخصوص و سختی را به سرانجام رسانده است.
کیارش اسدیزاده در هفتمین تجربهی تصویری خود بهعنوان کارگردان با ساخت «دفتر یادداشت» پا در مسیری پرریسک گذاشته است که میتواند با موفقیت در آن موقعیتش در زمینهی تولید آثار کمدی را تضمین و تثبیت کند. این سریال داستان دو نیروی بازنشستهی پلیس به نامهای ایرج (رضا عطاران) و حمید (حسن معجونی) را روایت میکند که میخواهند معمای قتل سیمین (آزیتا حاجیان) خواهر ِ ایرج را حل کنند ولی موضوع آنقدر پیچیده است که باز کردن هر گرهی لزوماً آنها را به جواب قطعی نمیرساند و مخاطب و شخصیتهای درون روایت را وارد هزارتویی میکند که بیرون آمدن از آن با دستاندازهای زیادی همراه خواهد بود.
رسالت آثاری همچون «دفتر یادداشت» در این است که ضمن تبحر در قصهگویی بتوانند توجه بیننده را بهواسطهی برخورداری از شخصیتها یا تیپهای گیرا و جذاب به خود جلب کنند وگرنه قادر نخواهند بود تا بهصورت تام و تمام رسالتشان که همان جذب حداکثری مخاطب است را به نقطهی قابل اتکایی برسانند. دفتر یادداشت توانسته با بهرهگیری از عنصر خیال کرباس زبر و خشن زندگی را بیاراید و مایهی داستانی سیاه و هولانگیزش را با تاکید بر یک پرداخت کمیک به سمتوسویی سوق دهد که گرفتن خنده از مخاطب بهعنوان یکی از اهداف اصلیاش معرفی شود.
این مجموعه یک اثر پیرنگمحور است و با پیچشهای روایی و گرهافکنی و گرهگشاییهای مداوم بهخودیخود سریالی جذاب درنظر جلوه میکند امّا تفاوت «دفتر یادداشت» با دیگر مجموعههای همسنگ تلویزیونی را باید در انتخاب بازیگران و همچنین نوع کنشمندی آنها در صحنه جستوجو کرد.
ایرج فردیست که هم در گیر و دار موقعیتهای متخاصم قرار دارد و هم میتواند با کنش فعالانهاش پرتلاش و جذاب بهنظر بیاید. این قبیل شخصیتها در مدیوم سینما و تلویزیون حضوری مستمر دارند ولی در زندگی عادی خبر چندانی از آنها نیست و این هنر فیلمساز است که باید بتواند با همراهی فیلمنامهنویس و بازیگرانش شخصیتهای پیرنگ را طوری طراحی کند که بیننده با علاقه کشمکشهای موجود در روایت را پیگیری کرده و با رضایت کامل پای تماشای آن بنشیند.
در همین راستا، ایرج پلیسی بازنشسته است که با اختلال حواس مواجه بوده و مدام حافظهاش را از دست میدهد ولی در وادی عمل پا پس نمیکشد و با همهی دربوداغانیاش هوش بالایی در حل مسئله دارد، در واقع نقص موجود در شخصیت ایرج موتور محرکه و پیشبرندهی روایت است که بدینواسطه نگاه نگران بیننده را به خود معطوف میدارد. ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که ایرج و حمید تر و فرز، خوشپوش و خوشقیافه نیستند امّا مانند کاراگاههای رمانهای پلیسی فریدریش دورنمات موی دماغ قطب منفی ماجرا میشوند تا رفتهرفته با محاصرهی وی به کشف واقعیت نائل آمده و زندگی را به روال عادیاش برگردانند.
اصلیترین فاکتور در شخصیتپردازی این است که شخصیت باید بتواند در راهی که گام نهاده ثابتقدم پیش برود و کُنشی از خود بروز دهد تا هم مناسب قصهی پررویدادی نظیر آنچه در سریال دفتر یادداشت میبینیم باشد و هم خط داستان را بهدرستی صورتبندی کند. در این راه فیلمنامهنویس باید دو خصوصیت را در طراحی شخصیت اصلیاش فراموش نکند:
۱- درگیری شخصیت در اتفاقات و۲- جانمایی عنصر غافلگیری که وابسته به مورد اوّل است. در رابطه با همین مسئله میتوان به عینه مشاهده کرد که ایرج در قامت شخصیت پیشبرندهی درام پرداخت بسیار خوبی دارد و چون همهچیز طبق قواعد فیلمنامهنویسی پیش میرود مخاطب با آن بهدرستی همراه میشود. حال باید از خود بپرسیم که چه عناصری میتوانند علاقهی مخاطب به کاراکتر مرکزی و محوری درام را افزایش دهند و ایشان را به ارتباط بیشتر با وی فرابخوانند؟ اگر مقدمهی پاسخ به این سوال را در این مسئله خلاصه کنیم که کشمکش بیرونی و هدف نهایی شخصیت محوری باید برای تماشاگر بهوضوح روشن باشد میتوانیم راحتتر به سوالی که پیشرویمان قرار گرفته است جواب دهیم؛ هوش، ذکاوت و تلاش شخصیت اصلی دفتر یادداشت باعث میشود تا مخاطب علاقهی وافری به آن پیدا کند و در این مسیر پُرپیچوخم با وی همقدم شود.
ما در سریال «دفتر یادداشت» با نقشهایی روبهرو میشویم که جملگی آنها خاصیت و ویژگی اغراقشدهای دارند که آنها را از شخصیتهای واقعی در زندگیهای بیرونی و روزمره متمایز میکنند. از سیمین و لابیمن گرفته تا روحانگیز و نازنین و مُنیر این خصیصه مشخص و بارز است که آنها با پیچیدگیهای زندگی روزمره بیگانه هستند و همین ویژگی به جذابیت آنها کمک میکند تا ما با افرادی سر و کار پیدا کنیم که تنها غایتشان از زیست در دنیای درون درام پیدا کردن راهحل و برونرفت از بحران است و چیزی جز این طلب نمیکنند.
در «دفتر یادداشت» نیروی شخصیت همردیف با نیروی قصه تعریف میشود و هرچند عناصر داستانی در اثر زیاد است این نیرو و کشش موجود در شخصیتها بهعنوان عناصر کاربردی در فیلمنامه است که حلقهی اتصال بیننده با مجموعه بوده و موجب میشود تا وی بدون هیچ دغدغهای به پیگیری سریال امیدوار باشد.