نگاهی به «چرا گریه نمی‌کنی؟» در سینما آنلاین فیلم‌نت

شکوه زوال!

- 2 دقیقه مطالعه
»چرا گریه نمی‌کنی؟» برنامه جدید سینما آنلاین فیلم‌نت قصه مردی است که گویی خودخواسته خود را رها کرده است در دل افسردگی.

به گزارش فیلم‌نت نیوز، «چرا گریه نمی کنی؟» ساخته علیرضا معتمدی داستانِ سد درونی محکمی است که سیل غم و تبلور درد را مانع می شود. داستان مردی است که از شدت غم از عظمت فقدانِ عزیزش نمی تواند گریه کند.

سکانسِ اولِ فیلم، علی را با بدنی نیمه عریان، سرگشته و سردرگم و گیج در یک ناکجاآبادِ بیابانی می بینیم که پیاده می‌رود‌‌ و انگار به شکل پست مدرنی با داستان‌های کلاسیک و کهنِ ایرانی روبرو می شویم چراکه خیلی از کاراکترهای ادبیات کهن و کلاسیکِ ما، سر به بیابان گذاشته‌اند. این مَنگی و گیجی در ادامه به فرآیندِ چِت‌گونه و مشنگ‌وارِ خوش چِفت و بَستی می رسد.

در تئوری انتخاب مبحثی در مورد افسردگی مطرح است که می گوید این ما هستیم که به دلیل احساس نیازهای مختلف، افسردگی کردن را انتخاب می کنیم. اینجا کاراکتر داستان در یک فضای بی لذتی قرار دارد، یک سوگِ پردرد دارد و از شدتش، سِر و بی واکنش است و انگار ضامنِ درونش مشکلی دارد که منفجر نمی شود.

«چرا گریه نمی کنی؟» مثل «رضا» فیلم دوست داشتنی قبلی او ما را به یک سفر درونیِ گروتسک‌واری می بَرَد. در دیالوگ نویسیِ کار، فضای هجوی وجود دارد که گل درشتی‌اش را تبدیل به خروجی غریب و عجیبی می کند. البته این فیلم، تفاوت ها و تازگی‌هایی نسبت به فیلم «رضا» دارد. فیلم «رضا» به لحاظ میزانسن و دکوپاژ، فیلم غنی تر و سرپاتری نسبت به «چرا گریه نمی کنی؟» است و با توجه به موقعیت‌ها و با توجه به نوع روایت فیلم، نماها در فیلمِ جدید، کوتاه تر از فیلم «رضا» است. فیلم «رضا» پر از پلان سکانس‌های تقریبا طولانی بود اما در فیلم «چرا گریه نمی کنی؟» فیلمساز ریتم تندتری را نسبت به قبل انتخاب کرده است.

اگر بخواهیم نگاهی به شخصیت اصلی فیلم داشته باشیم، برای کاراکتر علی در مواجهه با اطرافیانش می‌توان این مصرع معروف و خوش نشین با شرایطش را عنوان کرد: هر کسی از ظن خود شد یار من!

چرا گریه نمی‌کنی؟ در سینما آنلاین فیلم‌نت

علی در یک تناقض باشکوه زندگی را دوست دارد اما به همان اندازه از همه متعلقات دنیا متنفر است. کاراکتر علی به عمقی از تاریکی و سیاهی رسیده است و یا انتخاب کرده برسد که  بین این همه آدم دوست‌داشتنی که به فکر او و مراقب او هستند همچنان واکنش بی‌لذت گونه یا آنهدونیاواری دارد. گویی فیلم در ستایش بی خیالی ست، در شکوه زوال است که این عبارت را در سکانسی از فیلم که در کویر می گذرد کاراکتر باران کوثری در توصیف رابطه‌اش با علی می گوید و در سکانسی دیگر از فیلم، کاراکتر مانی حقیقی موقع کندن خاک به علی، مزیتِ از چاله به چاه افتادن را توصیف می کند تا زودتر به پایانش برسد و همانطور که نوشتم برای کسی که خودش افسردگی کردن را انتخاب می کند سیاهی پایان و انتهایی ندارد.

علی در سکانس آخر، بالاخره برون‌ریزی دردناکی را تجربه می کند و در عین حال برای مخاطب یک تخلیه روانی خلاص‌گونه اتفاق می‌افتد که در نتیجه واکنش به یک مساله پیش پا افتاده‌ای مثل قبول نکردن گلِ علی حین بازی فوتبال است. این برون‌ریزی از دلِ دلایلِ ژرفناک و سیاه و عمیقی می آید. این انفجارِ احساسی، حاصل تجمیع جرقه‌های کوچکِ اتصالی کرده اتفاقاتِ سختِ گذشته زندگی او است.

در نهایت، امیدوارم علی در سکانس پایانی حسابی گریسته باشد، فریاد زده باشد. امیدوارم به رهاییِ بعد از درد، رسیده باشد. امیدوارم لذت و سرخوشیِ حسِ گرمایِ روزنه نور در دل تاریکی را حسابی لمس کرده باشد.

رضا کوهپور فیلمساز

برچسب‌ها: چرا گریه نمی‌‌کنی،سینما آنلاین
نظرات

۳ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها