نقد و بررسی فیلم Hood Witch
«ساحره محل» با بازی گلشیفته فراهانی ارزش تماشا دارد؟
به گزارش فیلم نت نیوز، ساحره که در گذشته مظهر ترس بود، حالا تجلی استقامت، توانمندی و نقد به سلطهگری مردسالارانه است و چیزی که شاید در همان ابتدای برخورد با فیلم «ساحره محل» (Hood Witch) اثر سعید بلکتبیا به چشم میآید، همین تحول معناست. ساحره کلاسیک، ژندهپوشی میکند و در خانهای مخوف به دور از شهر زندگی میکند، شاید جایی میان درختان و جنگلی تاریک، حتی شاید ابرهای سیاه بالای خانهاش از دور هم به نظر برسد، اما ساحره فیلم «ساحره محل» دچار همان تحول معنایی شده است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
ساحره این فیلم در شهر پاریس زندگی میکند و اتفاقا مثل دیگران لباس میپوشد. نکته دیگری که در این فیلم وجود دارد، بازی چشمگیر گلشیفته فراهانی است؛ البته نه به عنوان یک هموطن، بلکه از این بابت که شاهد عملکرد درخشانی از او هستیم؛ نقطهای که میتواند در کارنامه او به چشم بیاید. اما این تمام مطلب نیست.
ساحره محل در فیلم نت
تحول معنا؛ حقیقت هیچگاه یکجا جمع نمیشود
قبل از ورود به دنیا و جهان داستانی سعید بلکتبیا یعنی کارگردان فیلم «ساحره محل»، شاهد سیر این تحول معنا هستیم. عکسی از زنی که به صلیب بسته شده و در آستانه سوزانده شدن است، پیشینه ساحرهها و ساحره بودن و همینطور سرانجام سحر را به تصویر میکشد.
قبل از شروع روایت فیلمساز، شاهد گزارههایی هستیم که از زبان افراد مختلف بر زبان آورده میشود و نظرات مختلف در مورد ساحرهها شنیده میشود. یک نفر اوضاع را ربط میدهد به هویت زنان در طول تاریخ، فرد دیگری سحر و جادو را در نسبت با دین تعریف میکند و یک جا دیده میشود که ساحرهای به تلویزیون آمده و بهصورت زنده برای مردم از روش کار خود میگوید اما تمام حقیقت هیچگاه یکجا جمع نمیشود و تمام افراد احتمالا بخشی از حقیقت را با خود حمل میکنند.
گرچه به نظر میرسد انسان در مواجهه با چنین موقعیت هایی از برخورد سنتی عبور کرده است، اما چنین نیست و تلاش سعید بلکتبیا بر این است که حقیقتی فراتر از آنچه که به زبان میآید به تصویر بکشد. ساحره برعکس تصویر گذشته یا نزدیکش در اذهان عوام، انسان است. شاید فرزندی داشته باشد و به آن عشق بورزد.
ضرورتی برای ساحره ماندن!
گلشیفته فراهانی در نقش نور، از همان ابتدای فیلمنامه با چالشها و مشکلات جدی مواجه میشود. او زنی میانسال است که به همراه فرزندش، امین، پس از سفری به مراکش به پاریس، جایی که زندگی خود را بنا کرده، بازگشتهاند. نور نمایانگر یک ساحره مدرن است که در عین حال به عنوان مادری مهاجر، درگیر کشمکشهایی برای حضانت فرزندش است.
فیلمساز با جاهطلبی به روایتهای پرچالش و تاثیرگذار در تاریخ درام نزدیک شده است، اما فیلمنامه با مشکلاتی در روایت و ریتم روبروست. این اثر به خودی خود جاهطلبانه به نظر میرسد، زیرا مضمون و مفاهیمی که در دل خود دارد، ارزش ذاتی دارند. مفهوم حقیقت سرکوب شده در طول زمان و مکانها تغییر شکل میدهد و همین امر اهمیت شیوه روایت و پرداخت را بالا میبرد. ترکیب نمادها با توجه به پیشینهای که دارند، کار دشواری است، هرچند که فیلمساز توانسته تا حدی موفق عمل کند، اما گاهی لغزشهایی نیز دارد.
نور، شخصیت مرکزی فیلم، در پاریس با فروش حیوانات کمیاب امرار معاش میکند و بهتازگی از همسرش جدا شده است. «ساحره محل» یا همان (Hood Witch) داستان درگیری این شخصیت با همسر سابقش، دیلان (با بازی ضعیف ژرمی فراری) را روایت میکند.
دوگانه میان نور و دیلان در فیلم به تکامل نرسیده است. از یک سو شاهد تنفر شدید نور نسبت به همسر سابقش هستیم و از سوی دیگر دیلان گاه و بیگاه نشان میدهد که هنوز احساسات زندهای نسبت به نور دارد.
دیلان در نگاه فیلمساز فردی احمق و خشن به تصویر کشیده شده است. فیلمساز تلاش میکند تا بیننده را متقاعد کند که چرا نور زندگی با مرگ را به ادامه زندگی با او ترجیح میدهد. دیلان از شغل غیرمتعارف نور سواستفاده کرده و از لحاظ اقتصادی به او فشار میآورد و این باعث میشود نور به نوعی به عنوان ساحره فعالیت کند؛ مسیری که تنها درآمدش از آن حاصل میشود و خود به آن باور ندارد.
ساحره را شکار کنید اما بدانید فیلمساز مانع شما خواهد شد!
فیلم «ساحره محل» تلاش میکند داستانی از یک درام خانوادگی پرتنش را به یک روایت مدرن از شکار ساحره تبدیل کند، اما در این گذار با چالشهایی مواجه میشود. سعید بلکتبیا تمرکز زیادی روی مهاجر بودن نور و نگاه قضاوتگرانهای که به او معطوف است، دارد، اما تغییر ناگهانی داستان از موضوع اختلافات طلاق به فشار اجتماعی و تحتفشار قرار گرفتن نور، غیرمنتظره و ناهماهنگ به نظر میرسد.
کاربران در شبکههای اجتماعی و جوامع محلی به نوعی تنشها را تشدید میکنند و به طرز عجیبی در دنیای مدرن علیه نور موضع میگیرند. این رفتار ممکن است تا حدی غیرمنطقی به نظر برسد، چراکه به سختی با واقعیت تطابق دارد. در حقیقت، مشکل آنجاست که خطر در فیلم به شکلی عمدی و تنها زمانی ظاهر میشود که داستان به آن نیاز دارد. در روایتهای موفق از شکار، نقش شکارچیان در روند داستان عمیقتر و فعالتر است. به نظر میرسد که کارگردان، بیشتر به دنبال پیوند زدن بخشهای مختلف داستان و پیش بردن نور به سوی نجات است، و در این مسیر فیلمنامه هم به این هدف تن میدهد.
بازی گلشیفته فراهانی در نقش نور یکی از نقاط قوت فیلم است. اگر از مشکلات موجود در روایت صرفنظر کنیم، «ساحره محل» فرصتی برای نشان دادن عشق و ازخودگذشتگی نور برای فرزندش فراهم میکند. احساسات و اعمال او مسیر کلی داستان را هدایت میکند؛ مسیری که هرچند ممکن است خام به نظر برسد، اما حامل یک حقیقت انسانی و پرقدرت است.
فیلم در سایت IMDb امتیاز ۵.۴ دارد که نمرهای نسبتاً پایین است با این حال در دل فیلمنامه احساسی قوی نهفته است که به نمایش کشیدن قدرت و تحول زنانه را هدف قرار داده است. در نهایت، باید گفت که ارزشگذاری این احساسات فراتر از اعداد و نمرات است. «ساحره محل» توانسته به رغم کاستیها، لایهای از احساسات انسانی و عاطفی را به مخاطب منتقل کند.
حامد اناری