«لاکپشت و حلزون»؛ کودک بمانم یا نه؟
به گزارش فیلم نت نیوز، تماشای «لاکپشت و حلزون» ساخته رضا حماسی که پس از اکران در گروه سینمایی هنر و تجربه به اکران آنلاین پلتفرم فیلمنت پیوسته است، مثل بازگشت به کودکیای است که هنوز حرفهای زیادی برای گفتن دارد، اما نمیداند چگونه آنها را فریاد بزند. این اثر اولین ساخته سینمایی رضا حماسی با فیلمنامهای از محسن رضایی است که در قالبی مینیمال، بیپیرایه و پر از فضاهای خاموش تلاش کرده است در لایههای زیرین ذهن کودک ۱۰ سالهای به نام پدرام فرو برود؛ کودکی که به همراه مادرش افسانه زندگی میکند و در تقابل میان میل به تغییر شرایط مادر و ترس از تنهایی خودش گرفتار شده است.
داستان فیلم به ظاهر ساده است: مادری تصمیم دارد زندگیاش را دوباره بسازد، از همسرش جدا شده و با مرد جدیدی آشنا شده است، پسربچه نمیخواهد این تغییر را بپذیرد و در این حین با مردی غریبه آشنا میشود و رابطهای پنهان شکل میگیرد. مرد غریبه نه یک شخصیت فانتزی یا صرفا نمادی از امید بلکه انسانی واقعی در یک دنیای پر از تفاوت و فاصله است و در همین سادگی خاموش است که «لاکپشت و حلزون» توانایی خود را به رخ میکشد.
رضا حماسی، کارگردانی که تجربه زیادی در ساخت فیلم بلند ندارد، در این اثر نشان داده است به موج نو سینمای ایران تعلق دارد؛ فیلمی که در سکوت جاریاش بی شمار فریاد نهفته دارد. فیلم به روش ذهنی و تحلیلی به ارتباط انسانها با جهان میپردازد؛ به تنهایی، به خشمهای فرو خورده، به نگاههایی که پشت چهرهها پنهان هستند و در نهایت تقابل بهجا و تحسین برانگیز دنیای کودکی و بزرگسالی.
بازیگران اصلی همگی تلاش کردهاند بار این روایت خاموش را بر دوش بکشند، اما پدرام با بازی البرز کروبه بیشترین تاثیر را میگذارد. او به لطف فیلمنامه پر از جزئیات و هدایت دقیق کارگردان با نگاههایش، سکوتهایش و ترسهایی که بروز نمیدهد، قسمت اعظم بار دراماتیک فیلم را حمل میکند. رابطه پدرام با مرد غریبه، مانند تیر ناپیدایی است که در ذهن بیننده نشسته است: آیا آن مرد ناجی است یا تهدید؟ مخاطب باید خودش پاسخ دهد، زیرا فیلم تمایل چندانی برای روشن کردن وضعیت ندارد.
فضاسازی «لاکپشت و حلزون» یکی از نقاط درخشان آن است؛ صحنهها سادهاند، رنگها سردتر از معمولاند، ساختمانها فرسودهاند و آسمان غالبا ابری است. این انتخابها صرفا برای زیبایی نیستند بلکه تلاش میکنند فضایی را خلق کنند تا بیننده بفهمد کودک در جهانی زندگی میکند که سنگینیاش را روی دوشهای کوچک او گذاشتهاند. تدوین آرام و دقیق در کنار سکوتها، لحظهها را کشیده میکند تا حرفهای نانوشته شنیده شوند.
اما «لاکپشت و حلزون» بینقص نیست. مهمترین نقدی که میتوان به آن وارد کرد ضعف در پرداخت رابطه پنهان پدرام با مرد غریبه است. این رابطه اگرچه جذاب است اما در برخی لحظات مبهم باقی میماند و مخاطب را از فهم کامل حس دور میکند. در کنار این موضوع، ریتم فیلم در برخی بخشها به کندی پیش میرود، سکوت لازم است اما وقتی سکوت بیش از اندازه طول بکشد کشش بیننده امروزی کم میشود.
با این حال چیزی که «لاکپشت و حلزون» را برای من مهم میکند شجاعت ساخت فیلمی است که از دل سکوتی کودکانه حرف میزند. روایتی که نمیخواهد همه چیز را بگوید بلکه میخواهد مخاطب چیزی را حس کند. در انتهای فیلم تو میمانی و پدرامی که در دلش پرسش بزرگی دارد: آیا باید بزرگ شوم یا کودک بمانم؟
«لاکپشت و حلزون» فیلمی است که شاید در روایت نقطههایی کم داشته باشد اما در احساس، در فضا، در شخصیتپردازی کودک بسیار قدرتمند است. فیلمی است که بعد از تماشا پرتت میکند به دغدغههای کودکی، به دیده نشدن، به ترس سکوت. دیدنش در این روزهای سینمای ایران که لبریز از کمدیهای بی سروته یا فیلمهای پر از ادعاست لذتی دو چندان دارد. تماشای فیلمی نه برای فرار از دنیا بلکه برای یادآوری این که هر کودکی در درونش دنیایی دارد که همیشه سزاوار شنیده شدن است.
میلاد فتاحی
لاک پشت و حلزون به طور اختصاصی در سینما آنلاین فیلم نت