نگاهی به فیلم «شبی که ماه کامل شد»

مرز باریک عشق و نفرت

- 3 دقیقه مطالعه

به مناسبت عرضه فیلم «شبی که ماه کامل شد» در فیلم‌نت، نگاهی انداخته‌ایم به یکی از مطالبی که در زمان اکران عمومی این فیلم نوشته شد.

به گزارش فیلم‌نت نیوز، فیلم «شبی که ماه کامل شد» (نرگس آبیار)، در پلتفرم فیلم‌نت در دسترس علاقه‌مندان قرار دارد. این فیلم را می‌توانید در این آدرس تماشا کنید. به این مناسبت، خواندن یکی از یادداشت‌هایی را به شما پیشنهاد می‌کنیم که در زمان اکران عمومی «شبی که ماه کامل شد» بر این فیلم نوشته شده بود. این یادداشت در تاریخ ۱۰ تیر ۱۳۹۸ در روزنامه شرق منتشر شده است.

 

«شبی که ماه کامل شد»، آخرین ساخته نرگس آبیار، فیلمی رئالیستی است که بر اساس داستانی واقعی ساخته شده است. برخلاف «نفس»، فیلم قبلی کارگردان که در آن درامی وجود نداشت و موقعیت‌های فیلمنامه در آن به سختی به قصه تبدیل می‌شدند، «شبی که…» فیلمی است که به دلیل قصه‌پردازی درست نویسنده و رعایت الگوهای هالیوودی در نگارش فیلمنامه‌اش به اثری کاملا پویا و واجد جذابیت‌های دراماتیک تبدیل شده است که می‌تواند مخاطب را تا لحظه آخر در جای خود میخکوب نگه دارد. البته نباید فراموش کرد که «شبی که ماه کامل شد» نیز مانند «نفس» و «شیار ۱۴۳» فیلمی است که به مسئله‌ای انسانی می‌پردازد.

فیلمنامه «شبی که ماه…» را می‌توان به سه پرده تقسیم کرد: بخش اول آشنایی فائزه (الناز شاکردوست) با حمید (هوتن شکیبا) است. بخش دوم مهاجرت به پاکستان و سیر دگرگونی مرد و بخش سوم اضمحلال شخصیت حمید با عضویتش در گروهکی تروریستی که منجر به پایان‌بندی خاص فیلم نیز می‌شود. از نکات قابل‌تامل در فیلمنامه «شبی که ماه کامل شد» آن است که هرچه به مرور قصه جلو می‌رود، با فیلمنامه‌ای پرجزئیات همراه می‌شویم، بحران‌ها با پیشرفت داستان پیچیده‌تر می‌شوند و سادگی و سرخوشی‌های پرده اول فیلم به هیچ وجه در پرده‌های دوم و سوم آن دیده نمی‌شود. اگر با درک ساختار سه پرده‌ای، شیوه روایت فیلمنامه را نیز کلاسیک در نظر بگیریم، چنین رویکردی کاملا در فیلمنامه نرگس آبیار به بار نشسته و او توانسته است روند موزون هندسه روایی فیلمنامه‌اش را به درستی حفظ کند و در گره‌افکنی‌ها، خلق و پردازش بحران‌ها، نقاط عطف و در نهایت گره‌گشایی و حل وفصل به درستی عمل کند. برخی از منتقدان فیلم آبیار بخش‌های عاشقانه ابتدای کار را متناسب با حال وهوای کلی فیلم نمی‌دانند، حال آنکه به زعم نگارنده، فیلمی مانند «شبی…» به چنین بخش‌هایی نیاز دارد تا مخاطب سیر تحول و دگردیسی عبدالحمید را به درستی دنبال کرده و در نگاه کلی‌تر به مضمون «مرز باریک میان عشق و نفرت» دست یابد تا در ادامه راه دریابیم که رادیکالیسم مذهبی قادر است به راحتی بنای عشق را ویران کند.

آنچه نرگس آبیار در پرداختن به آن کاملا مدبرانه عمل کرده، پرهیز از سیاه‌نمایی یک قوم و تخریب نام یک خانواده بزرگ است. آبیار در پرده اول فیلم، میهمان‌نوازی قوم بلوچ را در استقبال از تازه عروس تهرانی به زیبایی به تصویر کشیده است. تلفیق صحنه‌های زیبا و خوش آب و رنگ آداب پذیرایی از میهمان در راستای ترسیم محتوای مدنظر فیلمساز که نمایش ذات درست و طینت پاک یک قوم است کاملا بر دل فیلم می‌نشیند. حتی در خانواده عبدالمالک ریگی، مادر و دایی او مخالف کارهای پسرانشان هستند. بنابراین اعمال عبدالمالک و برادرانش حاصل تحولات عقیدتی و رادیکال آنها و پیروی‌شان از اصول اسلام‌گرایان افراطی است و افراط‌گرایی مذهبی میراثی نیست که از خانواده و طایفه آنها به جا مانده باشد، بلکه حاصل تحولی شخصی است. این مسئله‌ای است که فیلمساز می‌کوشد با تمام قوای خود بر آن تاکید ورزد.

از بزرگ‌ترین نقاط قوت فیلم اجرای آن است. پیش‌تر کمتر فیلمی از این دست در سینمای ایران ساخته شده و در همان نمونه‌های محدود نیز متاسفانه بیشتر کارها از منظر اجرا و پرداختن به بخش‌های اکشن دچار ضعف و کلی‌نگری شده‌اند. در «شبی که ماه کامل شد» اما آبیار با ظرافت صحنه‌های اکشن و پرتحرک عملیات تروریستی را به تصویر می‌کشد و در ترسیم این تصاویر هرگز کم نمی‌آورد و مستندوار به آنها می‌پردازد.

با آن که «شبی که ماه کامل شد» اساسا فیلمی داستان‌محور است، اما فیلمساز در طرح شخصیت‌ها، انگیزه‌ها، تصمیمات و رفتارهایشان با وسواس عمل کرده و در نتیجه شخصیت‌ها به موازات فرایند پیشرفت داستان رو به جلو حرکت می‌کنند و به واسطه شناسنامه داربودنشان مخاطب می‌تواند با لایه‌های مختلف شخصیتی و سیر دگردیسی درونی آنها در طول فیلم همراه شود و آن را بپذیرد. به بیانی دیگر، شاید بخش بزرگی از باورپذیری داستان و انسجام فیلم مرهون نکته سنجی، باریک‌بینی و اشراف نرگس آبیار به شخصیت‌هایش و دنیا و تجربیات زیسته آنها باشد.

طراحی چهره‌پردازی یکی دیگر از نقاط قوت اساسی فیلم آبیار است. ایمان امیدواری بدون آنکه خود را به ورطه اغراق بیندازد، با کار دقیقش کمک می‌کند تا علاوه بر هویت بخشیدن به آدم‌های فیلم، شخصیت‌ها از نظر مخاطب باورپذیرتر به نظر بیایند.

علاوه بر مهارت کارگردان، جنبه دوم فضاسازی، طراحی صحنه و لباس است. نباید این یادداشت را بدون اشاره به بازی‌های سنجیده بازیگران به پایان برد و اعلام نکرد که موفقیت «شبی که ماه…» بدون این بازیگران و کوشش قابل ملاحظه‌شان در ارائه ملموس نقش‌ها غیرممکن بود. هوتن شکیبا و فرشته صدرعرفایی بهترین بازیگران فیلمند.

یاسمن خلیلی فرد

برچسب‌ها: برگزیده،شبی که ماه کامل شد،فیلم نت،نرگس آبیار
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها