«مست عشق»؛ روایت دلداگی به معبود
به گزارش فیلمنت نیوز، «مست عشق» اثری خوش آب و رنگ توام با قاب بندی و دکوپاژ خوب و به جا در قالبی فلسفی عرفانی با چاشنی درام توسط حسن فتحی کارگردان برجسته که اساسا تبحری در خلق آثار نوستالژیک و تاریخی دارد، ساخته شده است.
فیلم در واقع نقطه تلاقی و اتصال شمس و مولانا از بُعد فلسفی و عرفان است؛ به شکلی همان دگردیسی مولانا که او را به نهایت کمال و فرزانگی میرساند و در فیلم تاثیر شمس تبریزی روی اشعار و زندگی مولانا و عشق او به خدا و عرفان را شاهد هستیم.
قصه «مست عشق» یا فصل عشق در واقع برشی عارفانه و فلسفی در مقطعی کوتاه مابین ِدو تن از مفاخر و مشاهیر ایران زمین است یا به شکلی شخصیت های اسطوره ای حماسی که در بطن تاریخ ما بسیار هستند. سناریوی غیر خطی و روایت موازی با قلم فرهاد توحیدی، طبیعتا با ایراداتی همراه بوده مثلا صحنه های پرهیاهو و اکشن و خرده داستانها و شخصیتهای متعدد و پراکنده تا حدودی به ماهیت و اصالت قصه آسیب زده است، اما قطعا دیالوگهای بسیار غنی و عمیق و پرمحتوایی را شاهد هستیم و مشخصا روایتی دو پهلو را مطرح کرده که هم به عشقی زمینی اشاره شده، هم نگاهی به عشقی حقیقی دارد.
به واقع پس از کینهای که خانواده مولانا نسبت به شمس پیدا کردند او قونیه را ترک و از این سو مولانا از غم دوری و عشق به شمس اشعاری میسراید که در نهایت به عشقی حقیقی میرسد. مولانا تحتتاثیر گفتههای شمس از اسکندربیک (سردار جنگجو و انتقامجو که به دنبال خونخواهی بود ) انسانی عارف می سازد و با پایان بندی خوب، اسکندر لباس نظامی را از تن به در میکند و لباس عرفان میپوشد و به عشق حقیقی خود پیوند میخورد و در نهایت همه کسانی که مرید مولانا بودند با رقص سماع به عرفان و نزدیکی به خدا میرسند.
فیلم از نظر میزانسن و لوکیشنها و طراحی صحنه از شرایط قابل قبولی برخوردار است و به خوبی آن مقطع را باورپذیر و ملموس نشان داده است. همچنین فیلمبرداری درخشان زندهیاد مرتضی پورصمدی و موزیک تاثیرگذار و دراماتیک فاهیر اتاک اوغلو از امتیازهای فیلم است. سینک نبودن دوبله یکی از نکات ضعف فیلم محسوب می شود، از طرفی چهل دقیقه ابتدا با فلاش بکها و فلاش فورواردهای بسیاری مواجه هستیم و همین گنگی باعث سردرگمی مخاطب میشود.
قصه اساسا با محوریت چهار شخصیت اصلی مولانا، شمس تبریزی، اسکندر بیک و مریم ترسیم شده است؛ شخصیتهایی که هر کدام در روند داستان موثر هستند. بازی و گریم خوب شهاب حسینی در نقش شمس تبریزی در تقابل با نقشآفرینی ابراهیم چلیک کول در رل اسکندربیک قابل توجه است و به گمان من اگرچه پارسا پیروزفر بازی آنچنانی از خود ارائه نداد اما برای جذب مخاطب و فروش فیلم تاثیرگذار بوده است و همچنین کارناوالِ سلبریتیها و بازیگرانِ ترک به رنگارنگ شدن و پرستاره بودن چنین اثری برای فروش در گیشه کمک بسیاری کردند.
امیرابراهیم جلالیان عضو انجمن منتقدان سینما
۱ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید
به عنوان کسی که کتاب را خوانده ام ملت عشق منظورم هست برای کسی که باقصه و داستان از پیش آشنایی دارد بیننده توجیه میشود ولی فلاش بک ها ورفت وبرگشت های فیلم بیننده را گیج میکند