«پرونده سرقت لوور» را از دست ندهید/ استادکار مرموز پشت سرقت بزرگ قرن

- 6 دقیقه مطالعه

در فیلم‌نت نیوز بخوانید

یک مغز متفکر، با استخدام چند خلافکار خرده‌پا، که تنها در طی چند روز دستگیر شدند، توانست بزرگ‌ترین سرقت تاریخ مدرن را رقم بزند.

به گزارش فیلم‌نت نیوز، سرقت‌های بزرگ همیشه با اسلحه و تعقیب‌ و گریز انجام نمی‌شوند؛ گاهی دانشِ محرمانه، چند آدم اشتباهی و یک مغز متفکرِ نامرئی پشت ماجرا هستند. سرقت جواهرات موزه لوور از همین جنس است؛ دزدی‌ای که تنها در چند دقیقه، بدون اسلحه، در صلح کامل و همین چند وقت پیش رخ داد. مستند «پرونده سرقت لوور» با بازسازی دقیق این ماجرا، نه تنها روند یکی از جسورانه‌ترین سرقت‌های تاریخ مدرن را مرور می‌کند، بلکه می‌کوشد چهره مرموز طراح اصلی این عملیات را از دل جزئیات بیرون بکشد؛ کوششی که سرانجامش جایی جز بن‌بست نیست.

پلیس فرانسه چندین مظنون مرتبط با سرقت را دستگیر می‌کند که همگی خرده‌خلافکارند، نه سارقان حرفه‌ای. آنها اعتراف می‌کنند که توسط یک مغز متفکر استخدام شده‌اند؛ کسی که هنوز فراری است و جواهرات نیز نزد او است. برای همین، اسم سرقت را گذاشته‌اند «دزدیِ دزدانِ کوچک.» یک استادکار با استخدام چند خلافکار خرده‌پا که تنها طی چند روز دستگیر شدند، توانست بزرگ‌ترین سرقت تاریخ مدرن را رقم بزند. جواهراتی به ارزش ۱۰۰ میلیون دلار به سرقت رفته است و به نظر دیگر شانسی برای یافتن‌شان وجود ندارد، چون تا الان در جایی مثل هند به دست جواهرسازان زیرزمینی تکه‌تکه شده‌اند و ذره‌ذره فروخته می‌شوند.

پرونده سرقت لوور در فیلم‌نت

انجمن سابقه‌داران

یکی از خلاقیت‌های تازه مستند این است که با دو سارقِ سابق جواهر مصاحبه می‌کند و چهره‌شان هم پیدا است. یکی اهلِ آمریکا که در چندین مورد سرقت جواهر، بیش از ۱۸ میلیون دلار جواهر دزدیده و دیگری سارقی است اهل فرانسه.

اطلاعات، بینش و تفسیر این سارقان کهنه‌کار همزمان بامزه و مفید است. دیدنش کمی غیرمنتظره است که مثل یک کارشناس روند سرقت را مو به مو تحلیل و تفسیر می‌کنند. برخی از تفسیرهای جالب‌توجه از دهان همین دو نفر شنیده می‌شود. مثل این‌ که «سارقان موزه لوور حرفه‌ای نبودند، اگرچه جسور و باهوش بودند و کارشان را تمام کردند، ولی برنامه‌شان را بسیار شلخته پیاده کردند. جا گذاشتن دی‌ان‌ای در محل یک حماقت بزرگ است و همین سبب دستگیری‌شان شد.» در کل، تجربه جالب و بانمکی است دیدن دو سارق در کسوت کارشناس و مشاوره امنیت موزه! آدم را یاد پایان‌بندی «اگه می‌‎تونی منو بگیرِ» استیون اسپیلبرگ می‌اندازد.

چهره مبهم یک استادکار

سرقت از موزه لوور یک سرقت کلاسیک است. یک مغز متفکر مشتی آدم اجیر می‌کند، دزدی انجام می‌شود، عمله‌ها دستگیر می‌شوند و رئیس با جواهرات می‌گریزد. اجرای این سمفونی اصلا کار آسانی نیست، آن هم با چند آماتور. این جماعت آن‌قدر تازه‌کار بودند که شش روز پس از سرقت، یکی از آنها بلیطی یک طرفه به کشور مادری‌اش، الجزایر، می‌خرد که در همان فرودگاه فرانسه دستگیر می‌شود. او اولین نفری است که گیر می‌افتد و مسبب آغاز زنجیره بازداشت‌ها می‌شود.

چیزی که ماجرا را پیچیده‌تر می‌کند این است که سارقان اطلاعات تقریبا محرمانه‌ای داشتند. بزرگ‌ترینش این ‌که آنها می‌دانستند شیشه‌های محافظ ویترینِ جواهر ضدگلوله‌اند و با ضربات سهمگین پتک هم خرد نمی‌شوند. اما یک نقطه ضعف عمدی در این شیشه‌ها تعبیه شده است تا در شرایط اضطراری، سریعا بشود به جواهرات دسترسی یافت: بریدن شیشه‌‎ها با دستگاه سنگ فرِز.

دانستن این امر حیاتی است. اصلا همین دانش و تمهید سبب شده است این سرقت تنها در هفت دقیقه انجام شود. آنها می‌دانستند دقیقا چه باید بکنند. ضمن این که آنها از پروتکل امنیتی موزه نیز کاملا باخبر بودند و مثلا می‌دانستند نگهبانان موزه لوور مسلح نیستند و یا اجازه ندارند با سارقان و مجرم‌ها درگیر شوند و وظیفه‌شان جلوگیری از وقوع جرم نیست.

داشتن این اطلاعات دقیق و گسترده برداشت ما از مغز متفکرِ سرقت را رازآلودتر و غریب‌تر می‌کند. آدمی با این همه نفوذ و اطلاعات و منابع مالی کیست؟ حتی مهم‌تر از آن، جواهرات الان کجا هستند؟

مرتضی مهراد

اگر علاقمند به سینمای مستند هستید پیشنهادهای ما به شما

«آقای اسکورسیزی»؛ بیگانه‌، شاعر، گانگستر

«پدی چایفسکی: جادوگر کلمات»؛ مردی که کلمه جمع می‌کرد

«جزر و مد: ماجرای عجیب یک روستا»؛ هیولای دریا، برفِ ایتالیا

«اورول: ۵=۲+۲» ناگفته‌هایی درباره نویسنده «قلعه حیوانات»/ وقتی اورول ماشین سرکوب بود

«هوشمندی در مدیریت مالی» را ببینید/ چه کنیم که پول قهر نکند

برچسب‌ها: سینمای مستند،فیلم مستند
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

نت مگ