نگاهی به فیلم Final Destination: Bloodlines
«مقصد نهایی: خطوط خونی»؛ بازگشت مرگ با داستانی پیچیدهتر و ترسناکتر
به گزارش فیلمنت نیوز، ۲۵ سال قبل بود که تماشاگران از مواجهه با فیلم ترسناکی به اسم «مقصد نهایی/ Final Destination» (جیمز وانگ) غافلگیر شدند. این فیلم داستان نوجوانی را روایت میکرد که پس از نوعی الهام و پیشآگاهی از انفجار یک هواپیما، جان دوستانش را نجات میدهد اما متوجه میشود که فریبدادن مرگ میتواند تبعات هولناکی داشته باشد چون مرگ بازمیگردد تا جان بازماندگان آن حادثه را بگیرد. غافلگیرکنندهترین ویژگی «مقصد نهایی» انتخاب تبهکاری بود که بهعنوان تنها پدیده گریزناپذیر دنیا شناخته میشود! موفقیت همهجانبه «مقصد نهایی» باعث شد تا بین سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۱۱ چهار دنباله بر فیلم اصلی ساخته و اکران شوند که همگی، با توجه به بودجهشان، فیلمهای موفقی بودند. با این وجود روند دنبالهسازی بر این مجموعه موفق بعد از «مقصد نهایی ۵» به مدت ۱۴ سال متوقف شد تا نوبت به فیلم جدیدی با عنوان «مقصد نهایی: خطوط خونی» رسید. این فیلم که از ۱۶ می ۲۰۲۵ (۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) روی پرده رفت، بهسرعت جایگاه خود را بهعنوان یکی از پدیدههای سینمایی ۲۰۲۵ تثبیت کرد. آیا «مقصد نهایی: خطوط خونی» واقعا توانسته جان تازهای به مجموعهای بدمد که مدتها خبری از آن نبود؟
۱. مشخصات فیلم «مقصد نهایی: خطوط خونی»
فیلم جدید مجموعه «مقصد نهایی» را دو فیلمساز جوان به نامهای آدام استاین و زک لیپووسکی کارگردانی کردهاند. گای باسیک و لوری اونس تیلور هم فیلمنامه را بر اساس داستانی از خودشان و جان واتس (کارگردان سه فیلم از مجموعه آثار مرد عنکبوتی) نوشتهاند. واتس یکی از تهیهکنندگان «مقصد نهایی: خطوط خونی» هم هست. تمام این افراد برای اولین بار است که در فیلمی از مجموعه «مقصد نهایی» مشارکت میکنند. با توجه به سنوسال چهرههای اصلی تولید «مقصد نهایی: خطوط خونی» میتوان گفت فیلم ششم این مجموعه محبوب ترسناک اولین فیلم «مقصد نهایی» است که توسط طرفداران فیلمهای قبلی تولید شده است و میتواند حکم ادای دینی به این مجموعه را هم داشته باشد. کیتلینن سانتا خوانا، تئو بریونز، ریچارد هارمون و تونی تاد از جمله بازیگران «مقصد نهایی: خطوط خونی» محسوب میشوند.
داستان قسمت جدید «مقصد نهایی» در مورد دانشجویی است که الهامات منجر به یک پیشگویی قدیمی (که از یک فاجعه مرگبار در سال ۱۹۶۸ جلوگیری کرده بود) را از مادربزرگ رو به مرگش به ارث میبرد اما به او هشدار داده میشود که مرگ سراغ خانواده او خواهد آمد. همین خلاصه داستان ساده نشان میدهد که لااقل در سطح طرح داستانی قرار نیست با پیچشهای تازهای روبهرو باشیم و احتمالا نحوه پرداخت سازندگان به این ایده نقش کلیدی را در استقبال از این فیلم ایفا کرده است.

۲. رکوردهایی که «مقصد نهایی: خطوط خونی» جابهجا کرد
«مقصد نهایی: خطوط خونی» با ۱۱۰ دقیقه زمان طولانیترین قسمت این مجموعه بهشمار میرود اما این تنها رکوردی نیست که فیلم جدید مجموعه «مقصد نهایی» جابهجا کرده است. «مقصد نهایی: خطوط خونی» تنها به ده روز زمان نیاز داشت تا با رسیدن به فروشی ۱۸۶.۷ میلیون دلاری از آمار ۱۸۶.۱ میلیون دلاری قسمت چهارم مجموعه عبور کرده و به پرفروشترین فیلم «مقصد نهایی» تبدیل شود. استقبال منتقدان از «مقصد نهایی: خطوط خونی» هم تفاوت چشمگیری را با قسمتهای قبلی نشان میدهد. درحالیکه قسمت پنجم این مجموعه با امتیاز متوسط ۵۰ در وبسایت متاکریتیک و جذب نظر مثبت ۶۳ درصد از منتقدان در وبسایت راتنتومیتوز موفقترین «مقصد نهایی» از نظر جلب نظر منتقدان بهشمار میرفت، «مقصد نهایی: خطوط خونی» بر اساس ۳۵ نقد در متاکریتیک امتیاز خوب ۷۳ را کسب کرده و همینطور در راتنتومیتوز (بر اساس ۱۷۲ نقد) نظر مثبت ۹۲ درصد از منتقدان را جلب کرده است. همین آمار کافی است تا نشان دهد با جهش مهمی در این مجموعه روبهروییم.
۳. نظرات منتقدان در مورد فیلم جدید «مقصد نهایی»: برخوردی پیچیدهتر با مرگ؟
مروری بر نقدها نشان میدهد که چند مورد در فیلم جدید «مقصد نهایی» با استقبال منتقدان روبهرو شده است. مورد اول، پیوند مناسبی است که این فیلم با قسمتهای قبلی مجموعه برقرار میکند. بهنظر میرسد سازندگان «مقصد نهایی: خطوط خونی» نهتنها فیلمهای قبلی را با دقت دیدهاند بلکه به تحلیل مناسبی از آن هم رسیدهاند و بنابراین توانستهاند داستان جذابی را طراحی کنند که هم گذشته بین بخشهای مختلف مجموعه را به یکدیگر پیوند میزند و هم بدیع و ماهرانه بهنظر میرسد. شاید اشاره جوردن بست، نویسنده NME، در مورد اینکه «مقصد نهایی: خطوط خونی» از تمام فیلمهای قبلی این مجموعه خودآگاهانهتر ساخته شده است، تاییدی بر همین ادعا باشد. بکی دارک از توتال فیلم هم به این اشاره کرده که فیلم جدید مجموعه «مقصد نهایی» از تمام ترفندهای فیلمهای قبلی استفاده کرده است.
دیگر برگ برنده «مقصد نهایی: خطوط خونی»، به ساخت لحظات ترسناک و نحوه مواجهه با مرگ برمیگردد. فرانک شک از هالیوود ریپورتر اعتقاد دارد که فیلم جدید «مقصد نهایی» مجموعهای از مرگهای شیطانی و هوشمندانه را به نمایش میگذارد که اکثرا آنقدر محتمل بهنظر میرسند که تماشاگران پس از ترک سینما، احتمالا هنگام عبور از خیابان بهشکل ویژهای احتیاط میکنند! متیو موناگل از آوستین کرونیکل تا جایی پیش رفته است که تماشای این فیلم را با تماشای یک مستند در مورد طبیعت، جایی که یک موجود جنگلی با نمایش جزییات تصویری تکهتکه میشود، مقایسه کرده است.
همینطور برآیند نظر کلی منتقدان وبسایت راتنتومیتوز این است که در «مقصد نهایی: خطوط خونی» صحنههای هولناک با چنان مهارتی اجرا شدهاند که عنصر ترسناکی مثل نابودی قریبالوقوع به نوعی سرگرمی واقعا تکاندهنده تبدیل میشود. ویلیام بیبیانی، نویسنده The Wrap، حس متناقض ناشی از تماشای «مقصد نهایی: خطوط خونی» را بهشکلی جالب توضیح میدهد. از دید او، هر قتل در این فیلم یک برگ برنده است. هر بار که سر یک نفر در فیلم منفجر میشود (اتفاقی که در طول فیلم بارها رخ میدهد) آدم دوست دارد بایستد و فیلم را تشویق کند.
گروه دیگری از منتقدان حتی به جنبههایی کمیک در فیلم اشاره کردهاند. مت زولر سیتز از وبسایت راجر ایبرت فیلم را یک کمدی بزنبکوب خونین دانسته است، از دید آلیستیر رایدر فیلم بامزه است چون سازندگانش میدانند که «مقصد نهایی» یک دنیای سینمایی جدی نیست که نیاز به احترام زیاد داشته باشد بلکه همچون یک ترن هوایی احمقانه و خونین است و نادیر سامارا از اسکرین رنت آن را بامزهترین نسخه این فرنچایز قلمداد کرده است.
در مجموع بهنظر میرسد ششمین قسمت «مقصد نهایی» باوجود استفاده از یک خط داستانی تکراری، توانسته تصویر باورپذیرتر، پیچیدهتر و همهگیرتری از مواجهه با مرگ بسازد و همین به افزایش استقبال از آن کمک کرده است.
آریا قریشی