«هوشمندی در مدیریت مالی» را ببینید/ چه کنیم که پول قهر نکند

- 10 دقیقه مطالعه

در فیلم‌نت نیوز بخوانید

«هوشمندی در مدیریت مالی» مستندی است که به شما یاد می دهد چطور پول هایتان را خرج کنید و نکنید تا پولدار شوید و پولدار بمانید.

به گزارش فیلم‌نت نیوز، مستند «هوشمندی در مدیریت مالی» (Get Smart with Money) یک آزمایش زنده است بدین شکل که چند مربی توسعه مالی در دوره‌ای یک ساله کمک می‌کنند تا شرایط مالی‌ شرکت‌کننده‌ها بهبود پیدا کند. طیف گسترده‌ای از آدم‌ها در این مستند حضور دارند: دختری تنها با درآمدی معمولی، چند زوج با درآمدها و هزینه‌های مختلف و حتی یک ورزشکار حرفه‌ای با درآمدی نسبتا قابل‌توجه. این ترکیبی است متنوع و پرکشش برای دیدن این‌ که اوضاع مالی این آدم‌‎ها در انتهای سال به کجا می‌رسد.

هوشمندی در مدیریت مالی در فیلم‌نت

نفرین

اولین چیزی که «هوشمندی در مدیریت مالی» در پی‌اش می‌رود، الگوی پول خرج کردن این آدم‌ها است. نکته جالب‌توجه این است که همه‌شان به شکلی ناسالم و بدون آینده‌نگری پول‌هایشان را دود هوا می‌کنند. بازیکن فوتبال در عرض یک سال، چک ۱.۶ میلیون دلاری‌‎اش را خرج می‌کند و زمانی که در آخر فصل نمی‌تواند قراردادش را تمدید کند، ورشکسته می‌شود. دیگری، ۱۰۰ هزار دلار وام دانشجویی دارد، و الان با دو بچه، در تامین معاشش دچار مشکل شده است بنابراین، اولین چیزی که مستند تلاش می‌کند بنیادش را درست بنا کند این است که هوشمندی و آزادی مالی، لزوما به معنی کسب ثروت انبوه نیست، بلکه مدیریتِ خردمندانه همان چیزی است که عایدمان می‌شود.

آزادی مالی میلیونر بودن نیست، بلکه تبدیل کردن پول به زمانِ آزاد است؛ یعنی با پول طوری رفتار شود که بماند و بیشتر شود و مجبور نباشیم تا ابد به حقوقِ ماه بعد‌مان وابسته باشیم.

هوشمندی در مدیریت مالی

چهار سوال اساسی

یکی از راه‌هایی که برای پیشگیری از خرجِ احساسی پول مطرح می‌شود، پرسیدن این چهار سوال است: «آیا به‌ این خرید نیاز دارم؟ دوستش دارم؟ علاقه‌مندم؟ یا فقط می‌خواهمش؟» هر کدام توضیح جالبی دارد. تامین نیازها برای زنده ماندن ضروری‌ است. دوست داشتن یعنی آرزوهایی که از طریق پول ممکن می‌شوند. علاقه‌مند بودن برای آن‌ کالاهایی به کار می‌رود که برای مدت محدود، مثلا شش ماه، لذت‌بخش خواهند بود. و خواستنی‌ها، تنها برای شادی لحظه‌ای است؛ خریدی برآمده از یک هوس، بدون هیچ لذت یا حتی کاربردی.

مستند برای این که ذهنِ تماشاگر را آماده پاسخ به این پرسش‌ها کند، فلسفه‌ای کاربردی و طبیعی از خودِ زندگی پیش می‌کشد و این پرسش‌ها را به دو دسته تقسیم می‌کند:

خریدهای برآمده از «نیاز و دوست داشتن» سبب می‌شود آدم پویاتر زندگی کند. برای این چیزها پول خرج کردن آدم را شاداب و پرانگیزه نگه می‌دارد چراکه در این حالت، پول صرف برآورده کردن نیازهایی در انسان می‌شود که فقدان‌شان بسیار آزارنده است و وجودشان بسیار نیرو‌بخش.

در سوی مقابل، خریدهایی که ریشه در «علاقه و خواست» دارند انرژیِ جسم و روان انسان را تحلیل می‌برند. شبیه زمانی که یک وام، بیهوده مصرف می‌شود و تنها چیزی که باقی می‌ماند قسط‌های کمرشکن و پایان‌ناپذیر است.

این نگاهِ فلسفی سبب می‌شود آدم بداند بهترین جا برای مصرف دارایی‌هایش کجاست؛ این‌طوری آدم می‌تواند تصمیم بگیرد دوست دارد چطور زندگی کند: شاداب یا افسرده.

مقیاس‌پذیری و اینترنت

این مفهوم بسیار مهمی است که در کسب‌ و کارهای تازه، به ویژه آنلاین، مطرح می‌شود. مثلا تصور کنید یک مغازه در یک خیابانِ معمولی چقدر می‌تواند تعداد بازدیدکننده‌ها و مشتری‌هایش را افزایش بدهد. برای این کار، باید تعداد رهگذران آن خیابان را بیشتر کند. می‌شود با تبلیغات و چیزهایی از این دست کارهایی کرد، ولی همیشه محدودیت وجود دارد.

اما یک فروشگاه اینترنتی چطور؟ آیا محدودیتی دارد؟ این مفهوم در ارتباط با یکی از شرکت‌کنندگان مطرح می‌شود که کارش طراحی و نقاشی است و مربی مالی او توصیه می‌کند که وارد باز ان‌اف‌تی و کسب‌ و کارهای آنلاین شود. در این صورت، یک نقاشی یا حتی یک محصول آموزشی آنلاین، می‌تواند بارها و بارها فروخته شود، بدون آن‌که نیاز به تامین فیزیکی یا کار مجدد داشته باشد. این کار نامش مقیاس‌پذیری است. کاری که درآمد غیرفعالِ گسترده تولید می‌کند. اگرچه خود کسب و کار نیاز به مراقبت دارد، ولی محصولات آنلاین یک بار ساخته می‌شوند و به لحاظ نظری، بی‌نهایت بار امکان فروش‌شان وجود دارد.

قهرِ پول

معروف است که می‌گویند پولِ بیکار، قهر می‌کند. از آمریکا تا ایران، این جمله برای همه صادق است. پول باید تبدیل شود و کار کند. برای مثال، تمایل به خرید و سرمایه‌گذاری در طلا تنها مختص کشور ما نیست؛ در جایی مثل استرالیا هم طلا تبدیل شده است به یکی از دارایی‌های امنی که اندوخته آدم‌ها را از شرِ تورم در امان نگه می‌دارد. از نظر این مستند، سرمایه‌گذاری بهترین و احتمالا تنهاترین راه برای مقابله با تورم و آشتی با پول است.

 عاقبت

مستند «هوشمندی در مدیریت مالی» مسیر دقیق، شفاف و انسانی‌ای از شرکت‌کننده‌ها ترسیم می‌کند. در واقع، مسئله این نیست که این آدم‌ها ماشین‌های پولسازی و نگه‌داری پول هستند که باید در طول یک سال روغن‌کاری شوند و بهتر کار کنند. چالش حیاتی، تمرکز روی جنبه‌های انسانی است.

مثلا لیندزی، همان دختر نقاش جوان، در ابتدای مستند کار خدماتی می‌کند و نه تنها درآمد بسیار اندکی دارد، بلکه آن کار به لحاظ روانی برایش آزاردهنده است چون توانِ مالی استفاده از روان‌درمانی را هم ندارد، اوضاع روانش پیچیده‌تر می‌شود، اما با توصیه‎‌های مربی مالی‌اش، در ماه ششم می‌تواند در شغلی که دوست دارد، پروژه‌هایی بگیرد و شروع کند به کسب درآمدی که نه زیاد، ولی بهتر از گذشته است و مهم‌تر از آن، با هویت و روانش هم سازگارتر است.

تمام مربی‌ها در این باره سخن می‌گویند که مدل ذهنی (mindset) در مواجهه با پدیده پول و ناتوانی مالی بسیار اهمیت دارد. اگر کسی خودش را تحت فشار بگذارد یا احساس گناه کند، امکان شکستِ مالی‌اش افزایش می‌یابد. آدم‌ها ماشین پولسازی نیستند، بلکه تنها باید یاد بگیرند با پول درست رفتار کنند.

شرکت‌کننده‌ها در انتهای مستند «هوشمندی در مدیریت مالی»، کار بهتری دارند، قرض‌هایشان کمتر شده است، سرمایه‌گذاری کرده‌اند و یا یک قدم به بازنشستگی زودتر از موعد نزدیک شده‌اند. علت اصلی تمام این تغییرات این است که آنها به درک و دریافت تازه‌ای از پول و رفتارهای مالی رسیده‌اند. یکی از اعضا، سواد مالی را به زبانی تشبیه می‌کند که هرگز کسی به او آموزش نداده بود، ولی حالا می‌تواند به زبانِ پول حرف بزند.

مرتضی مهراد

اگر علاقمند به سینمای مستند هستید پیشنهادهای ما به شما:

«آقای اسکورسیزی»؛ بیگانه‌، شاعر، گانگستر

«پدی چایفسکی: جادوگر کلمات»؛ مردی که کلمه جمع می‌کرد

«جزر و مد: ماجرای عجیب یک روستا»؛ هیولای دریا، برفِ ایتالیا

«اورول: ۵=۲+۲» ناگفته‌هایی درباره نویسنده «قلعه حیوانات»/ وقتی اورول ماشین سرکوب بود

 

برچسب‌ها: سینمای مستند،فیلم مستند
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید