«گزارش» و یک گفتوگوی حقیقی با عباس کیارستمی
به گزارش فیلمنت نیوز، کتاب دیجیتال «گزارش؛ گفتوگوی مانی حقیقی با عباس کیارستمی، همراه با فیلمنامه و چند مقاله» با گردآوری مانی حقیقی از سوی مانی حقیقی بازیگر، فیلمنامهنویس و کارگردان ایرانی در ۱۶ خرداد ماه سال ۱۴۰۴ منتشر، در گروههای مختلف هنری بازتاب داشته و توجه هنردوستان را به خودش جلب کرده است. گفتگویی که به پیشنهاد مانی حقیقی و به صرف تماشای فیلم سینمایی «گزارش» عباس کیارستمی (محصول سال ۱۳۵۶) با سازنده آن در یک روز بهاری در سال ۱۳۸۴ انجام گرفت و پس از ۲۰ سال، از کشوی میز مانی حقیقی درآمده تا نگاهی دوباره به منش و سلوک فیلمسازی بیندازد که فیلمهایش هیچگاه به درستی امکان اکران در سینمای ایران را نیافتند، هرچند در میان فیلمدوستان ایرانی و سینماگران خارجی جایگاهی والا دارد چنانکه ژان لوک گدار کارگردان فرانسوی-سوییسی در وصف او گفته است: «سینما با گریفیث شروع شد و با عباس کیارستمی خاتمه یافت». هنرمندی که در ۱۴ تیر ماه ۱۳۹۵ پس از تحمل یک دوره بیماری در پاریس درگذشت.
مانی حقیقی درباره انتشار دیجیتال کتاب پیشرو در کانال تلگرامی شخصی خودش چنین نوشت: «از همان آغاز مشخص بود که که کتاب را نمیتوان به شکل متعارف در نسخههای کاغذی منتشر کرد: بازیگر اصلی زن فیلم شهره آغداشلو است و من حاضر نبودم کتاب را بدون اشاره به اسم او و بدون استفاده از عکسهای او در فیلم، منتشر کنم. انتشار کتاب به شکل دیجیتال این مزیت مضاعف را داشت که دیگر لازم نیست به جای «آبجو» بگوییم «نوشیدنی»، یا به جای «معاشقه» سه نقطه بگذاریم و وانمود کنیم جمعیت کشورمان همگی از راه لقاح بیلکه پا بر کرهی خاکی گذاشتهاند. به نظرم رسید وقتش است بعد از این همه سال از کودکستان فارغالتحصیل شویم.»
کتاب «گزارش؛ گفتوگوی مانی حقیقی با عباس کیارستمی، همراه با فیلمنامه و چند مقاله»، لحنی دارد که به «تاریخ شفاهی ایران» تنه میزند. پروژهای که یک برنامه مصاحبه با افراد برجسته و تاثیرگذار در تاریخ معاصر ایران است که توسط حبیب لاجوردی در دانشگاه هاروارد آغاز شد. هرچند لحن آن، به علت همسایگی و مراودات حرفهای و شخصی حقیقی و کیارستمی دوستانه است و در پرسش ها و پاسخها، بیتکلفی و صمیمیتی به چشم میخورد که در نمونه «تاریخ شفاهی ایران» به این میزان قابل مشاهده نیست. همین امر، رابطهای بین مصاحبهشونده و مصاحبهکننده به وجود میآورد که نادر است به صورتی که صداقتِ تجلی یافته در این نشستِ خودمانی، از میان سطورِ کتاب، به وضوح خودی نشان میدهد.
از نمونههای این صداقت میتوان به صحبتهای این فیلمساز درباره علیرضا زریندست مدیر فیلمبرداری نامآشنای سینمای ایران اشاره کرد. تعریفِ اختلاف نظرهای فنی و هنری بین آنها از منظر عباس کیارستمی در طول فیلمبرداری «گزارش» به شکل ملیحی بیان میشود. نکته دیگری که در جای جای گفتگو از نظر دور نمیماند، تلاش عباس کیارستمی کارگردانی که در آن سالها در ابتدای مسیر حرفهای اش در عرصه سینما بوده، برای پیدا کردن فردیت و هویتِ هنری خودش است. فردیت و هویت هنری که به عنوان کارگردان، از سوی عواملی همچون فیلمبردار و صدابردار و حتی بازیگران درک نمیشود و کیارستمی در بخشی به صراحت عنوان میکند:«وقتی مشـغول چیزی هسـتم که فکر میکنم ثبت میشود و دیگـر نمیتوانم تغییـرش دهـم و خوب و بدش همین الآن اسـت، مـدام فکـر میکنم این آبروی من اسـت که بعدا قرار اسـت در ابعاد چند متر در چند متر روی پرده بزرگ دیده شود. فکر میکنم دیگر دستم بهاش نمیرسد و این آخرین دیدار من با این تصویر است. این موضوع آنقدر برایم اهمیت پیدا میکند که ارتباطهای انسانیام با اطراف کمرنگ میشود. با خودم تنها میشوم، جوری که انگار روز مکافات فرا رسیده است.»
تا به حال به یاد ندارم فیلمسازی ایرانی از تجربه ساخت صحنههای عاطفی سخن گفته و تجربهاش از فرآیند تولید چنین سکانسهایی را در میان گذاشته باشد؛ اتفاقِ بیبدیلی که در «گزارش؛ گفتوگوی مانی حقیقی با عباس کیارستمی، همراه با فیلمنامه و چند مقاله» میافتد. بازگویی تجربهای که با حیا و شرم همراه است و کارگردان فقط یک گوشه ایستاده و در واقع، کورش افشارپناه و شهره آغداشلو بازیگران اثر، به لحاظ فنی کارگردانی صحنههای عاطفی را برعهده داشتهاند. فصلی که میتوانست با خودسانسوری گردآورنده و گروه همراه او، از کتاب حذف شود و بخشی ناگفته از تاریخ ساخت فیلم در ایران همچنان ناگفته بماند.
کیارستمی درباره نابازیگران قبلا به وفور صحبت کرده و همچنین روبرت صافاریان در کتاب «تناقضات نابازیگری و مقالههای دیگر درباره سینمای عباس کیارستمی» مقالهای درین باره نگاشته است. سخنان عباس کیارستمی در کتاب مانی حقیقی، بر جنبه دیگری از تکنیکها و نگرشهای او در همکاری با نابازیگران نور میافکند و در قدم بعد، چالشهای بازیگران حرفهای در مواجهه با سبک فیلمسازی او و طریقه ایجادِ حس در بازیگر را برملا میکند.
پس از پایان بخش گفتگو، خوانندگان دو یادداشت «نشانههای سقوط: خوانشی دیگر از گزارش» نوشته آرش خوشخو و «گزارشی به دست ما رسیده است از لیوانِ نشکنی که بار دیگر شکسته است» به قلم صالح نجفی را مطالعه خواهند کرد که با رویکردی تاریخی و با نگاهی به دوره پادشاهی محمدرضا پهلوی، «گزارش» را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد.
تنها نقطه ضعف کتاب را میتوان فصل «گفتوگویی در حین تماشای گزارش، یا آینه تنهایی» نوشته ژان میشل فرودون منتقد فرانسوی حوزه سینما دانست که مخاطبانی را که در حال هضم روند مطالعه ۴ فصل پیشینِ اثر با احتساب پیشگفتار و درونی سازی آن هستند، ناگهان با فصلی مواجه میشوند که این حسِ ارتباطی که خواننده تا به این لحظه با کتاب داشته است را با اختلال روبرو میکند زیرا همانطور که سعدی در گلستان اظهار میکند: «مشک آن است که ببوید نه آن که عطار بگوید.» و عملکردی که این فصل ایفا میکند، همچون خودگویی عطار است. فصلی که میتوانست به عنوان ضمیمه به همراه کتاب عرضه و نه اینکه درون خودِ اثر گنجانده شود.
فیلمنامه «گزارش» نوشته عباس کیارستمی و شناسنامه این فیلم، فصلهای پایانی کتاب «گزارش؛ گفتوگوی مانی حقیقی با عباس کیارستمی، همراه با فیلمنامه و چند مقاله» را تشکیل میدهند.
فیلم سینمایی «گزارش» ساخته عباس کیارستمی، نخستین بار در ششمین دوره جشنواره جهانی فیلم تهران رونمایی شد و بعد از توقیف کوتاهمدتی، حدودِ هشت هفته در فصل بهار و تابستان ۱۳۵۷ در سینما سینهموند تهران به نمایش در آمد. این فیلم سالها امکان اکران نیافت و در نهایت، تنها در یک سانس، در مراسم یادبود عباس کیارستمی در ۲۶ تیر ماه ۱۳۹۵ در خانه هنرمندان ایران برای علاقهمندان به هنر اکران و تنها یک سکانس از اثر حذف شد.
فرزاد جمشیددانایی