دو منتقد سینما و تلویزیون در گفتوگویی نظر خود را در مورد سریال «پوست شیر» بیان کردهاند.
به گزارش فیلمنت نیوز، «پوست شیر» سریال نمایش خانگی ایرانی در ژانر درام جنایی به کارگردانی جمشید محمودی و نویسندگی رضا بهاروند و جمشید محمودی است که در سال ۱۴۰۱ از شبکه اینترنتی فیلمنت به نمایش درآمد. در خلاصه این سریال آمده است که، نعیم پس از ۱۵ سال از زندان آزاد میشود و به دیدار دخترش ساحل میرود. دختر او در جریان سفر به شمال ربوده میشود و نعیم که از تلاش پلیس خشنود نیست، مجبور میشود که به همراه دوستانش عاملان ربوده شدن دخترش را پیدا کند. هادی حجازیفر، پانتهآ بهرام، مهرداد صدیقیان، علیرضا کمالی، پردیس احمدیه، ژیلا شاهی و شهاب حسینی از بازیگران این مجموعه هستند.پ
در ادامه نظر بهمن شیرمحمد و محمدجواد فراهانی (دو تن از منتقدان سینما و تلویزیون) را در مورد پوست شیر خواهید خواند.
بررسی مولفههای سبکی و ژانریک در سریال «پوست شیر»
بهمن شیر محمد درباره سبکپردازی این فیلم معتقد است که: «فیلمساز یا توجه به مخاطب و محتوای این فیلم کاملا معیارهای سبکپردازی فیلمیک معمایی و جنایی را رعایت کرده است. طوری که دیدن این فیلم مرا به یاد الگوهایی موفق در این سبک در سینمای جهان میاندازد. نزدیکترین نمونه الگویی این فیلم، فیلم سینمایی «پیرپسر» محصول سینمایی کشور کره است. در فیلم «پیرپسر» هم شخصیت اصلی داستان بهواسطه خطایی که در زندگی گذشتهاش مرتکب شده، با قربانی شدن خانوادهاش تاوان این اشتباه را میپردازد. یکی دیگر از مولفهها در فیلمهای جنایی، این است که زاویه مخاطب همان زاویه دید کارآگاه است و میزان اطلاعات بیننده نیز به همان اندازه است که این الگو هم در این فیلم به خوبی رعایت شده است. علاوه بر این دنبال شدن عاملان جنایت توسط دو گروه دار و دسته نعیم و افسر پلیس با دادن اطلاعاتی جدید و موازی از دو زاویه دید به میزان تعلیق و غافلگیری اثر بسیار کمک کرده است. روند داستانی این فیلم از نوع ایستگاهی است یعنی اول به نقطه الف میرسد و با کشف نقطه الف، به نقطه ب و به همین ترتیب گرهگشایی هر مرحله وابسته به عبور از ایستگاه و نقطه قبلی است.
محمد جواد فراهانی منتقد سینما نیز درباره الگوی سبکپردازی در سریال «پوست شیر» افزود: «اگر ما بخواهیم الگوی این فیلم را از منظر ساختاری بررسی کنیم این فیلم یک تریلر کلاسیک از نوع جنایی است که در سه فصل به خوبی به آن پرداخته شده است. فصل اول این سریال، بیشتر با موفقیت قاتل همراه است که با طرحریزی نقشهای کاملا در برهم زدن تعادل داستان و فروپاشی خانواده نعیم موفق عمل میکند. در فصل دوم تلاشهای پروتاگونیست (پلیس پرونده) را شاهد هستیم که در پی آنتاگونیست (تبهکار مفسد) است. با این حساب فیلمساز با توجه به الگوی مسلط این ژانر در نمایش دو شخصیت که با هم در تضاد منافع هستند به خوبی نشان داده است.
در پاسخ به این سوال که «[اینکه] بیشترین عنصر غافلگیری این سریال بر مبنای اطلاعاتی است که در فیلم درباره آنها صحبت نشده و از مخاطب پنهان مانده است را یک ضعف فیلمنامهای و یا نوعی سندروم در قصهپردازی نمیدانید؟» بهمن شیرمحمد گفت: «بله، اما این روش کاملا در سینمای امروز مرسوم است، و فیلمساز مختار است اطلاعات فیلم را در هر کجای داستان که فکر میکند بیشترین هیجان را برای مخاطب خواهد داشت در فیلم تزریق کند و این کار کاملا در حیطه و حوزه کاری فیلمنامهنویس است؛ هرچند برخی پنهانکاریها ممکن است از ناتوانی فیلمنامهنویس باشد، مبنی بر اینکه وقتی عاجز از بیان یک قصه پرکشش است با مخفیکاری سعی میکند تعلیق ایجاد کند، اما از نظر من این مورد شامل فیلم «پوست شیر» نمیشود.» در ادامه محمد جواد فراهانی نیز درباره پنهان کردن اطلاعات فیلم در این سریال گفت: «در ساختار فیلم جنایی از نوع هیچکاک برای مخاطب بیشتر این مسئله مهم است که تبهکار قصه با چه روش به انجام عمل تبهکارانه خود مبادرت ورزیده است اما در این این مدل ساختاری که هویت قاتل برای مخاطب مهمتر از نحوه ارتکاب جرم است، پنهان کردن اطلاعات میتواند بخشی از ساختار فیلم محسوب شود. چرا که این فیلمها بیشترین کار خود را بر مبنای تعلیق و رمزگشایی از قصه پنهانشده میگمارند. با توجه به اینکه نویسنده تا این قسمت از داستان بر مبنای الگوی خود درست عمل کرده است در ادامه باید دید که با دستگیری عامل اصلی تبهکاری و افشای اطلاعات جدید، شخصیت منفی با چه هدف و انگیزهای این حوادث را در داستان رقم زده است. در مجموع نویسنده این سریال با بهرهمندی از پیچشهای روایی موفق شده است در هر مرحله یک گام از مخاطب جلوتر باشد و حدسهای مخاطب در مورد اتفاقات فیلم عمدتا چون تیری به سنگ خورده است.»
در پاسخ به این سوال که، «با توجه به اینکه استفاده از این الگو در سینمای امروز بالاخص در ایران باب شده است به نظر شما، این اتفاق حتی از نوع موفقاش نوعی تردستی وشعبدهبازی کردن با دستهای خالی به حساب نمیآید؟»، بهمن شیرمحمد گفت: «این سریال با توجه به مخاطب هدفی که در نظر گرفته است، نه میخواهد حرف تازهای بزند و نه قرار است کار خلاقانهای را در فیلمسازی باب کند، پس بنا بر این اتفاقا کارگردان و فیلمنامهنویس مهرههای خود را یکی پس از دیگری درست چیدهاند و یک قصه را به جذابترین شکل ممکن تعریف کردهاند.»
نقشپردازیها در سریال «پوست شیر»
اما درباره نقش پردازی های این فیلم بهمن شیر محمد معتقد است که: «از نظر من کلیت نقشپردازیها در این فیلم در حد خوب و استاندارد است، و اتفاقا در برخی نقشپردازیهای این سریال غافلگیریهای خوبی رخ داده، خصوصا بازی مجتبی پیرزاده در نقش منصور باجلان، با توجه به نقشهایی که قبلا از این بازیگر شاهد بودیم قابل توجه بود و به نوعی ارائه این نقش قاتل مریض و روانی با گریم متفاوت عنصر غافلگیری این سریال به حساب میآید.» درباره شهاب حسینی هم اگر اغراق نباشد معتقدم حسینی موفق شده است بهترین پلیس ایرانی را به تصویر بکشد.» همچنین محمد جواد فراهانی درباره نقشپردازیهای بازیگران فیلم اضافه کرد: «به صورت کلی جمیع بازیها در این فیلم خوب از کار درآمده است. بهترین نقشپردازی در این فیلم را شهاب حسینی دارد، بعد از آن پانتهآ بهرام و هادی حجازیفر و مجتبی پیرزاده از جمله چهار بازیگر خوب این سریال به شمار میآیند. نکته عجیب این است که برخلاف دیگر فیلمها در کل من بازی بد در این سریال ندیدم.»
«پوست شیر» در نگاه مخاطب
بهمن شیر محمد درباره استقبال مخاطبان از سریال گفت: «نظر مخاطبان در این فیلم همواره با پارادوکس همراه بوده است، همان طور که لارس فونتریه فیلمساز مشهور دانمارکی معتقد است، «فیلم باید همچون ریگی در کفش عمل کند.» به این معنی که فیلم باید ما را آزار دهد اما در اندازه یک ریگ در کفش، آزاری که هیچگاه منجر به آسیبرسانی نمیشود. سریال «پوست شیر» هم با پیچشها و چینشهای روایی مخاطب را گاهی اذیت کرده است و یا حتی با دادن آدرسهای گمراهکننده به نوعی او را سرکار گذاشته است. اما اینکه مخاطبان برای دیدن قسمتهای آتی بیصبرانه اذیت میشوند نشاندهنده این است که اتفاقا قصهگو به رسالت خود درست عمل کرده است.»
نگاهی به پرونده کارنامه فیلمسازی برادران محمودی
محمد جواد فراهانی: «اولین فیلم و بهترین فیلم سینمایی برادران محمودی فیلم «چند متر مکعب عشق» است. این فیلم از جمله فیلمهای دغدغهمندی بود که موفق شد مسائل متعددی را از جهان امروز در سیر خط داستانی خود جانمایی کند و در کنار این مسئله از نظر مسائل فنی و حرفهای سینمایی نیز اثر قابل دفاعی در قاب سینما محسوب میشود. اما در ادامه برادران محمودی با فیلمهایی مثل «هفت و نیم» و «مردن در آب مطهر» از قصهپردازی پرکشش دور میمانند و فیلمهایشان بیشتر شبیه به خطاب بیانیهای میماند که مظلومیت افغانها را در ایران نشان دهد. البته فیلم «شکستن همزمان بیست استخوان» نسبتا فیلم خوبی است که البته در جاهایی دچار ضعفهایی هم هست. در چند سال گذشته هم یک سریال به نام «سایهبان» ساخته برادران محمودی از تلویزیون پخش شد که از نظر فنی و اصول حرفهای در پرداخت، سریال قابل اعتنایی بود. اما به نظر من آخرین ساخته برادران محمودی سریال «پوست شیر» از متعالیترین و مترقیترین آثار در پرونده کاری و حرفهای آنهاست. سریال «پوست شیر» نشان داد که که این کارگردان و تهیه کننده اگر فیلمنامه خوبی در اختیار داشته باشند میتوانند با کارگردانی دقیق و بازیسازیهای درست، اثرقابل تحسینی را ارائه دهند.»
مخلص کلام…
بهمن شیر محمد در جمعبندی صحبتهای خود از سریال «پوست شیر» افزود: «از نظر من در مجموع کمبود تریلرهای جنایی و معمایی در سینمای ایران بسیار احساس میشد، مثل آثاری چون «سرنخ» از مرحوم کیومرث پوراحمد که داغ او همچنان برای جامعه هنر تازه است. «سرنخ» هم علاوه بر داشتن داستانی معمایی و جنایی بسیار در جلب نظر مخاطب موفق بود. امیدوارم بعد از این شاهد ساخت سریالهای بیشتری در این سبک باشیم. همچنین محمد جواد فراهانی صحبتهای خود درباره این فیلم را اینگونه پایان داد که: «با ساخت این سریال از این به بعد ما شاهد ساخت سریالهای جنایی و معمایی بیشتری خواهیم بود. این حجم از اقبال مخاطبان از این سریال قطعا کارگردان ها را به ساخت فیلمهایی از این دست [ترغیب] خواهد کرد، با توجه به اینکه طبق تجربه من کارگردان برای ساخت این آثار به اقتباس روی خواهند آورد. آنچه که بهتر است در این مورد رعایت شود، این است که به منبع اقتباس وفادار بمانند، چرا که پیکرهبندی این داستانها چنانچه با ممیزی و سلیقه شخصی از مسیر خود خارج شود، قابل ترمیم و بازگشت نیست. به همین دلیل از آغاز به دنبال آن نروند بهتر است.»
منبع: روزنامه صبا