یک مقایسه ساده برای «یک تصادف ساده»

- 12 دقیقه مطالعه

در فیلم‌نت نیوز بخوانید

فیلم «یک تصادف ساده» جدیدترین ساخته جعفر پناهی در ایران و فراسوی مرزهای ایران در دو مسیر معکوس حرکت می‌کند؛ در ایران فیلم را اثری «سطحی» و غربی‌ها آن را «قوی و تکان دهنده» می‌خوانند.

به گزارش فیلم‌نت نیوز، «یک تصادف ساده» جعفر پناهی، فیلمی که منتقدان داخلی و بسیاری از فعالان فضای مجازی در ایران با عبارات منفی‌ای چون «ماقبل نقد»، «سطحی»، «کمدی ناخواسته» و… از آن اسقبال کرده‌اند، در فراسوی مرزها مسیری به کل متفاوت را طی می‌کند و در کنار بردن جوایز مختلف، در فهرست فیلم‌های برتر بسیاری از نشریات معتبر و همینطور منتقدان جای گرفته است و بسیاری از کاربران غیرفارسی زبان نیز در فضای مجازی به ستایش فیلم پرداخته‌اند.

شاید ساده ترین مواجهه با فیلم، همان چیزی است که بسیاری از منتقدان و فعالان مجازی ایرانی به آن دست پیدا کرده‌اند، ساده سازی مساله، اینکه مثلا بگوییم «این تحسین‌ها صرفا غیرسینمایی است»، «فاتحه اسکار و کن و دیگر انجمن‌ها و حلقه‌های سینمایی را باید خواند» یا «منتقدان خارجی پولی شده‌اند!» و تمام، اما شاید یک راه حل برای شناخت بهتر این مساله نیز این باشد که با نقد و نظر و نگاه تعدادی از منتقدان برجسته دنیا در مورد این فیلم آشنا شویم.

در این مطلب می‌خواهیم به این اصل بپردازیم که چرا منتقدان نامدار و فیلمسازان بزرگی از جمله مارتین اسکورسیزی هم به ستایش فیلم پرداخته‌اند. آیا همه این تحسین‌ها بخشی از کمپین تبلیغاتی «نئون» است یا واقعا فیلم دارای ارزش‌هایی است که مخاطب درون ایران با آن آشنا نیست. چرا باید فیلمی که در ایران برای خیلی از علاقه مندان سینما با گرایش‌های فکری مختلف «بی ارزش» قلمداد شده در آن سوی مرزها این چنین تحسین برانگیز باشد، چه چیزی در این فیلم وجود دارد که ایرانی‌ها آن را نمی‌بینند و غیر ایرانی‌ها ستایش گر آن شده‌اند.

در اولین بخش به سراغ پیتر بردشاو منتقد نامدار و کهنه کار نشریه «گاردین» می‌رویم البته با این توضیح که جملات به کار برده شده در این نقد متعلق به این منتقد انگلیسی است و اینجا صرفا بازگردانی شده و به نویسنده این مطلب و این رسانه هیچ ارتباطی ندارد.

یادداشت پیتر بردشاو درباره پناهی و فیلمش

پیتر بردشاو در ریویوی خود که متعلق به تابستان امسال است، می‌نویسد: «جعفر پناهی در یک تصادف ساده ما را به سفری کابوس‌وار به سرزمین رشوه و بی رحمی می‌برد. یک تصادف ناگوار با یک سگ، زنجیره‌ای از وقایع سوررئال و عجیب و غریب را در جدیدترین ساخته پناهی رقم می‌زند که از طریق آن فساد و استبداد را نشان می‌دهد. پناهی، یک فیلمساز مولف و یک مبارز دموکراسی‌خواه کهنه‌کار است. او ممنوعیت‌های فیلمسازی را تحمل و از قانون سرپیچی می‌کند. این کارگردان ایرانی در این مسیر روزنه‌هایی را پیدا می‌کند که از طریق آن، فیلم‌هایش را می‌سازد و آن‌ها را در خارج از ایران به نمایش درمی‌آورد.

جعفر پناهی امسال با فیلمی که شاید صریح‌ترین فیلم او از لحاظ احساسی تا به امروز باشد، به جشنواره کن آمده است؛ فیلمی درباره خشونت و انتقام. در این فیلم رگه‌هایی از طنز، کمدی سیاه و کمدی وحشت وجود دارد. فیلم تقریبا شبیه یک ادای احترام به فیلم‌های «آخر هفته در برنی» یا حتی «دردسر هری» هیچکاک است.

این ساخته پناهی داستان مردی (ابراهیم عزیزی) است که شب هنگام به همراه همسر باردار و دختر خردسالش مشغول رانندگی است که دچار حادثه‌ ای تکان‌دهنده می‌شود؛ برخورد با چیزی در تاریکی، یک سگ. این تصادف ساده موجب می‌شود ماشین آن مرد تنها پنج دقیقه پس از حرکت در جاده خراب شود و او خود را در گاراژی متعلق به وحید (وحید مبصری) ببیند که به دلیل عادت به دست گذاشتن روی کلیه‌هایش، به او لقب «آفتابه» داده‌اند. آن مرد راننده دارای معلولیت است، لنگ می‌زند و وحید با فهمیدن این موضوع که این مرد را می‌شناسد، مبهوت و عصبانی می‌شود و این حادثه باعث مجموعه‌ای از اتفاقات عجیب و غریب فیلم می‌شود؛ اتفاقاتی که گروه ناهمگونی از آشنایان وحید را دوباره به هم پیوند می‌دهد.

جعفر پناهی

فیلمساز در سکانس‌هایی گروتسک و تقریبا رویاگونه ما را به مکان‌های مختلفی می‌برد، از جمله بیابانی دورافتاده با درختی که به گفته شخصیت حمید، صحنه‌آرایی آن یادآور «در انتظار گودو» است. پیچ و خم‌های داستان تکان‌دهنده و تقریبا غیرواقعی هستند. آیا ممکن است افراد عادی مانند این کاراکترها بتوانند خشونت را تایید کنند؟ اگر این اتفاق غیرممکن به نظر می‌رسد، شاید دلیلش این باشد که ما خشونتی را که آنها پیش تر تجربه کرده‌اند، درک نمی‌کنیم.

روایت فیلم، ما را همچون وحید و هم‌سن و سال‌هایش در پشت ون تکان می‌دهد و ما را به این سو و آن سو می‌کشاند. تغییر لحن فیلم از تراژدی به کمدی و برعکس نیز همینطور است، اما این شوخی‌های داستان‌سرایی هرگز ما را به نقطه اوج شوخی یا پوچی که ممکن است در فیلم‌های دیگر از نوع هالیوودی وجود داشته باشد، نمی‌رساند. در این فیلم طنزِ تند و تیزی در مورد رشوه نیز وجود دارد، مثلا یک پرستار بیمارستان از وحید می‌پرسد که آیا می‌داند چگونه به او «هدیه» بدهد یا چند نگهبان را می‌بینیم که در ازای اینکه در مورد رفتار مشکوک درون ون سر و صدا به پا نکنند، درخواست «هدیه» عروسی می‌کنند و با وجود نداشتن پول نقد از طرف وحید، او را رها نمی‌کنند. این افراد با لبخند، یک دستگاه کارتخوان را بیرون می‌آورند!

در انتها درباره این فیلم باید گفت «یک تصادف ساده» یک فیلم جدی-کمیک بسیار تاثیرگذار دیگر از یکی از متمایزترین و شجاع‌ترین چهره‌های سینمایی جهان است.»

منتقد نشریه نیویورک تایمز چه نوشت؟

مانولا دارگیس منتقد نشریه معتبر «نیویورک تایمز» نیز درباره فیلم پناهی چنین نوشته است: «فیلم ایرانی سوزناک «یک تصادف ساده» یک کمدی-تراژدی است، اما این اثر در یک چارچوب دسته‌بندی‌شده‌ معین و مشخص نمی‌گنجد. این فیلم داستانی را روایت می‌کند که نویسنده-کارگردان فیلم یعنی جعفر پناهی، مستقیما از روی زندگی، از جمله زندگی خودش، آن را بیرون کشیده است و به طرز غیرقابل‌پیش‌بینی لحن‌های گوناگون و انواع قصه‌ها را با هم ترکیب می‌کند.

این فیلم درامی درباره‌ انتقام، کمدی‌‎ای درباره‌ کنش جمعی (و به طور کلی کنش) و یک فیلم جاده‌ای کم‌هزینه و یک اثر مهیج اخلاقیِ گرم است. فیلم پناهی فریادی از درون دل یا زوزه‌ای طنزآلود در دل تاریکی است و یکی از فیلم‌های مهم امسال به شمار می‌آید. بحث اصلی این  فیلم این است که مردان و زنان قربانی، ورق را برمی‌گردانند. در اینجا ترکیبی از قانون و فرهنگ، رویاپردازی‌ها و کابوس‌ها را شاهد هستیم.

«یک تصادف ساده» اولین فیلمی است که پناهی از زمان آزادی‌اش در سال ۲۰۲۳ کارگردانی کرده است. او پس از هفت ماه حبس در زندان اوین تهران آزاد شد. این دومین باری بود که او پس از دستگیری‌اش در سال ۲۰۱۰ به اوین می‌رفت. پناهی برای فیلم «یک تصادف ساده» از تجربیات خود و دیگر زندانیان سیاسی که در طول دومین دوره بازداشتش ملاقات کرده بود، برای ساخت این فیلم بهره برده است. (با توجه به برخی از روایت‌های نگران‌کننده از زندان در این فیلم. لازم به ذکر است که پناهی اعلام کرده که شکنجه فیزیکی نشده است)

پناهی دیگر منعی برای فیلمسازی ندارد، اما از آنجا که او نمی‌خواست این فیلم را برای گرفتن مجوز، ارائه دهد، آن را به صورت مخفیانه فیلمبرداری کرده است. او هر شب از فیلم‌های خود که به صورت دیجیتالی ضبط شده بودند، نسخه پشتیبان تهیه می‌کرد تا در صورت دستگیری مجدد، بتواند بعدا از آنها استفاده کند. ممنوعیت طولانی مدت سفر او لغو شده است، به این معنی که وقتی این فیلم در ماه می در جشنواره فیلم کن برنده نخل طلا شد، پناهی توانست شخصا جایزه را دریافت کند.

«یک تصادف ساده» لحظاتی از خشونت، عمدتا کلامی را دارد، اما تکان‌دهنده‌ترین نکته در مورد فیلم، سخاوت و بخشندگی پناهی است. فیلم به نارضایتی اجتماعی می‌پردازد. در یک نقطه، یکی از شخصیت‌ها از سیستم انتقاد می‌کند در حالی که دیگری چنین پاسخ می‌دهد که «این آشغال‌ها سیستم را ایجاد کرده‌اند!» همانطور که در طول فیلم می‌بینیم، پناهی آنچه را که تصور می‌کند، وارونه جلوه نمی‌دهد. در عوض، چه در اینجا که اشاره شد و چه در جاهای دیگر، به شخصیت‌هایش اجازه می‌دهد تا حرف دلشان را بزنند و خشم خود را ابراز کنند در حالی که او به تماشای ویژگی‌های شخصیتی و انسانی آنها می‌نشیند.»

مارتین اسکورسیزی، فیلمساز افسانه‌ای برنده جایزه اسکار که یک گفتگوی مفصل با جعفر پناهی داشت نیز به تحسین این فیلم پرداخت. کارگردان «راننده تاکسی» در بخشی از این گفتگو درباره صحنه پایانی فیلم، جایی که شخصیت اقبال سرانجام باید به دلیل جرایمی که احتمالا مرتکب شده پاسخگو باشد، گفت: «هرگز چیزی کاملا شبیه به این صحنه را ندیده‌ام. ۱۵ دقیقه آخر این فیلم بسیار قدرتمند و سرشار از حقیقت است.»

محمدامین شکاری

برچسب‌ها: جعفر پناهی،یک تصادف ساده
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید