«گردنزنی» با افتتاحیه آبرومند برای درامهای جنایی
به گزارش فیلمنت نیوز، سینمای جنایی در ایران علیرغم گستردگی طرفدارانی که دارد، چندان از سوی سینماگران تحویل گرفته نشده است. قطعا یکی از مهمترین دلایل چنین رویکردی، ریزهکاریها و ظرافتهای بسیاری است که در فرم و علیالخصوص در محتوا، یک چرخه حرفهای از عوامل را درگیر میکند. اینکه مخاطب، آن التهاب و عمق حادثه را درک کند و در ادامه، بتواند از پیچشهای منطقی یک درام جنایی بازی بخورد، از آن اتفاقهایی است که با کمتر تولیدات این حوزه رقم خورده است.
سریال گردنزنی به کارگردانی سامان سالور و تهیهکنندگی علی قربانزاده، مصحول اختصاصی فیلمنت از معدود ساختههای این گونه است که تاکنون ۲ قسمت از آن منتشر شده و در همین مدت کوتاه، نشان داده که به قواعد استاندارد ژانر خود وفادار است. خیلی زود چالش داستانی خود را مطرح میکند و با توجه به جاگیری تراژدی پس از یک جشن باشکوه، تالم و شوک آن برای مخاطب بیشتر میشود. در ادامه، همین که قاتل، بلافاصله مشخص میشود، خود از حجم اضافی سریال کاسته و این، انشعابات داستانی است که علاوه بر مهیج کردن بیشتر قصه، تعلیق فراوانی را نیز به آن تزریق کرده و این باور را در مخاطب میپروراند که حقیقت داستان، بسیار فراتر از آن چیزی است که دوربین نشان داده و دانای کل نیز درصدد قبولاندن این گزاره برای مخاطب است.
اینکه به فراخور پیشبرد قصه، چند شخصیت خاکستری به کلیت داستان اضافه میشوند که قابلیت بسط مضمونی داستان و پروار کردن تعلیق آن را دارند، دیگر هوشمندی خوبی است که از همین ابتدا در نظر گرفته شده و علامت سوالهای بسیاری را در ذهن مخاطب ایجاد کرده است.
در واقع اکنون، مناسبات قصه به گونهای پیش رفته که مخاطب را نسبت به جنس آنها و پیشینهای که دارند، حساس کرده و وی را ترغیب میکند تا قسمتهای بعدی را دنبال کند. هرچند که تعدد این مناسبات خدشهدار و پرهیز از دوقطبیسازیهای رایجی که عموما در اتمسفر اختلافات خانوادگی فیلم و سریالها وجود دارد، دو مولفه هوشمندانهای است که در این سریال دیده میشود و همین رویکرد سبب شده تا تعلیقهای داستانی، مسیرهای متعددی را برای مخاطبان مطرح کنند.
همچنین فارغ از این شکل ظاهری و نوع رابطه، زاویه خوب دوربینها و فوکوسهای معناداری که بر میمیک برخی شخصیتهای ظاهرا خودی صورت میگیرد، دایره تعلیق را بیشتر و احتمال فضاسازیهای داستانی را برای آینده سریال، گستردهتر میکند. در همین ساختار، تمپوی بالای روایت و تعدد شخصیتهایی که میتوان به آنها مشکوک شد، بر جذابیت داستان افزوده است و بنابراین با صراحت میتوان عنوان کرد که برخلاف بسیاری از تولیدات این حوزه، پایان داستان و اتفاقاتی که میتواند در این زمینه، گلدرشت باشد، بههیچعنوان برای مخاطب قابلحدس نیست. درواقع سریال با سیاست نشان دادن آنچه در شب عروسی رخ داده، برخلاف آنچه مخاطب تصور میکند، همه برگههای خود را رو نکرد و اکنون در پی یارکشی در جهت پیشبرد این درام جنایی و جذابیت بیشتر قصه است.
با توجه به این شاخصهها، افتتاحیه خوبی برای «گردنزنی» رقم خورد که توانست نماینده آبرومندی برای درامهای جنایی این سالهای کشور باشد. سریال با توجه به دانهپاشی دراماتیکی که صورت داده، مخاطبان بسیاری را در سودای تماشای باقی داستان نگهداشته و به همین دلیل باید دید در ادامه چه مهندسیای برای این فضاسازی پرتعلیق رقم خواهد خورد.
مجتبی اردشیری منتقد