نگاهی به فیلم «آناتومی یک سقوط»

لایق دریافت نخل طلا

- 5 دقیقه مطالعه

فیلم «آناتومی یک سقوط» به کارگردانی ژوستین تریه نخل طلای هفتادوششمین دوره جشنواره فیلم کن را به‌دست آورد. به اعتقاد بسیاری از منتقدان، این فیلم شایسته دریافت بزرگ‌ترین جایزه جشنواره فیلم کن بود.

به گزارش فیلم‌نت نیوز، شنبه ۶ خرداد ۱۴۰۲ و با برگزاری مراسم اختتامیه هفتادوششمین دوره جشنواره فیلم کن، مشخص شد که نخل طلای این جشنواره در کشور فرانسه خواهد ماند. «آناتومی یک سقوط» به کارگردانی ژوستین تریه فیلمی بود که توانست این جایزه را به دست بیاورد. به این مناسبت نگاهی به «آناتومی یک سقوط» انداخته‌ایم.

«آناتومي يك سقوط» داستان زني است كه متهم به قتل شوهرش مي‌شود كه جسدش پايين پنجره اتاقي كه در آن كار مي‌كرده پيدا می‌شود. خانواده سه نفره اين فيلم، متفاوتند. آنها به تازگی در كوه‌هاي آلپ، زادگاه «ماتياس»، مرد خانواده مستقر شده‌اند. مرد فرانسوی است، زن آلمانيست و زبان مورد استفاده‌شان انگليسی است.
پدر، استاد دانشگاه است و پسر نابينای‌شان دانيل را هم در خانه درس مي‌دهد و زن خانواده نويسنده‌ای موفق است كه چندين كتاب منتشر كرده است. برعكس شوهرش كه سال‌هاست در آرزوي نوشتن رماني است كه هيچ‌گاه  ننوشته است…
ژوستين تريه موفق شده فيلم را از قراردادهای كليشه‌ای فيلم‌های دادگاهی فراتر ببرد و به فيلمی تاثيرگذار درباره روابط زوج و نگاه كودك‌شان كه در سن ۱۱‌سالگي مجبور به تحمل درد و رنجي فراتر از طاقتش و بزرگ شدن زودهنگام است تبديل كند.
ژوستين تريه كارگردان زن فرانسوی متولد نرماندی، كه در مدرسه هنرهای زيبای پاريس تحصيل كرده است، در تمام فيلم‌هايش از زنان صحبت می‌كند. زنانی با شخصيت پيچيده، در آستانه شكستن يا سقوط، معلق ميان افسردگي و خنده. او كه معمولا با هنرپيشه فرانسوی ويرجيني افيرا كار می‌كند، برای فيلم جديدش به سراغ هنرپيشه‌ای متفاوت رفته است. ساندرا هولر هنرپيشه توانمند آلماني، نقش اول ‌فيلم را برعهده دارد و به خوبی موفق شده است تا شخصيت پيچيده ساندرا را بازي كند؛ زنی موفق در كار كه در زندگی خانوادگی‌اش اما، با شوهرش ساموئل كه سرخورده از شكست در نويسندگی است مشكلاتي دارد. مشكلاتي كه تصادف پسرشان در ۴‌سالگي و نابينايي‌اش در آن نقشي مهم داشته‌اند. «ساندرا هولر» كه در فيلم زيبا و متفاوت «منطقه مورد علاقه» ساخته جاناتان گلیزر… هم بازي كرده است، امسال با دو فيلم در جشنواره كن حضور دارد. دو فيلم كاملا متفاوت.
در نگاه اول «آناتومي يك سقوط» مي‌تواند فيلمی هزار بار ديده شده و خسته‌كننده باشد كه مقدار زيادی از آن در دادگاه و بين ارايه شواهد و جنگ و جدال دادستان و وكيل مدافع متهم می‌گذرد. حتی می‌تواند به مستند‌های سخيف تلويزيوني كه با تصاوير بازسازی شده از پنجره و خانه و زندگی مقتول و صداي راوی كه با هيجانی كاذب سعي در تهييج داستان دارد شبيه باشد. اما اشتباه نكنيد. «آناتومي يك سقوط» به هيچ كدام از اينها شباهت ندارد.
بازي زيبا و دروني ساندرا هولر، داستان و اتفاقاتي كه در دادگاه، در فلش‌بك‌ها و در رابطه مادر و پسرش دانيل ۱۱‌ساله می‌افتد، فيلم را به داستانی پيچ‌واپيچ و بر انگيزاننده تبديل مي‌كند. تماشاگر سرگردان است و نمي‌داند كه آيا بايد زني بيوه و تنها در كشوري غريب، كه شوهرش مرده و آماج اتهام است را باور كند و به حالش دل بسوزاند يا قاتلي خبره و خائن، كه بارها به شوهرش خيانت كرده و سپس با خونسردي او را به قتل رسانده. قاتلي بي‌احساس بدون نگراني از تاثير اين اتفاق بر دانيل كه جسد پدر را پيدا مي‌كند و اين ندانستن و تلاش براي فهميدن حقيقت، تا به آخر ما را همراه خود مي‌برد. حتي وكيل مدافع ساندرا كه دوست و عاشق قديمي‌اش هست هم به نظر مي‌رسد كه نمي‌داند چه فكري بايد بكند. چيزي كه ساندرا هم متوجه شده و قبل از جلسه دادگاه پاياني به او مي‌گويد. فيلم در نيم ساعت اول، به آرامي پيش برده مي‌شود، همه‌چيز با دقت و آرام آرام چيده مي‌شود تا زيربناي داستان به درستي شكل بگيرد، قبل از اينكه فيلم در سرازيري بيفتد.
دانيل با بازي ميلو ماچادو گرينر هم يكي ديگر از نقاط قوت فيلم در عرصه بازيگري است. پسري نابينا، احساساتي، به‌شدت باهوش كه بزرگ‌تر از سنش حرف مي‌زند و عمل مي‌كند. پسري كه با وجود مشكل بيناييش مستقل است و با همراهي سگش «اسنوپ»، به‌طور طبيعي زندگي مي‌كند. و اتفاقا دانيل است كه گره داستان را براي ما و البته دادگاه باز مي‌كند. او با وجود سن كمش، با حضور در جلسات دادگاه شروع به آناليز اتفاقات مي‌كند و كم‌كم تصميم مي‌گيرد كه كدام نسخه از داستان را مي‌خواهد باور كند و اين روشن‌بيني‌اش و شهادت دوباره و غيرمنتظره و خارج از برنامه‌اش در دادگاه، نه تنها موجب راي صادره مي‌شود كه ما تماشاگران را هم از سرگرداني بيرون مي‌آورد تا بر شک و شبهه خود فارغ آمده و به نظر و نگاه او احترام بگذاريم. كارگرداني و ميزانسن فيلم فكر شده و درست است كه نمونه‌اش را مي‌توانيم در فلاش‌بك‌هاي فيلم ببينيم كه هيچ كدام بدون دليل اتفاق نمي‌افتند، به‌جايند و به‌موقع شروع و تمام مي‌شوند. مثلا يكي از اين فلاش‌بك‌ها هنگام پخش صدايي است كه ماتياس بي‌خبر از ساندرا، روز قبل از مرگش، هنگام دعواي‌شان ضبط كرده است. ما شروع به گوش كردن صدا مي‌كنيم، قبل از اينكه به درون فلاش‌بك برويم و سپس دوباره و قبل از تمام شدنش به دادگاه برگرديم تا مثل حاضران در دادگاه نتوانيم آخر داستان را ببينيم و مانند آنها گيج از سر و صداهاي آخربشويم و نفهميم كه بالاخره كدام يك از زن و شوهر ديگري را كتك زده‌اند و خشونت به خرج داده‌اند. و يكي از جذاب‌ترين صحنه‌هاي فيلم فلاش‌بكي است كه در آخر دادگاه و هنگام شهادت دوباره دانيل اتفاق مي‌افتد. او صحنه‌اي را كه با پدرش و در ماشين‌شان اتفاق افتاده را به خاطر مي‌آورد و براي دادگاه تعريف مي‌كند. درحالي كه ما صحنه مورد نظر دانيل را مي‌بينيم، صداي پدر اما وجود ندارد. درحالي كه ماتياس حرف مي‌زند، ما صداي دانيل را مي‌شنويم، همان‌گونه كه در دادگاه در حال تعريف كردن است.
و اما برجسته‌ترين اتفاق در «آناتومي يك سقوط» براي من ديالوگ‌هاي اين فيلم هستند. از نگاه من بزرگ‌ترين مشكل اكثر فيلم‌هاي فرانسوي كه مي‌بينم در ديالوگ‌نويسي آنها خلاصه مي‌شود. فرانسوي‌ها هم مثل ما ايرانيان، زبان محاوره‌اي و نوشتاري‌شان متفاوت است، چيزي كه مثلا در زبان انگليسي به اين معنا وجود ندارد. در اكثر قريب به اتفاق فيلم‌هاي فرانسوي اما، بازيگران هنگام حرف زدن تقريبا يا كاملا به زبان نوشتاري حرف مي‌زنند. يا طرز بيان يا انتخاب كلمات‌شان جوري است كه از زبان محاوره‌اي كه هر روز از آن استفاده مي‌كنند، فاصله دارد. مخصوصا اين مشكل درباره جوانان بيشتر است، به دليل مدل حرف زدن جوانان كه در تمام دنيا و در تمام زبان‌ها حتي با زبان محاوره‌اي مورد استفاده عموم هم فاصله دارد. تماشاي فيلم‌هاي فرانسوي، هرچند خوش‌ساخت، با اين‌گونه ديالوگ‌هاي ناباورانه و دور از حقيقت، عامل ناباورپذيري فيلم مي‌شود. اينجاست كه ژوستين تريه از نظر من خوش درخشيده است. «آناتومي يك سقوط» به‌شدت باورپذير است چون ديالوگ‌هاي بازيگران همه درست نوشته شده‌اند طرز بيان و تلفظ‌شان به‌جاست. هر كسي نسبت به جايگاه خود، سن و مرتبه‌اي كه در زندگي و در جامعه دارد، دانيل نوجوان، ساندرا»ی خارجی، وكيل و… همه و همه به خاطر بازي‌شان و مهم‌تر ديالوگ‌ها و طرز بيان‌شان باور پذيرند. «آناتومي يك سقوط» پر از نكات‌ريزي است كه شايد به چشم نيايند يا كوچك و بي‌اهميت جلوه كنند. اما اين نكات ريز و كوچك هستند كه اين فيلم را به فيلمي بزرگ تبديل كرده‌اند و ژوستين تريه با اين فيلم آبروي سينماي فرانسه را خريده است كه تا قبل از اين فيلم، بدترين فيلم‌هاي امسال جشنواره بودند.

لادن موسوی

منبع: روزنامه اعتماد

برچسب‌ها: آناتومی یک سقوط،جشنواره فیلم کن،ژوستین تریه،فیلم‌های 2023
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها