کمتر فیلمی مانند «متاسفم عزیزم» به کارگردانی و نویسندگی اوا ویکتور وجود دارد که پیامدهای آسیبهای روحی را تا این حد متقاعدکننده و باورپذیر دراماتیزه کرده باشد.
نقد
بخش اول فصل دوم «وِنزدِی» به تازگی پخش شده و دوباره، نگاهها را به خودش معطوف کرده است.
«۴۰ هکتار» تلاش دارد تا متفاوت و چشمگیر باشد اما خیلی زود ادعاهای خود را فراموش میکند و به مسیر روتین یک فیلم هالیوودی بازمیگردد.
در فیلم «ناپل به نیویورک» خالق اثر، مهارت کافی برای روایت کامل و جذاب یک داستان تکراری را ندارد ولی پرهیز کارگردان از افتادن به دام احساساتگرایی سطحی یکی از نقاط قوت فیلم است.
فیلم سینمایی «۲۸ سال بعد» ساخته دَنی بویل، انگار عاری از هر رنگ، بو و نشانی است که باعث محبوبیت این آثار در نزد هواداران شده است.
«از یاد رفته» را می توان یک اثر پر و پیمان دانست که میتواند با فضاسازی و خلق موقعیتهای درام و معماگونه، کشش داستانی خود را حفظ کند.
به بهانه انتشار در فیلم نت
تکنیک روایت کیانوش عیاری در آغاز و موخره هر بخش فیلم «خانه پدری»، خلاقانه و مبتنی بر زیرمتنی است که میخواهد در تمام فیلم از یاد مخاطب نرود.
بیایید در وضعیت خود بیندیشیم
«بازی یک بیوه» در عین سادگی و حتی ضعفهایش یادآور واقعیتهای تلخی در جهان معاصر است و این خصلت آن را تبدیل به نمایشی هولناک کرده است.
فیلم «طوفان» دومین اثر بلند جان مکلین می توانست یک فیلم دیدنی باشد ولی نقطه ضعف هایی دارد که در کل فیلم را ماندگار نمی کند.
خطر لو رفتن داستان!
«خانه پدری» فیلمنامه پروپیمان و محکمی دارد که هر فصل آن را یک تصویر ثابت از درب ورودی خانه به فصل دیگر آن پیوند میزند.







