دیدگاه نسبتاً نامحبوبی و در حال گسترشی وجود دارد که معتقد است اسکورسیزی بدترین کارگردان مشهور در تاریخ سینماست و فیلمهای او هیچ ارزشی ندارند!
به گزارش فیلمنت نیوز، یادداشتم را با عدد شروع میکنم. مارتین اسکورسیزی متولد سال ۱۹۴۲ است؛ بحبوحه جنگ جهانی دوم. ۸۴ ساله است و تابه حال ۲۶ فیلم ساخته است. لیسانس ادبیات انگلیسی دارد و کارشناسی ارشد هنرهای زیبا در فیلم را از دانشکده مدرسه هنر تیش دریافت کردهاست. نخستین فیلم بلندش (چه کسی در اتاقم را میزند) را در ۲۳ سالگی و آخرین فیلمش (قاتلین ماه گل) را همین سال گذشته در ۸۱ سالگی ساخت و البته اغلب فیلمهای او در زمان اکران، با استقبال بسیار مخاطبها و منتقدان مواجه شده است: یعنی با کسی سروکار داریم که پیر سینماست و آردش را بیخته و الکش را آویخته است.
او یکی از مشهورترین کارگردانهای آمریکایی است و فیلمهایش تصویری واقعی از جامعه آمریکا را آشکار میکند. بینش و تفکر هنری منحصربهفرد مارتین اسکورسیزی کمک بینظیری به فیلمهای گانگستری سینمای آمریکا کردهاست. فیلمهای گانگستری اسکورسیزی ارتباط نزدیکی با واقعیت دارند و تصویر شخصیتها در روایت نیز به زندگی واقعی نزدیک است و میتوان گفت دنیای سینمایی اسکورسیزی تصویری از ظهور و سقوط گانگسترهای آمریکایی طی چند دهه است.
اکران آنلاین فیلم های سینمایی در بخش سینما آنلاین فیلم نت قرار دارد.
علاوه بر این او در فیلمهایش به مفاهیم کاتولیکِ گناه و رستگاری، ایمان، هیچانگاری، جنایت و فرقهگرایی پرداخته است و طبعاً هر فیلمسازی که با نگاه شخصی خود به مفاهیم مذهبی نزدیک میشود، با هجمههای زیادی مواجه میشود و اسکورسیزی هم از این قاعده مستثنی نیست.
با این حال دیدگاه نسبتاً نامحبوبی و در حال گسترشی وجود دارد که معتقد است اسکورسیزی بدترین کارگردان مشهور در تاریخ سینماست و فیلمهای او هیچ ارزشی ندارند و برای جامعه نیز مضر هستند. برخی نقدهای منفی به فیلمها یا سبک ساخت فیلمهایش دارند و از اینکه نقد و انتقادهای خود را به شکل بسیار تیزی بیان کنند و از ادبیات منفی دربارهی فیلمهایش استفاده کنند، ابایی ندارند. یکی از منتقدان اصلی او در سایت (فیلمهای به شدت جذاب) (horribly amazing films) با تنفر دربارهی اسکورسیزی میگوید: «من این چهرهی ازخودراضی را دوست ندارم و دلیلش را به شما خواهم گفت. میدانم که نظرم بحثبرانگیز است؛ اما فکر میکنم نابغههایی مانند گادفری هو و چارلز باند خیلی بهتر از این مردک بیارزش هستند که تمام روز روی یک صندلی مینشیند و احتمالاً ساندویچهای ایتالیایی میخورد. فکر میکنم او میتواند نه تنها بدترین کارگردان زنده، بلکه بدترین کارگردان تاریخ سینما باشد. دلایل کاملاً معتبری وجود دارد و هر کسی که متفاوت فکر میکند، احتمالاً از نظر فکری و اخلاقی پایینتر است!» او در ادامه مطلبش با الفاظ توهین آمیز و زشت به اسکورسیزی میتازد.
در این یادداشت سعی کردهام به شکلی بیطرفانه به این موضوع بپردازم که چرا برخی معتقدند مارتین اسکورسیزی بدترین فیلمساز تاریخ است.
نقدهای منفی که به مارتین اسکورسیزی و آثارش ارائه شده را میتوان به شکل زیر دستهبندی کرد:
۱. تمرکز بر خشونت: برخی از منتقدان معتقدند که اسکورسیزی در فیلمهایش به شکلی اغراقآمیز بر خشونت و خونریزی تمرکز کرده است و این موضوع ممکن است باعث نگرانی و انزجار برخی از تماشاگران شده و او به عنوان یک فیلمساز منفی مشهور شود. کثرت استفاده از الفاظ رکیک نیز یکی دیگر از نقدهایی است که به او وارد میشود. فحاشی ویژگی اصلی اغلب گانگسترهای فیلمهای اسکورسیزی است و این به مذاق خیلیها خوش نمیآید. یکی از منتقدان اجتماعی در مورد فیلمهای گنگستری اسکورسیزی گفته است: حواسمان باشد که گانگسترهای فیلم «رفقای خوب» (Goodfellas)، «کازینو» یا «جدا مانده» (The Departed)، یا آن شیطان توهینآمیز بوکس در «گاو خشمگین» (Raging bull) را فراموش نکنیم. چرا باید از این گنگسترها تصویر خوبی در سینما نشان داده شود در حالی که تنها چیزی که دوست دارم ببینم این است که آنها به زندان بروند و بپوسند؟ این موضوع خواستهی همهی افراد مسئولیتپذیر و اخلاقگرای جامعه است. من از رابرت دنیرو هم به خاطر بازی در این فیلم متنفرم.
2. تصویر منفی از افراد مذهبی: یکی دیگر از انتقادهایی که به اسکورسیزی وارد میشود به نحوه تصویرسازی او از افراد مذهبی و مسائل مذهبی در فیلمهایش بر میگردد. برخی معتقدند تصویری که او از افراد مذهبی نشان میدهد، تصویری نادرست است. مثلاً در فیلم «سکوت» ساختهی سال ۲۰۱۶، داستان درباره دو کشیش یسوعی قرن هفدهمی است که از طریق ماکائو از پرتغال به ژاپنِ دوره ادو سفر میکنند تا استاد گمشده خود را پیدا کنند و مسیحیت کاتولیک را گسترش دهند. داستان در زمانی اتفاق میافتد که به علت آزار و اذیت ناشی از سرکوب مسیحیت در ژاپن، مسیحیان دین خود را پنهان نگه میداشتند و به نام مسیحیان پنهان نامیده میشدند. با این حال عدم تعهد کامل اسکورسیزی به متن داستان اندو شوساکو نویسنده ژاپنی که فیلم از روی آن اقتباس شده و نیز وجود کاراکترهای مسیحی نامتعهد به اخلاقیات در فیلم، با انتقادهای بسیاری مواجه شده است.
3. نگرش منفی نسبت به زنان: برخی از منتقدان بر این باورند که اسکورسیزی در فیلمهایش نگرش نامناسبی نسبت به زنان داشته است و زنان را به عنوان شخصیتهای فرعی یا تحت تأثیر مردان نشان داده است. «جوانا دی ماتزیا» (Joanna Di Mattia) منتقد فیلم میگوید: اسکورسیزی در مورد مردان فیلم میسازد و همیشه زنان در فیلمهایش جایگاهی نازل دارند و این موضوع باعث شده تا او به عنوان یک فیلمساز منفی شناخته شود.
۴. تکرار الگوها: برخی منتقدان معتقدند که اسکورسیزی در فیلمهایش به طور مکرر از الگوها و تمهای مشابه استفاده کرده و عدم نوآوری در آثارش را مورد انتقاد قرار دادهاند. کاراکترهای گنگستری او در اکثر فیلمهایش شبیه به هم هستند. استفادهی مکرر او از لئوناردو دی کاپریو در اکثر فیلمهای ۱۵ سال اخیرش و خلق کاراکترهایی شبیه به هم، یکی دیگر از این نقدهاست. دو سال پیش «شان ایگن» (Sean Egan) یکی از معروفترین منتقدان انگلیسی در مطلبی بلندبالا با عنوان (اسکورسیزی؛ دور خودش میچرخد و خودش را تکرار میکند) به مقایسه دی کاپریو و رابرت دنیرو در سینمای اسکورسیزی پرداخته و موارد مشابه زیادی را که از الگوی یکسان پیروی میکنند مورد بررسی قرار داده و علاوه بر این معتقد است فیلمهای اسکورسیزی چیزی به خود او، مخاطب و سینما اضافه نمیکند. این نقد باعث شد آلیسا میلر (Alyssa Miller) منتقد و مدرس سینما در مقام پاسخ و دفاع از اسکورسیزی، مقالهای مفصل بنویسد.
۵. طولانی بودن فیلمها: بعضی از منتقدان اعتقاد دارند که فیلمهای اسکورسیزی بسیار طولانی هستند و تماشای فیلم، با توجه به کند بودن آهنگ فیلم، به تمرکز و صبر زیادی نیازمند است که ممکن است برای مخاطب خستهکننده باشد.
در نهایت باید توجه داشت که همه این نقدها و انتقادها نظرات شخصی هستند و هر فرد ممکن است نظر متفاوتی داشته باشد. علاوه بر این، هنر همواره موضوع دیدگاههای مختلف و تفسیرهای گوناگون است.
اما درنهایت هر انتقادی که به اسکورسیزی وارد میشود، باید با دقت زیاد مورد بررسی قرار گیرد زیرا او یک هنرمند بسیار موفق و تاثیرگذار است و اثر بسیار زیادی در صنعت سینما داشتهاست.
جهانگیر شاهولد