خبرنگاران بر پرده سینما

- 8 دقیقه مطالعه
بازنمایی شغل خبرنگاری در سینمای ایران، تصویری از قهرمانانی حقیقت‌جو تا راویانی در دل بحران است.

به گزارش فیلم نت نیوز، انتخاب شغل برای شخصیت‌های فیلمنامه، یکی از چالش‌های همیشگی فیلمنامه نویس‌ها به حساب می‌آید؛ چراکه هر شغلی لایه‌ای به شخصیت‌ها از اصلی تا مکمل اضافه کرده و روی شخصیت‌های یاد شده اثر می‌گذارد. تماشاگر ایرانی با مشاغل سنتی، آشنایی عمیق‌تری داشته اما در عین حال از مشاغل تازه‌تر نیز استقبال می‌کند به ویژه آنهایی که کنجکاوی برانگیز  بوده و آمیخته با هیجان هستند. خبرنگاری و رسانه، حوزه‌ای جذاب برای تماشاگر آثار سینمایی است چراکه پیش ‌زمینه ذهنی از آن داشته و خصوصیات ویژه‌ای را منتسب به آن می‌داند. از طرف دیگر، خبرنگاری شغلی است که توانایی کشیدن بار دراماتیک قصه یک اثر سینمایی را دارد و می‌تواند در قالب ژانرهای مختلف قرار گیرد. سینمای ایران نیز به مانند سینمای جهان، به این شغل توجه نشان داده و آثاری با کیفیت‌های مختلف در این باب را روانه پرده نقره‌ای کرده است. حال به بهانه هفدهم مرداد که روز خبرنگار نامیده شده است، نگاهی گذرا به چند اثر شاخص‌تر سینمایی در این باب می‌اندازیم.

تاراج؛ خبرنگاری به دنبال حقیقت

آخرین فیلم ایرج قادری پیش از ممنوع‌الکاری ۱۰ ساله که بسیار مورد توجه سینماروها قرار گرفته است. یکی از اضلاع مثلث شخصیت‌های اصلی فیلم «تارج»، خبرنگار-عکاس جوانی است که با ستوان احمد و زینال بندری همراه شده و نقشی کلیدی در شکل‌گیری نقطه عطف دوم فیلمنامه «تاراج» دارد. نگاهی که قادری و سعید مطلبی به خبرنگار داشته‌اند، همان نگاه آشنایی است که از سینمای آمریکا وارد شده و کلیشه‌ها نقش مهمی در شکل‌گیری آن داشته‌اند؛ با ویژگی‌هایی همچون جستجوگری، عدالت‌خواهی و سماجت تا جایی که با ستوان و زینال تا هنگام کشته شدن آنها می‌ماند.

سرب، نوری و مرد امروز

مسعود کیمیایی یکی از فیلمسازان مطرح سینمای ایران است که به شهادت آثار و نیز مصاحبه‌های خود، همواره برای قلم از خبرنگار تا روزنامه‌نگار احترام قائل بوده و از این منظر «سرب» شاخص‌ترین فیلم کارنامه شصت ساله سینمایی وی به حساب می‌آید. با قصه‌ای پرتنش و جذاب در روزهای پرتنش تهران دهه بیست که به فعالیت‌های سازمانی یهودی به نام هاگانا برای کشاندن یهودی های ایران به فلسطین گره خورده و به یک قتل هولناک پیوند می‌خورد. نوری با بازی هادی اسلامی، شخصیت کلیدی فیلم است که خسته از قلم زدن در روزنامه‌ای که باب طبع اش نیست، برای آوردن دانیال و همسرش مونس به دادگاه برای خلاصی برادرش میرزا محسن‌خان به آب و آتش می‌زند. نوری یکی از ماندگارترین شخصیت‌های سینمای ایران در چهار دهه اخیر است که مزین به خصوصیات آشنای این حرفه است و وجوه یاد شده، سروشکل دراماتیک خوبی دارد. سکانس کلیدی فیلم هم جایی است که نوری با سردبیرش مجادله کرده و جارو کشیدن در مرد امروز را بهتر از کار در روزنامه او می‌داند! مانیفست مسعود کیمیایی در باب روزنامه‌نگاری که ادای دین آشکار وی به سردبیر روزنامه جنجالی مرد امروز به حساب می‌آید.

پارتی؛ ژورنالیسم با چاشنی افشاگری

موجی که در نیمه دوم دهه هفتاد به راه افتاده و با رونق گرفتن روزنامه‌ها و عطش مردم برای خواندن همراه شده بود، خیلی زود به سینمای ایران هم رسید و تولید آثاری با محوریت خبرنگارها را رقم زد. از میان آنها، «پارتی» به کارگردانی سامان مقدم بهتر از بقیه از کاردرآمده و آغشته به ژورنالیسم آن سال‌های ایران بود. امین حقی با بازی علی مصفا، قهرمان فیلم است که خاطرات برادر شهیدش را هفته‌نامه خود چاپ می‌کند، اما این موضوع به مذاق عده‌ای که عموی حقی هم جزو آنها است، خوش نمی‌آید. سرانجام امتیاز هفته‌نامه لغو و خود حقی را روانه زندان می‌کنند. مقدم در این فیلم، نیم‌نگاهی به فیلم‌های افشاگرانه آمریکایی داشته و بیش از هر چیز روی حواشی جنجالی که تماشاگر آن سال‌ها دوست داشته، مانور داده است. در عین حال، پایان تلخی برای «پارتی» رقم زده که متفاوت و غیرمنتظره به نظر می‌رسد.

امکان مینا؛ خبرنگاری از دل دهه شصت

«امکان مینا» یک تریلر سیاسی از دهه نود سینمای ایران است که قصه آن در روزهای ملتهب نیمه نخست دهه شصت و با محوریت زوجی جوان به نام‌های مهران و مینا، می‌گذرد. چیزی که این فیلم را از سایر نمونه‌های مشابه متمایز کرده، شغل مهران به عنوان خبرنگار خبرگزاری است؛ مرد جوانی که عاشق مینا است اما او یکی از چندین و چند زن جوانی است که در زمره منافقین قرار گرفته است. خبرنگار بودن مهران به خوبی در بافت فیلمنامه جا افتاده و تا حدود زیادی کارکرد دراماتیک دارد. میلاد کی مرام هم ویژگی‌های نقش را به خوبی دریافته و آن را به نمایش گذاشته است.

خانه کاغذی برای خبرنگاران

افشاگری و عدالت‌خواهی، ویژگی بارز و برجسته شغل خبرنگاری است که به عنوان یک اصل پذیرفته شده و چه در سینمای جهان و چه در سینمای ایران، کلیشه‌ای جذاب و امتحان پس‌داده محسوب می‌شوند. مهدی صباغ‌زاده در «خانه کاغذی» که انتخاب اسم هوشمندانه‌ای هم دارد، دست روی همین وجه گذاشته و اسکلت فیلم خود را بر این اساس بنا نهاده است. فیلم با محوریت امیرعلی روزنامه‌نگاری قدیمی و البته عزلت‌نشین و دخترش سارا است که شغل پدر را برگزیده و وارد پرونده‌ای پیچیده و خطرناک می‌شود.

در حقیقت، سارا گذشته پدرش است که با کار خود ازدواج کرده و با شجاعت پیش می‌رود. فیلم در نیمه میانی، وجوه معمایی بیشتری پیدا کرده و پدر و دختر را وارد لابیرنتی از رانت و فساد می‌کند که پایانی تلخ برایشان به همراه دارد. حضور پرویز پرستویی در نقش امیرعلی از نقاط قوت فیلم است که تماشاگر را به سمت و سوی همذات‌پنداری با خود می‌برد. تینا پاکروان نیز در نقش سارا تا حدودی متقاعدکننده است و تیم دونفره خوبی را با پرستویی تشکیل داده‌اند.

محمد جلیلوند

برچسب‌ها: خبرنگار
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها