«گردن زنی» و نقطه قوتی به نام بازیگران جوان
به گزارش فیلمنت نیوز، یکی از نیازهای این روزهای سینما و سریالهای تولید شده پلتفرمهای نمایش آنلاین، بازیگران تازهنفس و در عین حال کاربلدی است که بتوانند در جان بخشیدن به شخصیتهای خلق شده توسط فیلمنامهنویسان نقشی پررنگ را ایفا کنند، موضوعی که در یکی دو سال اخیر با ریتم تندتری در جریان بوده و بازیگران زیادی را به مخاطبان سریالهای بازار نمایش خانگی معرفی کرده است. یکی از این سریالها، «گردنزنی» به کارگردانی سامان سالور است که این روزها پخش آن از طریق پلتفرم فیلمنت ادامه دارد. تعدد شخصیت در این سریال راه را برای حضور بازیگران جوان و نه چندان مشهور باز کرده و تعدادی از نقشهای اصلی و مکمل را نصیبشان ساخته است. ریسکی که جواب داده و به یکی از نقاط قوت کار تبدیل شده و حال نگاهی گذرا به آنها میاندازیم.
(محمد ولیزادگان/بردیا متین)
نقشهایی با وجوه بیرونی و برونگرایانه فرصت فوق العادهای را در اختیار بازیگران جوان برای درخشش قرار میدهند که میتواند آینده آنها را بیمه کند. هر چند که خطر کلیشه شدن در نقشهایی از این دست همواره در کمین آنها قرار دارد. محمد ولیزادگان در گردن زنی و در نقش بردیا به واسطه وجوه برونگرای نقش خوش درخشیده و یکی از چهرههای محوری کار به حساب میآید. سامان سالور هم برای او یک افتتاح جذاب را تدارک دیده و روی خاص بودن بردیا تاکید میکند. با ورود پدر شاهرخ به خانه آنها و کشته شدنش، بردیا برجستهتر شده و سایهاش روی باقی شخصیتها میافتد که همین موضوع نیز کار را برای ولی زادگان سخت میکند اما او به خوبی از عهده فرازوفرودهای نقش برآمده و در عین حال آن را یکدست از کار درآورده است.
(هلن نقی لو/هستی فرامرزی)
زن اغواگر/فم فتال یکی از شخصیتهای کلیدی در ژانر نوآر است که خود از زیرشاخههای ژانر پلیسی-معمایی به حساب میآید. در «گردنزنی»، هستی تنها سایهای از شخصیت ذکر شده بوده و به مرور در قسمتهای منتهی به پایان نقش برجستهتری پیدا میکند. زنی جوان از طبقه پایین جامعه که زمانی دوست باران بوده و برای گیسو مادر او کار میکند. هستی با تصمیم گیسو و در ازای دریافت دستمزد سر راه مسعود شوهر جدا شده از او قرار میگیرد اما او عاشق مسعود میشود. هستی بیش از هر چیز وجه قربانی بودن را از کاراکتر زن اغواگر گرفته و به گونهای طراحی شده که مخاطب برایش دل بسوزاند. هلن نقیلو که به تازگی در چند سریال و فیلم ایفای نقش کرده، این وجه را عالی از کار درآورده و به این نقش مکمل که حضور فیزیکی چندانی هم در طول کار ندارد، عمق بخشیده است. به ویژه آن که در قسمت یازدهم با خودکشی و به کما رفتنش نقطه عطفی را رقم میزند.
(پاشا رستمی/مانی دادگر)
یکی دیگر از شخصیتهایی که نویسنده و کارگردان گردن زنی در سکانس مفصل و طولانی عروسی نیما و باران روی آن مانور داده و کنجکاوی مخاطب را برانگیختهاند، مانی دادگر است که اختلافی عمیق با برادر خود داشته و از نمایش آن در مراسم ازدواج نیما نیز ابایی ندارد! زخم کهنه مانی عامل حرکت این شخصیت بوده و پس از قتل پدر شاهرخ نیز شواهد زیادی علیه او وجود دارد. در عین حال دشمنی او با تارا شیخ که در مرگ دلخراش دختر خردسال مانی مقصر بوده، داستانک مربوط به او را قوام بیشتری میبخشد. پاشا رستمی که سابقهای قابل اعتنا به عنوان بازیگر در تلویزیون دارد، در نمایش وجوه بیرونی مانی موفق عمل کرده و واکنشهای انفجاری خوبی نشان میدهد که توجه مخاطب را به خود جلب کرده و به همذاتپنداری وادار میکند. برای مثال نیز میتوان به سکانس مواجههاش با تارا شیخ و وکیلاش در همان شب عروسی نیما اشاره کرد. همین طور جایی که برای یافتن فیلم دوربین مداربسته به انباری متروکه رفته و به سیم آخر میزند.
(آزاده مهدی زاده/سیمین خانی)
یکی دیگر از شخصیتهای مکمل «گردنزنی» که ایفای آن برعهده یکی از بازیگران جوان و تازهکار گذاشته شده است، یک تیپ-شخصیت آشنا از طبقه پایین جامعه که زندگی به هم ریختهای با فریبرز داشته و منتظر به دنیا آمدن فرزندش است. قتل باران فرصت خوبی را در اختیار این دو برای گروکشی و سهمخواهی داده و نقش سیمین را پررنگتر از قبل میکند. فرصت خوبی که در اختیار مهدی زاده قرار گرفته تا سیمین را به باورپذیری بیشتری برساند آن هم با اکتهای بیشتر و تکیه بر اغراقی کنترل شده در زبان بدن که با ویژگیهای نقش به خوبی جفت و جور شده است.
محمد جلیلوند
سریال گردن زنی را در فیلم نت تماشا کنید