«علت مرگ: نامعلوم»، برخلاف بسیاری از آثار متعارف، مسیر پرخطر روایت غیرخطی و معمایی را انتخاب کرده است و این جسارت در شکستن قواعد مرسوم، در حضور خارجی اثر، یک امتیاز محسوب میشود.
«فقط قتلهای داخل ساختمان» سریالی است که با ترکیب هوشمندانه کمدی و جنایت، کلیشههای ژانر را میشکند و با پادکستمحور کردن داستان، بیننده را به یک کارآگاه تبدیل میکند.
سه قسمت اول «وحشی» هومن سیدی در بخش پرایمتایم جشنواره تورنتو نمایش داده شد و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. روایتِ پرتنشِ داود، کارگری که با انتخابهای سخت و فشار اجتماعی در چرخه دروغ و خشونت گیر میافتد.
رابرت ردفورد که دیروز در ۸۹ سالگی درگذشت، اگر چه در نظر اول یک ستاره محبوب سینمای هالیوود بود اما همانطور که در مصاحبه خود در سال ۱۹۷۰ با گاردین تاکید کرده بود، او هالیوودی نبود و نمیخواست باشد.
قسمت پایانی «احضار» با عنوان «آخرین مراسم» بر اساس ماجرای واقعی تسخیر خانه خانواده اسمِرل در پنسیلوانیا ساخته شده است و مایکل چاوز به عنوان کارگردان و جیمز وان با عنوان تهیهکننده در آن حضور دارد.
عنصری که در قسمتهای اخیر «اجل معلق» را سرپا نگه داشته و مانع ریزش مخاطب شده، تکیه بیشتر روی شوخیهای کلامی بین مثلث داود، اجل و غلام و نیز پررنگتر شدن کمدی موقعیت است.
بداههپردازی هاچ در فیلم «هیچکس ۲» برای ساخت تلههای مرگبار برحسب موقعیت برای مقابله با دشمنان، از رویه معمول آثار اکشن فاصله میگیرد و این مهمترین نقطه قوت اثر به شمار میرود.
پنج قسمت نخست فصل اول، بیش از هر چیز، مثل بازگشت به فضایی آشناست: راهروهای باریک، نورهای سرد، سایههایی که انگار نفس میکشند و در انتظار فرصتی برای بلعیدن قربانی هستند.
«علت مرگ: نامعلوم»، برخلاف بسیاری از آثار متعارف، مسیر پرخطر روایت غیرخطی و معمایی را انتخاب کرده است و این جسارت در شکستن قواعد مرسوم، در حضور خارجی اثر، یک امتیاز محسوب میشود.
«فقط قتلهای داخل ساختمان» سریالی است که با ترکیب هوشمندانه کمدی و جنایت، کلیشههای ژانر را میشکند و با پادکستمحور کردن داستان، بیننده را به یک کارآگاه تبدیل میکند.
سه قسمت اول «وحشی» هومن سیدی در بخش پرایمتایم جشنواره تورنتو نمایش داده شد و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. روایتِ پرتنشِ داود، کارگری که با انتخابهای سخت و فشار اجتماعی در چرخه دروغ و خشونت گیر میافتد.
رابرت ردفورد که دیروز در ۸۹ سالگی درگذشت، اگر چه در نظر اول یک ستاره محبوب سینمای هالیوود بود اما همانطور که در مصاحبه خود در سال ۱۹۷۰ با گاردین تاکید کرده بود، او هالیوودی نبود و نمیخواست باشد.
قسمت پایانی «احضار» با عنوان «آخرین مراسم» بر اساس ماجرای واقعی تسخیر خانه خانواده اسمِرل در پنسیلوانیا ساخته شده است و مایکل چاوز به عنوان کارگردان و جیمز وان با عنوان تهیهکننده در آن حضور دارد.
عنصری که در قسمتهای اخیر «اجل معلق» را سرپا نگه داشته و مانع ریزش مخاطب شده، تکیه بیشتر روی شوخیهای کلامی بین مثلث داود، اجل و غلام و نیز پررنگتر شدن کمدی موقعیت است.
بداههپردازی هاچ در فیلم «هیچکس ۲» برای ساخت تلههای مرگبار برحسب موقعیت برای مقابله با دشمنان، از رویه معمول آثار اکشن فاصله میگیرد و این مهمترین نقطه قوت اثر به شمار میرود.
پنج قسمت نخست فصل اول، بیش از هر چیز، مثل بازگشت به فضایی آشناست: راهروهای باریک، نورهای سرد، سایههایی که انگار نفس میکشند و در انتظار فرصتی برای بلعیدن قربانی هستند.
«علت مرگ: نامعلوم»، برخلاف بسیاری از آثار متعارف، مسیر پرخطر روایت غیرخطی و معمایی را انتخاب کرده است و این جسارت در شکستن قواعد مرسوم، در حضور خارجی اثر، یک امتیاز محسوب میشود.
«فقط قتلهای داخل ساختمان» سریالی است که با ترکیب هوشمندانه کمدی و جنایت، کلیشههای ژانر را میشکند و با پادکستمحور کردن داستان، بیننده را به یک کارآگاه تبدیل میکند.
سه قسمت اول «وحشی» هومن سیدی در بخش پرایمتایم جشنواره تورنتو نمایش داده شد و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. روایتِ پرتنشِ داود، کارگری که با انتخابهای سخت و فشار اجتماعی در چرخه دروغ و خشونت گیر میافتد.
رابرت ردفورد که دیروز در ۸۹ سالگی درگذشت، اگر چه در نظر اول یک ستاره محبوب سینمای هالیوود بود اما همانطور که در مصاحبه خود در سال ۱۹۷۰ با گاردین تاکید کرده بود، او هالیوودی نبود و نمیخواست باشد.
قسمت پایانی «احضار» با عنوان «آخرین مراسم» بر اساس ماجرای واقعی تسخیر خانه خانواده اسمِرل در پنسیلوانیا ساخته شده است و مایکل چاوز به عنوان کارگردان و جیمز وان با عنوان تهیهکننده در آن حضور دارد.
عنصری که در قسمتهای اخیر «اجل معلق» را سرپا نگه داشته و مانع ریزش مخاطب شده، تکیه بیشتر روی شوخیهای کلامی بین مثلث داود، اجل و غلام و نیز پررنگتر شدن کمدی موقعیت است.
بداههپردازی هاچ در فیلم «هیچکس ۲» برای ساخت تلههای مرگبار برحسب موقعیت برای مقابله با دشمنان، از رویه معمول آثار اکشن فاصله میگیرد و این مهمترین نقطه قوت اثر به شمار میرود.
پنج قسمت نخست فصل اول، بیش از هر چیز، مثل بازگشت به فضایی آشناست: راهروهای باریک، نورهای سرد، سایههایی که انگار نفس میکشند و در انتظار فرصتی برای بلعیدن قربانی هستند.